ابن تیمیه در مورد این قسم از توحید می گوید:[توحید در الوهیت] توحید یکتا و بیهمتا شمردن خداوند در «عبادات» و «استسلام» در برابر اوست که همه پیامبران بدان دعوت نمودهاند. این توحید حق خداوند بر ذمّه بندگان است. طرق توحید در عبادات تنها با«شرع» و تبعیت از رسول معلوم میشود و نه از طریق هوى (آنچه دل انسان میخواهد) و ابتداع که بعدها در میان مسلمانان شایع شد. [۱۸۸]
ابن تیمیه در آثار گوناگون خود برای شرح توحید الوهیت به بحث درباره اعمالی چون توسل به پیشوایان دین، زیارت قبور صالحان، شفاعتطلبی از انبیا و اولیا و مانند اینها میپردازد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نزاع در مسأله توحید عبادی، عموماً حول اعمالی از مسلمین صورت گرفته که در ارتباط با اولیاء خداوند پس ازفوتشان انجام میدهند. مصادیق مورد نزاع را میتوان به دو دسته تقسیم نمود:
دسته اول: طلب از اولیاء الهی پساز مرگشان و اعمالی ، مثل نذر، ذبح، صدقه و…؛ که برای اولیاء خدا پس از مرگشان انجام میشود
دسته دوم: اعمالی که در ارتباط با قبر، پیکر مطهر و اشیاء مرتبط با آنها باشد.مانند: زیارت قبور، بناء بر روی قبور و تبرک به چیزهایی مثل :تربت و ضریح مقدس[۱۸۹]
در این جا لازم است در خصوص هریک از این موارد مورد نزاع، بصورت جداگانه توضیحاتی داده شود:
۲-۱٫ طلب از اولیاء خدا واعمالی که برای آنها پس از مرگشان انجام می شود:
این دسته ، موارد ذیل را در بر دارد:
۲-۱-۱٫توسل به اولیا :
به این معنا که: کسی برای درخواست حاجت از خداوند ، آنان را واسطه قرار دهد. به بیان
واضح تر توسّل در لغت ، عبارت است از انجام دادن عملی تا موجب نزدیکی به خدا گردد[۱۹۰] و در اصطلاح ، عبارت است از اینکه بنده ، چیزی یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا وسیله قربش به خدا باشد.[۱۹۱] که این هم می تواند در امور دنیوی باشد مانند: طلب حاجت دنیوی از ارواح مقدسه، مثل طلب شفای مریض یا رفع گرفتاری یا طلب نصرت در جنگ؛ و هم درامور معنوی مانند این که گناهکاری خداوند را به مقام و جاه یا حقیقت پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) قسم میدهد تا از گناهش بگذرد.
ابنتیمیّه می گوید: از جمله عبادتها دعا است ، پس هر کس آفریدگان خدا ؛ چه مردگان و چه زندگان را بخواند و از آنان فریادرسی بخواهد ؛ در دین بدعت گذاشته و به پروردگار جهانیان شرک ورزیده و جز راه مؤمنان را پیروی کرده است و هر کس خدا را به ( واسطه) آفریدگانش بخواند ، یا او را به آفریدگانش سوگند دهد ؛ در دین بدعتی گذاشته که خداوند هیچگونه اجازه و فرمانی برای آنان نداده است[۱۹۲].
وی همچنین می گوید : «من استغاث بمیّت أو غائب من البشر، بحیث یدعوه فی الشدائد والکربات ، ویطلب منه قضاء الحاجات … فإنّ هذا ظالم، ضالّ، مشرک»: هرکس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کند و در گرفتاریها از وى استمداد کرده و طلب حاجت نماید، ظالم، گمراه و مشرک است. [۱۹۳]
ابن تیمیه در جای دیگر در مقام تعلیل بر گفته خود برآمده و می گوید:
مطلوب العبد إن کان ممّا لا یقدر علیه إلّا اللّه فسائله من المخلوق مشرک من جنس عباد الملائکه و التماثیل و من اتّخذ المسیح و أمه إلهین، مثل أن یقول لمخلوق حی أو میت: اغفر ذنبی أو انصرنی على عدوی أو اشف مریضی أو عافنی أو عاف أهلی أو دابتی، أو یطلب منه وفاء دینه من غیر جهه معینه أو غیر ذلک.
و إن کان ممّا یقدر علیه العبد فیجوز طلبه منه فی حال دون حال، فان مسأله المخلوق قد تکون جائزه و قد تکون منهیا عنها قال اللّه تعالى: فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّکَ فَارْغَبْ و أوصى النّبی-صلّى اللّه علیه و اله و سلّم-ابن عباس: إذا سألت فاسئل اللّه، و إذا استعنت فاستعن باللّه. و أوصى طائفه من أصحابه أن لا یسألوا النّاس شیئا، فکان سوط أحدهم یسقط من کفه فلا یقول لأحد ناولنی إیاه. و قال: فهذه المنهی
حاجتى را که بنده از خدا مى خواهد اگر چیزى باشد که جز از خداوند صادر نمى شود هر گاه آنرا از مخلوق بخواهد مشرک است ، همانند عبادت کنندگان ملائکه و بتهاى سنگ و چوبى و کسانى که مسیح و مادرش را به عنوان معبود برگزیده بودند، مثل اینکه به مخلوق زنده یا مرده بگوید گناه مرا ببخش ، یا مرا بر دشمنم پیروز کن ، یا بیماریم را شفا ده !.. و اگر از امورى باشد که بندگان نیز قادر بر انجام آن هستند در این صورت مانعى ندارد که تقاضاى آنرا از انسانى کند، منتها شرایطى دارد، زیرا تقاضاى مخلوق از مخلوق دیگر گاه جائز است و گاه حرام .. پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به ابن عباس فرموده هنگامى که چیزى مى خواهى از خدا بخواه ، و هنگامى که یارى مى طلبى از خدا یارى بطلب ، تا آنجا که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به گروهى از یارانش توصیه فرمود هرگز چیزى از مردم نخواهند، آنها در عمل به این توصیه تا آنجا پیش رفتند که اگر تازیانه از دست یکى مى افتاد (و سوار بر مرکب بود) به کسى نمى گفت این تازیانه را به من بده ، این همان تقاضاى مکروه است. [۱۹۴]
او در نهایت حکم به قتل افرادی می دهد که متوسل به اولیاء می شوند و توبه نمی کنند. آنجا که می گوید:
هر کس کنار قبر پیامبر یا یکی از افراد صالح بیاید و از آنان بخواهد که بیماری او را شفا دهد یا قرض او را ادا کند ، مشرک است ؛ زیرا هیچ کس جز خداوند ، قدرت انجام چنین اعمالی را ندارد. پس واجب است چنین شخصی را به توبه وادار کند و اگر توبه نکرد ، باید کشته شود. [۱۹۵]
استنادات ابن تیمیه وابن قیم در مخالفت با توسل به اولیاء:
الف)قرآن کریم:
۱٫آیه ۱۸ سوره مبارکه جن: « فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا» : هیچ کس را با خدا به دعا نخوانید.
-
- سوره فاطر، آیه ۱۳ و۱۴ : « وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ (۱۳)
إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَ لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ (۱۴) » : و کسانی که به جای او میخوانید، مالک پوست هستهی خرمایی هم نیستند اگر بخوانیدشان ندای شما را نمیشنوند، و اگر هم میشنیدند، پاسخشان را نمیدادند و در روز قیامت، شرک شما را انکار میکنند و هیچ کس چون خداوند ضمیر تو را آگاه نمیگرداند».
-
- آیه ۱۹۴ سوره اعراف: «إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» : آن کسان که سواى خدا مىخوانید بندگانى چون شمایند اگر راست مىگویید آنها را بخوانید که شما را اجابت کنند.
۴٫آیه ۳ سوره زمر: «أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فی ما هُمْ فیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ» : آگاه باش که دین خالص از آن خداست و آنان که سواى او دیگرى را به خدایى گرفتند، گفتند: اینان را از آن رو مىپرستیم تا وسیله نزدیکى ما به خداى یکتا شوند. و خدا در آنچه اختلاف مىکنند میانشان حکم خواهد کرد. خدا آن را که دروغگو و ناسپاس باشد هدایت نمىکند.
نقد و بررسی:
برای پاسخ به این اشکالات توجه به نکات ذیل ضروری است:
-
- هر دعایی عبادت نیست، تا چه رسد به این که روح عبادت باشد؛ زیرا دعا از ریشهی «دعوت» است که در قرآن فراوان به کار رفته است. مانند:«ندع ابنائنا»[۱۹۶]: فراخوانیم فرزندانمان را «ولا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا»[۱۹۷]: پیامبر را آن طور که یکدیگر را صدا میزنید، نخوانید.
طبیعی است که نه هر ندایی دعاست و نه هر دعایی عبادت است، بلکه دعا موقعی عبادت است که مشتمل بر احکام عبادت مثل خضوع و تذلل در برابر خدا و اقرار به خدایی معبود باشد و این چه ربطی به توسل و تبرک به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) و کمک خواستن از آنان دارد؟
و این که در روایت آمده: «الدعا هو العباده»، یعنی دعای خدای تعالی از جمله عبادات است، نه این که هر دعایی عبادت است. [۱۹۸]
-
- آیه «و الذین تدعون من دونه …» [۱۹۹]در مورد مشرکین است که به جای خدا، بتها را میپرستیدند و حاجات خود را از بتها طلب میکردند، خداوند میفرماید بتها مالک حتی پوستهی خرمایی نیستند تا بتوانند چیزی به شما عطا کنند، اگر بتها را بخوانید نمیشنوند چون جمادند و بر فرض اگر هم بشنوند به شما پاسخ نمیدهند چون زبان ندارند.
در تفسیر نمونه ذیل این آیه در بیان مراد از «الذین تدعون من دونه» آمده است: جمعى از مفسران احتمال داده اند که این تعبیرات در مورد معبودهایى همچون فرشتگان و حضرت مسیح (ع) باشد، چرا که سخن گفتن روز قیامت تنها از آنها ساخته است و جمله «إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دعائکم» اشاره به این است که آنها آن چنان به خود مشغولند که اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمىشنوند.
ولى با توجه به وسعت مفهوم وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ظاهر این است که منظور بتها است، به خصوص اینکه جمله «إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دعائکم»: اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمىشنوند. ظاهراً مربوط به دنیاست. [۲۰۰]
لذا این آیه نیز ربطی به توسل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اولیاء خدا ندارد؛ زیرا:
اولاً: مقایسه بت پرستان با توسل جویان بسیار نابجاست، چه بت پرستان حاجات خود را از خدا نمیخواهند و از بتها میخواهند، اما توسل جویان حاجات خود را از خدا میخواهند و پیامبر اکرم (ص) را برای این که فرستادهی خداست وسیلهی استجابت دعا قرار میدهند. و به تعبیر سید رشید رضا در تفسیر المنار توسل جویان مانند میهمانانی هستند که بعضی از نیازهای خود را از صاحب خانه و گاهی توسط اهل بیت و دوستان صاحب خانه که آنان را برای خدمت به میهمانان گمارده است درخواست میکنند و همه را از الطاف صاحب خانه میدانند.[۲۰۱]
ثانیاً: مقایسه کردن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آیت و فرستاده و حبیب خدا به بتها که در برابر خدا هستند، قیاس مع الفارق است.
۳٫در مورد آیه« وان الذین تدعون من دون الله عباد امثالکم»[۲۰۲] مفسران این آیه را درباره مشرکان و بت پرستانی میدانند که بتها را در خلق و ادارهی امور جهان شریک خداوند میپنداشتند و آنها را مورد پرستش قرار میدادند. لذا منظور از عباد در این آیه همان بتها می باشند. علامه طباطبایی(ره) در المیزان درباره معنای عباد در این آیه می آورد: البته این را هم باید تذکر دهیم که در این آیات به جماد هم اطلاق” عبد” شده است.
در مجمع البیان ، کلمه «عباد» به معنى خوارها و فرومایهها ، گرفته شده و به عنوان شاهد این معنا به آیه«وَ تِلْکَ نِعْمَهٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ»[۲۰۳] : آیا بر من منت مىگذارى که بنى اسرائیل را خوار کردى؟ استناد شده است. [۲۰۴] ولی این معنا باز هم اختصاص مراد از «الذین تدعون من دون الله» به بتها را نفی نمی کند.
از این گذشته عبد” در لغت گاهى به معنى موجودى که تحت تسلط و فرمان دیگرى است و در برابر آن خاضع است- هر چند عقل و شعور نداشته باشد- نیز گفته شده، از جمله به جادهاى که مرتبً از آن رفت و آمد مى کنند ” معبد” (بر وزن مقدم) گفته شده است. [۲۰۵] و اوصافی که در آیه بعد برای بتها آمده است؛ این امر را تأیید می کند:
أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِها: آیا آنها لا اقل همانند شما پاهایى دارند که با آن راه بروند