بدهی های بلند مدت استفاده نمود. به عنوان یک قاعده کلی تأمین مالی برای دارایی های جاری پایدار و داریی های ثابت از طریق وجوه ثابت همانند بدهی های بلند مدت و سهام انجام می گیرد. دلیل تأمین مالی دارایی های پایدار، وجوه پایدار این است که یک نوع جریانات نقدی از این دارایی ها بدست میآید که میتوان از آن در بهبود یک دارایی ثابت، سرمایه گذاری نمائیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲) درآمد : یکی از اهداف مدیران در برنامه ریزی مالی استفاده از انواع منابع این است که درآمد سهامداران را افزایش می دهد. به وسیله اهرم مالی می توان فهمید که استفاده از آن وجوه مساعد بوده یا خیر. به وسیله مقایسه درآمد هر سهم در سطوح مختلف درآمدی در مواقعی که درصد متفاوتی از بدهی و سهام را مورد استفاده قرار می دهیم، درباره نوع وجوه و اینکه آیا درآمد هر سهم را افزایش می دهند قضاوت نمود.
۳) ریسک : مدیریت باید در تأمین وجوه مورد نیاز به گونه ای عمل نمایند که بتوانند ریسک شرکت را در سطحی قابل کنترل نگه دارد. سودآوری و در نتیجه ارزش بازار هر شرکتی، تا حد زیادی در گروه قدرت و توانایی آن شرکت در باقی ماندن در میدان رقابت است و توانایی شرکت در بهره برداری از فرصت های سودآور در گرو شیوه ای است که شرکت می تواند از تخصص ها و مهارت ها و آگاهیهای نیروهای متخصص خود بهره جوید. قبول یا پذیرش ریسک های سنگین می تواند بر روابط گروه های ذینفع در شرکت آثار معکوس داشته باشد و در نتیجه دارایی هایی که حاصل سالها فعالیت شرکت بوده است به مخاطره بیفتد. لذا بدنبال افزایش ریسک کل شرکت جریانات نقدی عملیاتی به خاطر کاهش فروش و یا افزایش هزینه های عملیاتی کاهش خواهد یافت.
۴) کنترل : کنترل یک شرکت همواره مورد علاقه سهامداران می باشد. چنآن چه اکثر سهام یک موسسه در حال حاضر در تملک تعداد اندکی از سهامداران می باشد که واحد مزبور را کنترل می نمایند. حفظ این کنترل در تصمیم گیری مرتبط با انتخاب بین روش های مختلف تأمین مالی و تأثیر هر یک از روش ها بر آن، مورد توجه خاص قرار خواهد گرفت، اما شرکت های بزرگ که سهامداران متعددی دارند، معمولاً عامل کنترل تأثیر چندانی بر تصمیمات مالی نخواهد داشت (رضاشباهنگ، ۱۳۷۲- ص۵۸). بنابراین اگر حفظ کنترل برای سهامداران موضوع مهم باشد آن ها ترجیح می دهند که قسمت عمده منابع مالی مورد نیاز شرکتها را از طریق وام یا انتشار سهام ممتاز بدست آورند، زیرا این گروه ها دارای نقش بسیار کمی به جز در موارد استثنایی در کنترل شرکت دارند (مشکی، ۱۳۸۰، ص ۲۵).
۵) قابلیت انعطاف: به تأثیر تصمیمات جاری تأمین مالی بر روش های مختلف تأمین مالی در دوره های آتی اشاره دارد. استفاده از یک روش تأمین مالی مشخص در زمان حاضر ممکن است روش های تأمین مالی قابل استفاده در زمان های آینده را محدود کند. شرکت ها علاوه بر نیازمندی های شرکت، برای تأمین مالی پروژه های سرمایه ای مورد انتظار، به در اختیار داشتن منابع احتیاطی تأمین مالی و ظرفیت استقراض نیز اهمیت می دهند تا بتوانند به موقع از مزایای فرصت های غیر منتظره بهره مند شوند یا در قبال زیان های غیر مترقبه پایداری کنند. (احمدی، ۱۳۸۶)
۶) زمان بندی : زمان بندی یکی از عوامل بسیار مهم و با اهمیت در تحلیل روش های تأمین مالی محسوب می شود و اهمیت عامل مزبور به نوسانات بازار سهام و اوراق قرضه بستگی دارد و هر چه این نوسانات شدیدتر باشد، اهمیت عامل زمان بندی نیز بیشتر خواهد بود. نکته قابل توجه این است که وضعیت بازار سرمایه، عامل مهمی در انتخاب روش های تأمین مالی به شمار می آید. عامل زمان یک معیار اساسی برای انتخاب نوع تأمین مالی می باشد. به فرض اگر در آینده حالت تورم وجود دارد بهتر است که برای تأمین وجوه مورد نیاز از منابع بلند مدت به خصوص وام استفاده گردد. در واقع رکود بهتر است از منابع کوتاه مدت استفاده گردد.
۷) اندازه شرکت : در عامل های قبلی توضیح داده شد که مدیریت با توجه به ویژگی های شخصی خود به هر یک از عوامل موثر در تأمین مالی امتیاز می دهد. ولی این آزادی مدیریت در تعیین اهمیت هر کدام از عوامل با توجه به توانایی و تمایل بازار برای تهیه وجوه مورد نیاز محدود می گردد و این آزادی انتخاب مخصوصاً در مواردی که شرکت کوچک یا بزرگ است محدود می گردد، در شرکت هایی که کوچک هستند باید در مواقع تأمین نیاز مالی بیشتر به وجوه سهامداران تکیه نمایند. موسسات و بنگاه های اقتصادی به ویژه فعالان در بخش صنعت، برای ادامه حیات و فعالیت های تولیدی خود و همچنین توسعه ی فعالیتها، به سرمایه های کلان نیاز دارند. همچنین، این موسسات و بنگاه های اقتصادی برای تأمین سرمایهی مورد نیاز خود وابستگی شدیدی به بازارهای مالی دارند. نقش این بازارها در اختیار گذاشتن سرمایه های لازم برای موسسات و شرکت ها است. (احمدی، ۱۳۸۶)
یکی از نکات اساسی مورد توجه مدیران مالی بنگاه های اقتصادی، روش ها و میزان تأمین مالی است. انواع منابع تأمین مالی در کشور به دو دسته منابع مالی بدون هزینه و منابع مالی با هزینه تقسیم بندی می شود. منابع مالی بدون هزینه شامل پیش دریافت از مشتریان، بستانکاران تجاری، سود سهام پرداختنی و هزینههای پرداختنی است. منابع مالی با هزینه به دو دسته منابع داخلی (سود انباشته) و منابع خارجی (تسهیلات کوتاه مدت و بلند مدت و انتشار سهام جدید) تقسیم می شود. پیشرفت در صنعت هر کشور و رشد تولیدات، مستلزم برنامه های سرمایه گذاری کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است و از طریق آن پشتوانهی عظیمی در اقتصاد هر کشور به دست می آید. منابع این سرمایه گذاری ها از طریق سود انباشته، فروش سهام جدید، تسهیلات بانکی یا به وسیله ترکیبی از این منابع قابل تأمین است. یکی از اهداف مهم مدیریت مالی حداکثر نمودن ثروت سهامداران است به این منظور، هدف مدیران مالی یافتن راه های تأمین مالی برای رسیدن به این هدف است. در این تحقیق الگوهای تأمین مالی شرکت ها بررسی می شود تا با اولویت بندی روش های تأمین مالی، عوامل تأثیرگذار بر انتخاب روش های تأمین مالی شناخته شود. وظایف اصلی مدیریت مالی، تصمیم گیری در ارتباط با تأمین مالی، سرمایه گذاری و تقسیم سود است. هر یک از این تصمیمات در رابطه با هدف شرکت است و تصمیم گیری در زمینه ی ترکیب مطلوب این سه مورد، حداکثر کنندهی ارزش شرکت برای سهامداران است. بنابراین شناسایی اولویت روش های تأمین مالی و عوامل تأثیرگذار بر آن ها و انتخاب روش های مناسب در راستای به حداکثر رساندن بازده از اهمیت زیادی برخوردار است.
۲-۸) هزینه های تامین مالی
هزینه های تامین مالی به شرح زیر است:
-
- هزینه سرمایه :هزینه سرمایه به نرخ بازده مورد انتظار کسانی اشاره می کند که در ساختار تأمین مالی شرکت، مشارکت دارند یعنی دارندگان سهام ممتاز و عادی و نیز بستانکاران. این هزینه نشان دهنده وجوهی است که برای تهیه و خرید مجموع دارائی های شرکت بکار رفته است. هزینه متوسط سرمایه که به عبارتی آن را هزینه تأمین مالی نیزمی نامند عبارت است از نرخ متوسط بازدهی که با کسب آن ارزش سهام در بازار حفظ می شود. هزینه سرمایه از مجموع هزینه های بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام با در نظر گرفتن نسبت درصد هر یک ازآن ها به کل بدهی و نرخ هزینه مربوط به هر یک محاسبه می شود. به عبارت دیگر چون سرمایه گذاری طرحها از منابع مالی مختلف شامل وام، اوراق قرضه، سهام عادی، سهام ممتاز. . . . تأمین می شود ؛لذا هزینه سرمایه کل شامل متوسط هزینه بدهی، هزینه حقوق صاحبان سهام و هزینه سهام ممتاز است. تا زمانی که شرکت نسبت به انتشار سهام جدید اقدام نکند، هزینه سرمایه ثابت خواهد ماند که در این صورت هزینه سرمایه به دلیل استفاده از منابع تأمین مالی جدید افزایش می یابد. ( جان جی، ۱۳۷۴، ص ۴۲۵)
باید توجه داشت هزینه سرمایه که نرخ بازده نیز نامیده می شود، از دو قسمت تشکیل شده است. یک قسمت نرخ بازده بدون ریسک است و قسمت دیگر صرف خطر. صرف خطر پوشش دهنده ریسک تجاری و ریسک مالی است که مربوط به سرمایه گذاریهای مختلف می باشد. از آن جا که نرخ بدون ریسک برای تمام شرکت ها یکسان است لذا اختلافات موجود در هزینه شرکت ها از ریسک پذیری آن ها سرچشمه میگیرد. هزینه سرمایه در واقع خطر متوسط شرکت را بیان می کند، یعنی اینکه خطر مرکب شرکت عبارت است از مجموع خطرهای مربوط به پروژهای مختلف عملیاتی آن را به صورت پیچید های آورده است.
از آن جا که هزینه سرمایه شرکت، در آمد دارندگان اوراق بهادرا است، لذا بیان کنده نرخ بازده داری است که ارزش بازار اوراق بهادارمنتشره را در حرکت های کلی بازار نشان می دهد. سرمایه گذاران دامنه ای وسیع از انتخاب های مختلف را در پیش روی دارند که از اوراق بهادرا بدون ریسک دولتی تا سهام عادی با کیفیت های مختلف را در بر می گیرد. لذا، هنگام تشکیل گنجینه یا پرتفولیوی خود انتظار دارند که صرف خطری متناسب با کیفیت یک سرمایه گذاری معین رادریافت کنند. اگر به نظر رسد که اوراق بهادار مورد نظر چنین بازده ای را با توجه به قیمت جاری اش به دست نمی آورد، قیمت آن تا آن جا کاهش خواهد یافت که با بازده انتظارات سرمایه گذار برابر شود.
.
-
- هزینه بدهی (هزینه اوراق قرضه ) : هزینه بدهی به سادگی قابل محاسبه است بدین صورت که هزینه بدهی برابر است با نرخ بهره پرداختی بابت استقراض یعنی بهره پرداختی تقسیم بر ارزش بدهی :
هزینه بهره
Km =. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
اصل بدهی
محاسبه هزینه سرمایه برای اوراق قرضه مستلزم طی مراحل زیر است:
-
- تعیین خالص وجوهی که در ازای انتشار وفروش هر برگ از اوراق قرضه عاید شرکت می گردد. امکان دارد که خالص پولی که در ازای هربرگ از اوراق قرضه به دست شرکت می رسد (پس از کسر هزینه فروش ) از ارزش اسمی آن برگ کمتر باشد.
-
- تعیین هزینه مؤثر هر برگ از اوراق قرضه قبل از کسر مالیات. به این منظور باید نرخ بازدهی تا سررسید آن برگ محاسبه گردد یعنی باید خالص پولی که در زمان صفر وارد شرکت می شود. جریان نقدی ورودی ؛ بهره ای که سالانه پرداخت می گردد و پولی که بابت ارزش اسمی آن برگ در تاریخ سر رسید پرداخت می گردد جریان نقدی خروجی تلقی گردد.
-
- هزینه بهره یک نوع هزینه قابل قبول مالیاتی است باید هزینه آن برگ راپس از کسر مالیات محاسبه کرد (با توجه به صرفه جویی مالیاتی حاصل از بهره )آن چه که به دست می آید هزینه خاص بدهی است.
K d = km ( ۱- t )
Km هزینه مؤثر بدهی از کسر مالیات برمبنای نرخ سالانه=
t نرخ مالیات شرکت=
Kd هزینه بهره پس از کسر مالیات=
-
- هزینه سهام ممتاز :زمانی که شرکتی سهام ممتاز را می فروشد، خریداران انتظار دارند که در ازاء پولی که آن ها در آن شرکت سرمایه گذاری نموده اند، سود سهام دریافت کنند. پرداخت سود سهام هزینه ای است که شرکت بابت سهام ممتاز می پردازد. برای اینکه بتوان این هزینه را بر مبنای نرخ سالانه بیان کرد. شرکت خالص پولی را که در زما ن فروش سهام پس ازکسر مالیات دریافت می کندمبنای محاسبه قرار میدهد. اما تا زمانی که شرکت سود کسب نکرده، و قصد تقسیم سود نداشته باشد، هیچ الزام برای پرداخت آن را ندارد. اگر سهام ممتاز قابل بازخرید نباشد، شبیه اوراق قرضه دائمی می شود ولی سود سهام ممتاز یک هزینه قابل قبول مالیاتی نیست.
از رابطه زیر هزینه سهام ممتاز محاسبه می گردد: D
Kp=
pn
سود پرداختی سالانه هر سهم = D
ارزش بازار= Pn
هزینه خاص هر برگ از سهام ممتاز= Kp
باید توجه داشت که سود سهام ممتاز بعد از کسر مالیات پرداخت می شود و از جمله هزینه های قابل قبول مالیاتی نیست. لذا، هزینه سهام ممتاز بیشتر از هزینه بدهی است. بنابراین هزینه سهام ممتاز باید حتی الامکان مساوی بازده سهام عادی باشد تا سود سهام عادی تغییر نکند در غیر این صورت شرکت جهت تامین سرمایه از طریق اوراق قرضه یا سهام عادی اقدام می کند.
-
- هزینه سهام عادی
هزینه خاص سهام عادی عبارت است از حداقل نرخ بازده ای که شرکت باید عاید صاحبان سهام عادی بکند تابه آن بازار سهام آن شرکت حفظ گردد و سهامداران عادی نیز به امید دریافت سود سهام سرمایه گذاری می کنند. بنابراین ارزش فعلی سود مورد توقع سرمایه گذاران دو سهام عادی همان بازدهی سهام عادی در واقع به صورت جریانی از سود تقسیم نشده است و در صورتی که انتظار داشته باشیم با نرخ ثابتی به طور دائم رشدکند، ارزش سهام به این شکل محاسبه می گردد:
Do ( ۱ + g )
V = ———————-
K – g
Do= سود تقسمی هر سهم در حال حاضر
G=نرخ رد مرکب سود تقسیمی
K نرخ بازده مورد توقع سهامدداران=