بات[۲۵] (۱۹۹۵) هم در یک طبقه بندی از دانش، انواع زیر را شناسایی کردهاست (Bhatt, 2002):
دانش ضمنی (نهان)، که این نوع دانش به سه دسته تقسیم می شود:
دانش فرهنگی: به فرایند دستیابی به ادراکات مشترک اشاره می کند. فرآیندهایی نظیر جامعه پذیری و فرهنگپذیری.
دانش ذهنی: دانشی است که به مهارتهای مفهومی و توانایی های شناختی وابسته است و یک دانش انتزاعی است که در ذهن فرد نهفته است.
دانش منسجم: دانشی است که وابسته به عمل و اقدام افراد است. این نوع دانش به حضور فیزیکی افراد و معاملات رودررو متکی است.
دانش صریح (آشکار): در این طبقه دو نوع دانش قرار میگیرند:
دانش نظاممند: دانشی نظاممند است و می تواند به گونه ای نظاممند در روابط تکنولوژی، نقشها و رویههای رسمی مورد تحلیل قرار بگیرد. همچنین این نوع دانش اشاره به دانشهای جمعی و مشترک بین انسانها دارد.
دانش منظم: که در قالب علائم و نشانههاست و می تواند به صورت کتاب و یا اطلاعاتی که به صورت الکترونیکی ردوبدل می شود، یافت شود.
۲-۸-۵- طبقه بندی لیدنر و علوی از دانش
علوی[۲۶] (Alavi, 2000:115) در طبقه بندی انواع دانش به چهار نوع دانش اشاره کرده اند:
دانش ضمنی(نهفته) که در زمینه اقدامات و تجارب افراد دارد و تشکیلدهنده مدلهای ذهنی افراد است.
دانش صریح (آشکار) که در مقایسه با دانش ضمنی عمومیت بیشتری داشته و به راحتی قابل انتقال است.
دانش فردی که در وجود فرد نهفته است و ریشه در اقدامات فردی او دارد.
دانش گروهی دانشی است که در سیستمهای اجتماعی و فرهنگی یک سازمان نهفته است (Alavi, 2000:115).
۲-۹- عوامل کلیدی موفقیت در پیادهسازی مدیریت دانش
در این بخش گستره وسیعی از عوامل کلیدی موفقیت در پیادهسازی مدیریت دانش ذکر میشود. این عوامل از دیدگاه مدیریت دانش عبارت است از اقدامات و فعالیتهایی که در پیادهسازی مدیریت دانش حیاتی هستند و تحقق هدف در گرو آنها میباشد. عوامل کلیدی موفقیت آنهایی هستند که یا درونی بوده و توسط سازمانها قابل کنترل است و یا بیرونی بوده و کنترل کمی بر آنها صورت میگیرد. بر مبنای تجارب سازمانهای پیشرو در خصوص پیادهسازی مدیریت دانش، عوامل کلیدی موفقیت مورد بررسی قرار میگیرد (Pfister et al, 2012).
درخصوص شناسایی عوامل کلیدی موفقیت پژوهش های بسیاری انجام شده است. معمولا اولین گام جهت اجرای یک سیستم، شناخت عوامل کلیدی موفقیت آن سیستم میباشد. در طراحی و اجرای مدیریت دانش در سازمانها نیز عواملی وجود دارند که نقش مهم و حیاتیتری را نسبت به سایر عوامل ایفا میکند. عوامل کلیدی موفقیت در سازمانها کمک میکند تا با تمرکز قوا حول محورهای اصلی، روند اجرای سیستم مورد نظر تسهیل و تسریع گردیده و از اتلاف منابع جلوگیری شود. روکارت[۲۷] (۱۹۷۹) عوامل کلیدی موفقیت را شامل تعداد محدودی از حوزهها میداند که نتایج رضایت بخش آنها، عملکرد رقابتی موفقیتآمیز را برای فرد، واحد، گروه یا سازمان تضمین کرده و به عبارتی ایجاد ارزش نماید. از این رو، شناخت عوامل کلیدی موفقیت برای مدیریت دانش نیز یکی از اولین و مهمترین گامهای پژوهش در حوزه مذکور خواهد بود. ماتی[۲۸] (۲۰۰۴) اظهار داشته است که عوامل کلیدی موفقیت اجرای مدیریت دانش در سازمانها عبارت است از: فرهنگ، سازمان، راهبرد، سیستمهای مدیریت دانش و زیرساخت IT، فرایندها و اقدامات مؤثر و سیستماتیک.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دیگر پژوهشگران به توسعه یک مدل مفهومی برای مدیریت دانش با تکیه بر عوامل کلیدی موفقیت پرداختهاند. این مدل بر پایه فرهنگ سازمانی، مدیریت، نیروی انسانی، آموزش، ابعاد سازمانی، پایلوت، فناوری اطلاعات، اندازهگیری عملکرد، الگوبرداری و ابعاد مدیریت دانش تشکیل شده است. شکل زیر نشاندهنده مدل مفهومی ارائه شده است (Bhatt, 2002).
همان گونه که مشاهده میشود، این مدل با تأکید بر عوامل موفقیت، رویکرد جدیدی را برای مدیریت دانش پیشنهاد میکند. چهار عامل مدیریت، ابعاد سازمانی، فرهنگ و نیروی انسانی عواملی هستند که به صورت همزمان مورد توجه قرار گرفتهاند و در مرکز مدل واقع شدند. اهمیت این عوامل در بحث مدیریت دانش و به عبارت بهتر در موفقیت مدیریت دانش مورد تأکید بسیاری از پژوهشگران قرار دارد و بر همین اصل جایگاه این عوامل در مرکز مدل پیشنهاد شده است. هر یک از این ابعاد دارای مواردی است که به تفکیک نشان داده شده است.
شکل۲- ۳ مدل مفهومی مدیریت دانش با تأکید بر عوامل کلیدی موفقیت (Bhatt, 2002)
در بعد مدیریت مواردی چون تعهد و حمایت مدیریت ارشد، مدیریت تغییر، برنامه ریزی استراتژیک و انتصاب افرادی همانند مدیران دانش سازمانی و قهرمانان دانش مطرح است. مباحثی همچون درک و درگیری کارکنان، غنیسازی شغلی، کار تیمی، موارد مرتبط با امنیت شغلی و انگیزشی از جمله موارد مرتبط با نیروی انسانی به شمار میروند. ابعاد سازمانی نیز شامل مواردی همانند ساختار سازمانی برای پذیرش سیستم مدیریت دانش، زیرساختها و بحث چگونگی یکپارچهسازی سیستم مدیریت دانش با سیستم جاری سازمان میشود و در نهایت در بعد فرهنگ سازمانی، اعتماد،
پذیرش فرهنگ یادگیری مستمر، ارتقای روحیه همکاری و ارتباطات بین افراد و ری
سکپذیری از موارد مهم این مقوله به شمار میروند. از سویی، نقش و جایگاه ابعادی همانند آموزش، فناوری اطلاعات، اندازهگیری عملکرد و الگوبرداری و پایلوت نیز در مدل به وضوح مشاهده میشود. این عوامل به نوعی نقش واسطه را برای احیای ابعاد مختلف مدیریت دانش بر عهده خواهند داشت. ابعادی که در لایه بیرونی مشاهده میشوند، شامل ابعادی هستند که به صورت مستقیم با فعالیتهای مرتبط با مدیریت دانش تعامل دارد (Gavrilova & Andreeva, 2012).
هریهاران[۲۹] اظهار دارد که بسیاری از پروژههای مدیریت دانش در عمل با شکست مواجه میشوند زیرا با این پروژهها همانند دیگر پروژههای فنی برخورد میشود. مککینزی[۳۰] بین ۴۰ شرکت آمریکایی، اروپایی و ژاپنی نظرسنجی انجام داد. در این بررسی بسیاری از مدیران ارشد بر این باور بودند که مدیریت دانش تنها یک سیستم اطلاعاتی پیشرفته است. برای حصول اطمینان از موفقیت مدیریت دانش، برنامههای مرتبط باید دارای ارتباطات وسیع افقی در تمام سطوح سازمانی باشند. این ارتباطات از نیازهای کسب و کار تا فرایندهای بهبود یافته را که توسط فاکتورهای انسانی و فنآوریهای مناسب حمایت میشوند، دربرمیگیرد (داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸).
داونپورت معتقد است که یکی از چالشهای کلیدی در مدیریت دانش، حمایت مدیران است؛ از این رو تعهد بیشتر مدیریت ارشد، موفقیت بیشتری را در اجرای مدیریت دانش در سازمان به ارمغان خواهد آورد.
همچنین (Wang & Ariguzo, 2004) بر این باورند که سه موضوع کلیدی باید در اجرای پروژههای مدیریت دانش مورد نظر قرار گیرند. موضوع اول درک و آگاهی کارکنان نسبت به مدیریت دانش است. عامل دوم تعریف اهداف است که به درک و اهمیت استراتژیک مدیریت دانش به عنوان یک ابزار کارا بازمیگردد و عامل سوم فعالیتهای اجرایی است که به دنبال توانمندسازی بحث مدیریت دانش برای حمایت از اهداف سازمانی است.
مرتینز[۳۱] بر این باورند که علیرغم این که اکثر پروژههای مدیریت دانش کار خود را با ارائه یک راهحل تکنولوژیک آغاز کردهاند. فرهنگ سازمانی و رهبری، دو فاکتور مهم در موفقیت برنامههای مدیریت دانش میباشند. آنها همچنین طی یک نظرسنجی عوامل موفقیت مدیریت دانش را به پرسش گذاشتند. در این نظرسنجی عامل «ارائه تعریف مشخصی از اهداف» به عنوان یک وظیفه مدیریتی و در دسته مدیریت ارشد جای گرفت. همچنین عواملی همانند انگیزش پرسنل، آموزش و تحصیلات و پاداش در دسته منابع انسانی و تحت عنوان انگیزش و مهارت جای گرفتند. پس از این
طبقهبندی و تحلیل پاسخهای دریافت شده، پنج عامل کلیدی موفقیت برای مدیریت دانش استخراج شد که در شکل زیر مشاهده میشود. این عوامل شامل مواردی چون فرهنگ سازمانی، انگیزش و مهارتها، مدیریت ارشد، ساختار و فرایندها و فنآوری اطلاعات میباشند. همانگونه که ملاحظه میگردد، عامل فرهنگ سازمانی با وزنی در حدود ۵۰ درصد بیشترین اهمیت را به خود اختصاص داده است و عامل فنآوری نیز دارای اهمیت کمتری نسبت به باقی عوامل میباشد.
شکل۲- ۴ پنج عامل کلیدی موفقیت برای مدیریت دانش از دیدگاه (Mertinez , 1998)
اسمیتز و مور[۳۲] در مقالهای با بررسی سه مطالعه موردی از دیدگاه استراتژیک اظهار کردهاند که سازمانهای موفق دانش خود را از طریق فرایندهای سازمانی مناسب و به صورت اثربخش مدیریت مینمایند.
ماتی[۳۳] نیز عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش را فرهنگ، سازماندهی مناسب مدیریت دانش، استراتژی، سیستم، زیرساختارهای IT، اندازهگیری و فرایندهای مؤثر و سیستماتیک میداند. در پژوهش دیگری تلاش شده است تا مجموعهای از عوامل کلیدی موفقیت برای سازمانهایی که در پی طراحی و پیادهسازی مدیریت دانش میباشند، شناسایی شود (افرازه، ۱۳۸۲). شناسایی این عوامل از طریق مطالعه چندین موردکاوی انجام گرفته است. در جدول زیر یافتههای پژوهش مشاهده میشود.
جدول۲- ۴ عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش حاصله از ۱۴ شرکت
عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش |
رولزرویس | فوردموتور | فوناک | آی. بی. ام | کرایسلر | زیراکس | هوافضای انگلستان | ناسا | هوافضای مالزی |