شکل ۲-۶: ثبت سیگنال با روش دوقطبی و با الکترود مرجع مشترک
در درمان با نوروفیدبک از الکترود انسفالوگرافی به عنوان مقدمهای به عنوان کار درمان استفاده میشود. به این شکل که ابتدا الگوی امواج مغزی در اختلال مشخص میشود، سپس میزان انحراف امواج از الگوی طبیعی تعیین میشود. که این کار از طریق الکتروانسفالوگرافی کمی انجام میگیرد. داده های الکتوانسفالوگرافی از ۱۹ مکان جمجمه که براساس سیستم ۱۰-۲۰ بدست آمده مشخص میشود. از الکتروانسفالوگرافی برای شناسایی و تشخیص اختلالات کژکنشی کارکرد مغز مثل اضطراب استفاده میشود. دراین روش امواج مغزی حاصل از فعالیت قشر مخ بیمار وارد کامپیوتر شده و با انجام یکسری عملیات ریاضی، این امواج به عدد و اعداد به نمودار و یا تصویر تبدیل میشود در این پژهش پروتکل درمانی براساس افزایش آلفا وکاهش تتا با چشمان بسته است که از کارهای گریزلیر (۲۰۰۸) (اقتباس از سی اگنر، ۲۰۰۲) اقتباس شده است. در درمان آلفا- تتا، فرد در یک موقعیت آرام با چشمان بسته قرار میگیرد و در جریان درمان (با نصب الکترود در ناحیه pz) موسیقی با صدای امواج آرام آب رودخانه و امواج اقیانوس پخش میشود و از آزمودنی خواسته میشود که در حالت صدای آب آرام به آن گوش دهد و در مواقع امواج اقیانوس به موقعیتهای که در آن اضطراب دارد (از اضطراب کم تا زیاد) فکر کند و همین روش باعث شرطیسازی میشود و همزمان فعالیت امواج مغزی ثبت میشود (هارت[۳۲]،کامیا[۳۳] ،۱۹۷۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۴-۶ نحوه درمان، تعداد جلسات و بیماریهای قابل درمان
نوروفیدبک، یک تکنولوژی درمانی جدید و بسیار موثر است. این درمان ابتدا در آمریکا مورد استفاده قرار گرفت و با مشخص شدن تاثیرات مثبت آن، به اروپا و سایر نقاط جهان گسترش یافت. اثرات درمانی بسیار خوب و ماندگار، نبود عوارض جانبی منفی و طول کوتاه دوره درمان نسبت به درمانهای دیگر، باعث شد که سازمان غذا و داروی آمریکا[۳۴] نیز این درمان را مورد تأیید قرار دهد. در حال حاضر، از درمان نوروفیدبک بر روی طیف گستردهای از بیماریهای خلقی و شناختی استفاده میشود. اما چند بیماری وجود دارند که تأثیر درمان نوروفیدبک بر آنها تأیید شده و بسیار چشمگیر میباشد. این بیماریها عبارتند از: اختلالات بیش فعالی همراه با کمبود توجه، اختلالات یادگیری، میگرن و سردردهای تنشی، اختلالات اضطرابی، اختلالات حافظه و عدم تمرکز (گریزلیر، ۲۰۰۶).
۲-۴-۷ نحوه درمان
در درمان نوروفیدبک از امواج مغزی و بازخورد آن به بیمار برای درمان بیماری وی استفاده میشود. بسته به نوع و شدت بیماری، الکترودهایی به مناطق مختلف سر و گوشها وصل میشود. این الکترودها امواج مغزی آن ناحیه از مغز را دریافت و به رایانه ارسال میکنند. رایانه نیز این امواج را پردازش میکند و به صورت شکلهایی خاص از امواج و تصاویر به درمانگر و خود بیمار نشان میدهد. درمانگر براساس این موجها، شیوه ویژه درمانی خاص آن بیمار را تنظیم میکند (هر شیوه خاص، یک پروتکل درمانی خوانده میشود). بیمار در مقابل نمایشگر رایانه مینشیند و با مشاهده الگوی امواج خود، سعی میکند که با فکر خود آنها را به حالت بهینه و مناسب بازگرداند. با تکرار این روش در جلسات متعدد، مغز بیمار به تدریج به حالت ایدهآل و مناسب میرسد و در واقع یاد میگیرد که در حالت مناسب باقی بماند و حالت موجی که باعث بروز علائم بیماری میشود را نداشته باشد. بدینترتیب علائم بیماری از بین میرود و بیمار به حالت معمول و سالم خود میرسد (گریزلیر ،۲۰۰۶).
طول و تعداد جلسات
هر جلسه درمان نوروفیدبک معمولاً ۴۰ دقیقه طول میکشد. تعداد جلسات نیز به نوع بیماری، سن بیمار و میزان پیشرفت بیماری بستگی دارد. به طور معمول برای هر بیمار بین ۲۰ تا ۵۰ جلسه کافی است و در این تعداد جلسات بیماری وی درمان میشود. درمان به صورت ۳ جلسه در هفته انجام میگیرد. به طور متوسط دوره درمان نوروفیدبک ۷ تا ۱۵ هفته است (گریزلیر ،۲۰۰۶).
۲-۴-۸ استفاده از نوروفیدبک در کنار سایر درمانها
درمان نوروفیدبک را میتوان هم به تنهایی و هم در کنار سایر درمانها مانند دارودرمانی به کار برد. نوروفیدبک اثرات درمان دارویی را بالا میبرد و در واقع آن را به شدت تقویت میکند. ترکیب این دو درمان میتواند باعث کاهش دوره درمان، کاهش عوارض جانبی، افزایش رضایت و بهبود سریعتر بیمار گردد (مان، ۲۰۰۵).
۲-۴-۹ برخی بیماریهای قابل درمان با نوروفیدبک
- افسردگی
در نقشه مغزی افراد افسرده نشانههای مختلفی دیده میشود که بعضی از آنها عبارتند از: افزایش یا کاهش فوقالعاده در فعالیت امواج بتا و آلفا در سراسر یا بخشی از مغز؛ کاهش یا افزایش موج دلتا؛ کاهش یا افزایش غیرطبیعی کوهرنس و… . استفاده از نوروفیدبک منجر به انجام اصلاحات در الگوی امواج مغزی افراد افسرده میگردد. تغییر در میزان سروتونین و نوراپینفرین که دو انتقالدهنده عصبی هستند از علل بروز افسردگی است. نقل و انتقالات انتقالدهندهها از مباحث مربوط به شیمی مغز است. نکته در اینجاست که تغییر در شیمی مغز به تغییر در امواج، و تغییر در امواج به تغییر در شیمی مغز می انجامد. لذا استفاده از نوروفیدبک و اصلاح الگوی امواج مغزی سبب ایجاد تعادل در نقل و انتقالات مواد شیمیایی مغز میگردد (مان، ۲۰۰۵).
- عملکرد بهینه
نوروتراپی اهداف مختلفی دارد:
- تثبیت عملکرد سراسری مغز با افزایش توانایی مغز در تولید امواج مغزی مختلف.
- بهبود توانایی مغز برای تغییر نرم و راحت از یک حالت ذهنی به حالت دیگر و حفظ آن حالت به اندازه نیاز.
- بهبود کارکرد مغز در نواحی خاص مرتبط با مشکلاتی که فرد در آن زمان تجربه میکند.
سالهاست که ورزشکاران، هنرمندان، مدیران و افراد نظامی، از نوروفیدبک برای دستیابی به بالاترین سطوح عملکرد درمانی استفاده میکنند. پروتکلهای آموزشی، برانگیختگی فیزیولوژیکی، تمرکز و توجه، تعادل نیمکرههای مغزی، آرمیدگی و کارکرد اجرایی را تحت تأثیر و آموزش قرار میدهند. نوروفیدبک یک تکنیک یادگیری و وسیله آموزشی است. مراجع از تغییراتی که طی آموزش بوجود آمده، آگاه میشود و قادر خواهد بود تا روند پیشرفت خود را در جهت رسیدن به قابلیتهای بالاتر مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد (مان ،۲۰۰۵).
نوروفیدبک سازو کار اصلی که مغز به آن وسیله برانگیختگی فیزیولوژیک را کنترل میکند تحت کنترل درآورده و مکانیزم برانگیختگی را طبیعی میسازد. این روش صرفنظر از علت افسردگی اثربخش است. در طی درمان مراجع ممکن است متوجه شود که لازم است استفاده از داروهای ضدافسردگی یا محرک را کاهش دهد که به هر حال باید از نظر دوز دارو در طی درمان تحت نظر متخصص باشد (مان ،۲۰۰۵).
- درد مزمن
در مورد درد مزمن فرض بر این است که آسیبی که در ابتدا منشأ درد بوده است درمان شده اما درد همچنان باقی است و چه بسا بدتر شده است. وقتی درد برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، آستانه درد ممکن است کاهش یافته و در نتیجه ادراک آن افزایش یابد. به عبارت دیگر مغز توجه بیشتری به احساس درد میکند. طولانی شدن مدت درد، آستانه مغز نسبت به درد را پایین آورده و سبب افزایش ادراک درد میشود. استفاده از نوروفیدبک آستانه مغز نسبت به درد را بالا برده و حتی به مقدار طبیعی میرساند و به این شکل سبب کاهش ادراک درد میشود. حتی با وجود آسیب هم، تنظیم شدن دوباره آستانه درد در یک حد طبیعی، باعث بهتر شدن درد میشود. مغز با کمک نوروفیدبک آستانه درد را از نو تنظیم میکند (ورنون، فریک و گریزلیر، ۲۰۰۴).
- صدمات مغزی خفیف
پیامدهای آسیب مغز خفیف شامل سردرد، بدن درد، حالت تهوع، گمگشتگی، افسردگی، خستگی مفرط، مشکلات بینایی، نقائص پردازش شنیداری، مشکلات خواب، وز وز گوش، تحریکپذیری و اضطراب و حتی تغییرات یا ناپایداری شخصیتی میباشد. در حالیکه هیچ نوع دارودرمانی مرسومی برای این علائم وجود ندارد، لیکن معمولاً به نوروفیدبک جواب میدهند. مطابق با گزارش خود افراد تحت درمان تا ۸۰% بهبودی در علائم پیدا میشود. بازیابیهایی که مغز به این ترتیب بدست میآورد اثر بلندمدت دارد. استفاده از این روش حتی سالها بعد از آسیب هم مفید خواهد بود. بعضی بهبودها بعد از آسیب بصورت خودبخود مورد انتظار هستند لیکن نوروفیدبک فرایند را سرعت میبخشد (هاموند،۲۰۰۶).
آموزش در مناطق خاص قشری که مربوط به کنترل برانگیختگی فیزیولوژیک میشود صورت میگیرد. در مورد صدمات خفیف شواهد حاکی از تأثیر مثبت نوروفیدبک در کمک به بهبود علائمی مانند: کاهش انرژی، سردرد و دردهای مزمن، گیجی و سرگیجه، مشکل حافظه، مشکل در تمرکز، اضطراب، افسردگی، تغییرات خلقی، اختلالات خواب و مشکلات ادراک بینایی میباشد. شواهد بالینی نشاندهنده این است که استفاده از نوروفیدبک حتی پس از اینکه سایر درمانها از پیشرفت باز میمانند، سبب دستیابی به نتایج بیشتر میشود (مان، ۲۰۰۱).
- میگرن و سردردهای تنشی
میگرن یک سردرد گاه به گاه و همراه با حالت تهوع و استفراغ است و از ۴ تا ۷۲ ساعت طول میکشد. درد به طور معمول در یک طرف سر و از پیشانی یا گیجگاه شروع شده و به اطراف انتشار مییابد. سردرد میگرنی بسیار شدید و ناتوانکننده میباشد. داروهای مورد استفاده در درمان میگرن، آن را کنترل میکنند اما به خوبی درمان نمیکنند و بیمار مجبور به استفاده دائمی از این داروهاست. میگرن یکی از بیماریهایی است که به درمان نوروفیدبک به خوبی پاسخ میدهد چرا که پروتکلهای درمانی بسیار مؤثری برای آن ایجاد شده است. بیشتر بیماران به خصوص آنها که سالیان طولانی از آن رنج بردهاند، از تأثیر نوروفیدبک و میزان بهبودی خود شگفتزده میشوند. به همین ترتیب سردردهای تنشی و اضطرابی نیز به خوبی به درمان نوروفیدبک پاسخ میدهند (مان، ۲۰۰۱).
- اختلال بیشفعالی همراه با کمبود توجه[۳۵]
این اختلال در کودکی آغاز می شود و با علائمی مانند بی قراری، بی توجهی، تکانشی بودن، عدم تمرکز در درس یا تکالیف، حواسپرتی و فعالیت زیاد و شلوغی همراه است. این اختلال میتواند باعث افت عملکرد تحصیلی و نمرات بد در مدرسه، رابطه بد کودک با اطرافیان و دوستان، عصبانیت کودک و ناتوانی وی در انجام تکالیف و وظایفش شود. درمان سنتی بیشفعالی استفاده از داروهای محرک (مانند ریتالین) میباشد. این داروها تا وقتی که مصرف میشوند، موثرند اما با قطع مصرف ممکن است بیماری عود کند. بعلاوه استفاده صرف و طولانی مدت از این داروها ممکن است عوارض جانبی بر کودکان داشته باشد که میتوان به سردرد، تهوع، بیخوابی و از همه مهمتر ایجاد وقفه در رشد کودک اشاره کرد. درمان نوروفیدبک هیچ یک از عوارض ذکر شده را ایجاد نمیکند بلکه با عوارض مثبتی همچون بهبود خلق کودک و کاهش پرخاشگری همراه است. بعلاوه تاثیر درمان نوروفیدبک طولانی است و حتی پس از اتمام درمان نیز ماندگار می باشد (مان ،۲۰۰۵).
- اختلالات یادگیری[۳۶]
اختلالات یادگیری به ناتوانیهای کودک یا نوجوان در مهارتهای خواندن، نوشتن، تکلم، ریاضیات و استدلال، اطلاق میشود. کودک در یک یا چند مورد از این موارد، مهارت بسیار کمتری از همسالان خود دارد. کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ممکن است از طرف همسالان، معلمان و والدین خود سرزنش یا مسخره شوند. بعلاوه این کودکان در زمینه اختلال خود نمرات بسیار کمی در مدرسه میگیرند و اعتماد به نفس و روحیه آنان نیز به شدت آسیب میبیند. این کودکان ممکن است با مشکلات رفتاری ناشی از اختلال خود نیز دست به گریبان باشند. درمانهای فعلی مبتنی بر آموزش هستند و بسیار طولانی میباشند. بعلاوه نتیجه درمانها نیز متوسط می باشند. درمان نوروفیدبک در مدت زمان کوتاهتری (۱۰ هفته)، بهبودی بسیار بیشتر و ماندگارتری در اختلال یادگیری و مشکلات رفتاری کودکان ایجاد میکند (مان، ۲۰۰۵).
- اختلالات اضطرابی[۳۷]
اضطراب یک حالت نگرانی و تشویش ذهنی است که با علائم بدنی (مانند تعریق، ضربان قلب)، علائم فکری و شناختی (مانند خطر) و علائم رفتاری (مانند فرار از موقعیت) همراه است. اضطراب در حالتهای شدید و مزمن خود میتواند بسیار ناتوانکننده و آزاردهنده باشد. بعلاوه اضطراب در صورت عدم درمان میتواند به بیماریهای دیگری همچون افسردگی، اختلالات حافظه و بیماریهای جسمی (مانند بیماری قلبی، گوارشی، سردردهای تنشی) منجر شود. در حال حاضر درمانهای دارویی و رفتاری بسیاری برای اضطراب ابداع شده اند که با نتایج خوبی همراه بودهاند. درمان نوروفیدبک، علاوه بر اثرات درمانی بیشتر و سریعتر، عوارض کمتری نیز ایجاد میکند. بعلاوه این درمان حتی بر موارد بسیار شدید یا مزمن بیماریهای اضطرابی که با روش های دیگر درمان نشدهاند، نیز مؤثر میباشد (بریکوا، تیموفر و موسلو، ۲۰۰۵).
- اختلالات حافظه و عدم تمرکز
اختلالات حافظه و عدم تمرکز در موقعیتهای مختلف و اشکال متنوعی بروز میکنند. این اختلالات ممکن است ناشی از اضطراب و استرس در شرایط سخت (مثلاً کنکور) یا مشکلات مغزی مانند آلزایمر باشد. اختلالات حافظه و عدم تمرکز ناشی از استرس و اضطراب با بهره گرفتن از نوروفیدبک به طور موثر و برگشتناپذیر درمان میشوند. این درمان حتی در افراد عادی نیز باعث افزایش عملکرد و بازدهی آنها در کنکور، سخنرانی یا فعالیتهای اضطرابزا یا نیازمند تمرکز بسیار میشود. در بیماریهایی مانند آلزایمر، ام اس و… نیز درمان نوروفیدبک میتواند سیر پیشرفت بیماری را تا چند سال به تاخیر بیندازد و در صورت همراه شدن با دارودرمانی، با تقویت تاثیر دارو بهبودی بیشتری را نصیب بیمار نماید (لکومت[۳۸] و جوهل[۳۹] ، ۲۰۱۱).
- سکته مغزی
سکته مغزی اغلب نارساییهایی را در عملکرد مغزی به دنبال خود دارد. نوروفیدبک علاوه بر کمک به بهبود نقایصی که از سکته ناشی میشود، در برطرف کردن مشکلات ثانویهای که پدید میآید مانند اضطراب، افسردگی، تحریکپذیری، کسالت و… هم مفید است. نوروفیدبک باعث دستیابی به بازیابی بلندمدت کارکرد مغز میشود. بسیاری پیامدهای ناشی از سکته در محل آسیب به وجود نمیآیند و شبیه به پیامدهای ذکر شده در مورد MTBI هستند: مشکلات خواب، تحریکپذیری، تغییرات خلقی و افسردگی. این موارد خیلی زود به نوروفیدبک جواب میدهند بعضی نقایص خاص که مربوط به سکته میشوند مانند راه رفتن، گفتار و ضعف یک طرف بدن، زمان بیشتری برای بازیابی میبرند و حتی ممکن است بهبودی بطور کامل بدست نیاید. گاهی لازم است فرایند آموزش بطور بلندمدت ادامه پیدا کند تا مغز بتواند به مرور قابلیتهای قبلی خود را بازیابد (لکومت و جوهل، ۲۰۱۱).
۲-۵ حضور ذهن
حضور ذهن که ریشه های مفهومی آن در بودیسم قرار دارد، در سایر سنتهای معنوی و دینی نیز حضوری برجسته دارد. در مسیحیت اعمال زیادی وجود دارند که میتوانند به اشکال مراقبه یا عمل حضورذهن تلقی شوند. مراقبه مسیحیت اغلب در قالب عبادت، ذکر گفتن و پرستش بیان شده است (اپل و کیم اپل، ۲۰۰۹).
همچنین، مراقبه هسته مرکزی و قلب اسلام و دینداری عارفانه و برخی سنتهای عرفانی مسلمانان (به ویژه صوفیسم) را تشکیل میدهد (نیگوسیان،۲۰۰۴؛ به نقل از اپل و کیم اپل، ۲۰۰۹).
مراقبه در اسلام مفاهیم (تفکر و تدبّر) را شامل میشود که معنای لغوی آن به معنای “تأمل و اندیشهورزی درباره جهان” است. بنابراین، اعمال و تکالیف مراقبه ای در بسیاری از سنتهای معنوی و دینی، اغلب ویژگی کلیدی دسترسی به آسمان و ملکوت را فراهم میکند (اپل و اپل، ۲۰۰۹).
حضور ذهن در روانشناسی و رواندرمانی نیز برای کمک به تسکین انواع مختلف آلام بشری به کار برده میشود. مهارتهای حضورذهن به عنوان یک فن برای مقابله با اضطراب مورد توجه قرار گرفتهاند (اپل و کیم اپل[۴۰]، ۲۰۰۹).
۲-۵-۱ تعاریف حضورذهن
همچنان که براون و ریان (۲۰۰۳) تعریف کردهاند حضورذهن عبارت است از “متوجه بودن به و آگاه بودن از آنچه در حال حاضر میگذرد". اپل وکیم اپل (۲۰۰۹) حضورذهن به عنوان “حالت ذهنی که با آگاهی متراکم از و (متمرکز بر) افکار، کنشها یا انگیزشهای فرد، مشخص و توصیف میشود"، تعریف کردهاند. ویژگیهای حضورذهن شامل آگاهی پیش مفهومی و پذیرش تجربیات، تنظیم منعطف توجه، قبول و پذیرش بیطرفانه تجربه و جهتگیری به سمت اینجا و اکنون است (براون[۴۱]، رایان [۴۲]و کرسول[۴۳]، ۲۰۰۷).
حضورذهن به عنوان ارتقا دهنده سطوح بالای بهزیستی مفهومسازی شده است، به ویژه ذهن آگاهی به طور مستقیم از طریق فراهم ساختن پرمایگی و غنای بیشتر، تجربه بهزیستی را پرورش میدهد و به طور غیرمستقیم از طریق تنظیم رفتار خود تنظیمگری سلامت، که توجه فزاینده و پذیرش نیازها و ارزشهای شخصی و ظرفیت بالا برای عمل مطابق با آنها را شامل میشود، بهزیستی را بالا میبرد (براون و ریان، ۲۰۰۳؛ براون و همکاران، ۲۰۰۷). با تمرین مهارتهای آگاهی لحظه به لحظه، فرد تلاش میکند تا نسبت به الگوهای افکار، عواطف و تعامل با دیگران بینش و بصیرت پیدا کند و سپس بتواند به صورت ماهرانه پاسخهای هدفمند مفید را انتخاب کند به جای آنکه به طور خودکار با روش های خوگرفته و ناهشیار واکنش نشان دهد (تیزدیل و همکاران، ۲۰۰۰).
حضور ذهن، کیفیتی از هشیاری است و به طور دقیقتر توجه کردن به شیوه های خاص یعنی هدفمند، در لحظه حاضر و غیرقضاوتی است (کبات زین، ۲۰۰۳). حضور ذهن، به عنوان معطوف شدن توجه به لحظه حاضر و به صورت هدفمند و غیر قضاوتی، ریشه در بودیسم دارد (کبات زین، ۲۰۰۳) و به عنوان چشمانداز شرقی درباره حضورذهن مشخص میشود. حضورذهن مستلزم خود تنظیمگری توجه به تمرکز در حال حاضر است (بیشاپ و همکاران، ۲۰۰۴).
علیرغم دشواریهای عملیاتی کردن حضورذهن(مانند بائر، ۲۰۰۳؛ براون و ریان، ۲۰۰۳؛ بیشاپ، ۲۰۰۲؛ بیشاپ و همکاران، ۲۰۰۴؛ کابات زین، ۲۰۰۳؛ هایس فلدمن، ۲۰۰۴)، اکثر تعاریف بر دو نکته تاکید میکنند: نکته اول آن است که حالت حضورذهن با توجه کامل به، و آگاهی از، تجربه درونی و بیرونی لحظه حاضر مشخص میشود. نکته دوم، این آگاهی با آرامش و خونسردی به کار گرفته میشود و در اینکه هر چه پدید می آید و رخ میدهد بدون قضاوت، شرح و بسط یا واکنش مورد تصدیق، پذیرش و تجربه قرار میگیرد. بنابراین، ذهن آگاهی عناصری از تنظیم توجه و جهتگیری باز و پذیرنده به توجه را در برمیگیرد (براون و ریان، ۲۰۰۴؛ بیشاپ، ۲۰۰۳؛ بیشاپ و همکاران، ۲۰۰۴). نکته حائز اهمیت آن است که ذهن آگاهی به کیفیت خاصی از تمرکز توجه و آگاهی هشیارانه اطلاق می شود نه به تمرین یا فن خاص.
۲-۵-۲ حضورذهن و مراقبه
حضورذهن با شبکهای از مفاهیم کلیدی پیوند خورده است. یکی از مفاهیم بودهی چیتا[۴۴] است که به عنوان یک رویکرد برای ارتقاء بهزیستی فرد مورد تأکید قرار گرفته است (توماس و ویک[۴۵]، ۲۰۰۸).
مفهوم بودهی چیتا که قلب دگرگونی و تبدیل است، یکی از مفاهیم خیلی مهم در بودیسم است. اگرچه ترجمه این مفهوم سخت است، بودهی[۴۶] به معنی ” بیدار و هشیار"، “روشن بین و روشنفکر” و “کاملاً باز و گشوده” است. چیتا[۴۷] به معنی"ذهن"، “قلب” یا “نگرش” است (بودیستها بین قلب و ذهن تمایزی قائل نیستند). قلب و ذهن، کاملاً باز در مفهوم بودهی چیتا تا حدی با توانایی دوست داشتن و احساس رحم و شفقت مترادف است. توانایی برای تبدیل و دگرگونی ریشه در ذهن دارد و کلید برای ذهن، مراقبه است (توماس و ویک، ۲۰۰۸: ۲۴۷).
۲-۵-۳ کاهش استرس مبتنی بر حضور ذهن
کاهش استرس مبتنی بر حضورذهن در یک بافت پزشکی رفتاری برای بیمارانی که از درد مزمن و شرایط استرسزا رنج میبرند ایجاد شده است (کبات زین، ۱۹۹۰). این روش بر اساس آموزشهای فشرده مراقبه ذهن آگاهانه میباشد که در یک دوره ۸ هفتگی با جلسات روزانه ۵/۲ ساعته اجرا میشود. همچنین در بین جلسه ششم و هفتم نیز یک جلسه یک روزه به مدت هفت ساعت به تمرین میپردازند. زمان کلاس صرف نظر از برخی مباحث در زمینه استرس که توسط مربی مطرح میشود، صرف تمرین مراقبه رسمی، بحثهای گروهی و پرسش و پاسخ شرکتکنندگان در زمینه تجربیات جاری شان میشود. کلاسها ممکن است شامل ۳۰ شرکتکننده با طیف وسیعی از اختلالات باشند. کاهش استرس مبتنی بر حضورذهن در عوض شرکت دادن افراد در گروه ها بر اساس تشخیص یا اختلالات روانی، به طور سنتی افراد را با طیف متفاوتی از مشکلات در هر گروه قرار میدهد. این روش تأکید میکند که همه شرکتکنندگان بدون توجه به نوع اختلال، جریان پیش روندهای از تغییرات درونی پایدار را تجربه میکنند؛ و همه از توانایی پرورش آگاهی لحظه به لحظه برخوردارند. با وجود این، در برخی نشستها، کاهش استرس میتنی بر حضورذهن برای جمعیتهای خاصی از قبیل بیماران سرطانی، زنان مبتلا به بیماری قلبی یا زوجهایی که در جستجوی افزایش رضایتمندی زناشویی هستند، به کار میرود (بایر، ۲۰۰۶). در اصل این روش به عنوان یک ضمیمه انتخابی در درمانهای پزشکی استاندارد برای افرادی که از درد، ناتوانی، بیماریهای مزمن تهدیدکننده زندگی در رنج هستند، به کار میرود (مک، ۲۰۰۸).
بیشتر برنامههای کاهش استرس مبتنی بر حضورذهن با یک جلسه ارزیابی و راهنمایی یک فرد با گروه کوچکی تشکیل میشوند که در آن رهبر گروه منطق و روش کار دوره را توضیح داده و از شرکتکنندگان تقاضا میکند تا دلایلشان را برای شرکت در جلسه به بحث بگذارند. این چالش به وسیله لزوم برنامه های فشرده برای تکالیف خانگی تمرینات حضورذهن مورد بحث قرار میگیرد و شرکتکنندگان ترغیب میشوند تا جهت حضور در تمام جلسات و انجام تکالیف خانگی (حداقل ۴۵ دقیقه هر روز، ۶ روز در هفته) به طور کلامی متعهد شوند. بسیاری از برنامههای حضورذهن مبتنی بر کاهش استرس شامل یک مصاحبه منحصر به فرد بعد از جلسه میباشد که در آن تجربیات جلسه و هدفهای آینده مورد بحث قرار میگیرد. با توجه به زمانی که به اجرای تمرینات حضورذهن اختصاص داده میشود و بحث درباره تجربیات افراد گروه با آنها، هشت جلسه گروه به طور عمده تجربی هستند. انبوهی از تمرینات حضورذهن آموزش داده میشوند. اطلاعات آموزشی درخصوص استرس شامل موضوعاتی از قبیل روانشناسی استرس، پاسخ به استرس و اثر ارزیابی بر ادراک استرس در بیشتر جلسات تلفیق میشود (بایر، ۲۰۰۶).
۲-۵-۴ مداخلات مبتنی بر حضور ذهن
الف) پذیرش و تعهد ([۴۸]ACT): نظریه پذیرش و تعهد را مبتنی بر “تعریف رفتاری مدرن از حضور ذهن که برپایه یک نظریه قابل آزمون استوار شده است"، توصیف کردند (فلچر و هایس، ۲۰۰۶). در این روش درمانی تصور میشود که رنج بردن از فرایند کلامی بهنجار به وجود میآید. بنابراین این درمان به یک نظریه پایهای خوب پژوهش شده زبان- نظریه قالب ربطی[۴۹]- مرتبط است (هیز، ۲۰۰۴). بر طبق نظریه قالب ربطی، رنج از فرایندهای بهنجار کلامی ناشی میشود، زیرا موجودات ناطق قادرند تا تجربیات آزارندهشان را بازسازی کنند و از زبان در هر بافت محیطی استفاده کنند. چنین رنجی به وسیله امتزاج شناختی گسترش مییابد. تسلط زبان، رویدادهای احتمالی را بیش از اندازه هدایت میکند چنانچه رفتار به جای اینکه به وسیله بافت محیطی تنظیم شود به گونهای کلامی تنظیم شود، اشخاص در عوض زیستن در زندگی در سرهایشان زندگی خواهند کرد. رنج بردن ممکن است بیشتر به سبب تلاش برای اجتناب تجربی یا تلاش برای اجتناب کردن از تجربه درونی (به عنوان مثال هیجانات، افکار، احساسات) گسترش یابد. به دلیل اینکه تجربیات خصوصی اغلب با تاریخچه شخصی (مثلاً یک خاطره) در ارتباط هستند بنابراین اجتناب تجربی تجربیات خصوصی معمولاً کارایی ندارد. تلاش عمده برای اجتناب از تجربه خصوصی درونی احتمالاً سبب فراخوانی خاطره آن تجربه میشود (به عنوان مثال فکر"مضطرب نباش” اضطراب را به یاد فرد میآورد). در مجموع اجتناب تجربی یک انحراف از عمل مؤثر در محیط جاری است (هیز، ۲۰۰۲).
هدف فنون درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ایجاد نوعی انعطاف پذیری روان شناختی است. فرایند ACT با آشکارسازی هزینه های انعطافناپذیری روانشناختی و منابع آن به خصوص امتزاج شناختی و اجتناب سروکار دارد. همچنین یادگیری را در چگونگی پذیرش و انفکاک[۵۰] در زمینه های گوناگون (هیجانات، خود، افکار، احساسات) که انعطافناپذیری روانشناختی جنبه غالب آنها می باشد، درگیر میسازد (هیز و همکاران، ۲۰۰۴).
در ACT، ۶ راهبرد درمانی جامع وجود دارد که ۴ تا ازآنها (تماس با لحظه حاضر، پذیرش، انفکاک شناختی[۵۱]، خود به مثابه بافت[۵۲]) به راهبردهای کارکردی ذهن آگاهی مشهور هستند. تماس با لحظه حاضر و پذیرش، به آگاهی پذیرا و غیرقضاوتی که از مفاهیم کلیدی ذهن آگاهی مدرن هستند، مربوط میشوند. انفکاک شناختی به نوعی هویتزدایی از افکار اشاره دارد که در نتیجه تمریناتی که به طور مستقیم رابطه مراجع را با افکارش هدف قرار میدهند، حاصل میشود. خود به مثابه بافت، یکی از ویژگیهای ACT است که به یک تغییر نظرگاهی اشاره دارد که در آن مراجع ترغیب میشود تا به بررسی و رد فرضهایی درباره ماهیت و پیوستگی خود تجربه شده، بپردازد (مک، ۲۰۰۸).
به عنوان یک مداخله رفتاری ACT در بسیاری از تمرینات پیش از آنکه به درمانهای شناختی شباهت داشته باشد به درمانهای روانپویشی شباهت دارد؛ زیرا در عوض داشتن روشهایی که ویژه اختلالات تشخیصی باشند، رویکردش به افراد را در سطح فرمولبندی شخصی سازماندهی میکند (همان منبع).