- داده کاوی[۱۵۲] و شبکه های عصبی[۱۵۳] که بوسیله آنها ارتباطات، الگوها و مدل های جدید را در داده هاکشف می کنند.
- موتورهای جستجو[۱۵۴] همراه با ساختاردهی اطلاعات توسط الگوی عنکبوتی که جستجوی دانش و خلق دانش جدید را تسهیل می کنند.
- مخازن دانش و پورتال های سازمانی[۱۵۵] که به کارکنان در ذخیره سازی و بازیابی دانش کمک می کنند.
- محیط های مباحثه الکترونیکی[۱۵۶]، دسته بندی دانش و دیگر خدمات شبکه اجتماعی که امکان به اشتراک گذاری و انتقال مؤثر و کارآمد دانش را فراهم می سازند.
- سیستم های کنترل جریان کار[۱۵۷] و تحلیل محتوا از کاربرد دانش در کسب و کار حمایت می کنند.
استقرار مدل SECI[158] نونا کاو تا کچی (۱۹۹۵) در یک سازمان نیز توسط شبکه دانش سازمان عملیاتی می شود. به عنوان نمونه ابزارهای مدیریت محتوا و پورتال ها از تبدیل دانش صریح به صریح، ابزارهای کشف دانش و یادگیری الکترونیکی از تبدیل دانش صریح به ضمنی، فناوری های ارتباطی و همکاری متقابل از تبدیل دانش ضمنی به صریح و شبکه های ارتباط شخص با شخص از تبدیل دانش ضمنی به ضمنی پشتیبانی می کنند.
نمودار ۲-۷: مدل چرخه خلق دانش نانوکا و تاکچی
۴-۱٫ گونه شناسی شبکه های دانش
صاحبنظران مختلف گونه های متفاوتی از شبکه های دانش بیان نموده اند. در همین زمینه گلور شبکه های دانش را ترکیبی از سه نوع شبکه زیر می داند:
۱- شبکه های همکاری نوآوری[۱۵۹]:
اعضای این نو شبکه را افراد همسان و خودانگیزشی تشکیل می دهند که چشم انداز مشترکی دارند و به هدف تبادل تعاملی ایده، دانش، تجربیات و کار در فضای سایبر یکدیگر را ملاقات می کنند (مانند توسعه دهندگان هسته لینوکس)
۲- شبکه های یادگیری[۱۶۰]:
این شبکه ها از افرادی تشکیل شده که علاقه مند به اشتراک گذاری دانش و تجربه برای کسب سود متقابل از تجارب فردی و دانش جمعی سایر اعضا هستند که همگی نگرش مشابهی دارند (نظیر تعمیرکاران دستگاه های زیراکس)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳- شبکه های همکاری علائق[۱۶۱]:
اعضای این نوع شبکه دارای علائق مشترک هستند ولی کار تیمی از طریق شبکه انجام نمی دهند. معمولا تعداد کمی از اعضاء فعال بوده و دانش و تجربه خود را در جامعه مجازی به اشتراک می گذارند. تعداد زیادی از اعضاء خاموش هستند و فقط اطلاعات جمع آوری می کنند. این نوع شبکه در اینترنت بسیار مشاهده می شود (مانند کاربران اینترنت و علاقه مندان وبلاگ ها).
همچنین فرتوک زاده و وزیری (۱۳۸۶) معتقدند شبکه های دانش و نوآوری در صنایع دفاعی متشکل از شبکه های پنجگانه زیر می باشند:
۱- شبکه های تولید ایده:
معماری فرایند نوآوری دفاعی در چارچوب شبکه های تولید ایده، گامی اساسی در راستای تحقق ماموریت های سازمان است. این شبکه، علاوه بر شتاب بخشیدن به جریان خلاقیت، نوآوری و توسعه ظرفیت های نرم افزاری، ازجمله دانش و فناوری، سرمایه اجتماعی بسیار ذی قیمتی برای کشور به شمار می رود و در حرکت به سوی صنایع دفاعی دانش بنیان نقشی اساسی دارند.
شبکه های تولید ایده، از طریق ایجاد هسته های نوآوری، تعاملی موثر بین متخصصان محصولات و فناوری مورد استفاده با خبرگان سازمانی و نخبگان صنعتی و دانشگاهی ایجاد می کنند و بدین ترتیب فضای مناسبی را برای شناسایی، تولید و جمع آوری دانش ها و ایده ها، فرصت ها و راه حل های خلاقانه برای مقابله با تهدیدات حال و آینده به وجود می آورند. این شبکه ها زیرساخت اصلی شبکه های دیگر هستند و در تحقیق و توسعه، تولید و تامین اثربخش و مستمر نیاز تجهیزاتی مورد نیاز سازمان نقشی اساسی دارند.
۲- شبکه های توسعه ایده:
شبکه های تحقیق و توسعه از تعامل هم افزا بین واحدهای فنی مهندسی سایر بخش ها، دانشکده ها و مراکز پژوهشی مرتبط پدید می آیند و وظیفه تبدیل ایده ها به محصولات جدید و بهبود محصولات فعلی را بر عهده دارند. توسعه قابلیت ها و توان طراحی، تولید، بهبود کارکردها و استانداردسازی محصولات، مهمترین دستاوردهای این شبکه هستند.
۳- شبکه های تولید:
این شبکه ها مجموعه ای از سازمان های به هم وابسته اند که درون فرایندهای تولیدی کلان برای تولید محصولات یا خدمات با یکدیگر تشریک مساعی دارند. ایجاد هم افزایی، چابکی و تقویت همکاری های بین سازمانی و فراسازمانی، و حمایت از صنایع تولیدی داخلی در راستای نیازهای سازمان، هدف اصلی شبکه های تولید است. ایجاد این شبکه ها تاثیر بسزایی بر کاهش ریسک های سرمایه گذاری و اصلاح سبد دارایی ها در صنایع دفاعی دارد و در صورت اداره اثربخش این شبکه ها، آن ها می توانند تاثیر قابل ملاحظه ای بر سرعت و کیفیت ساخت و مونتاژ محصولات دفاعی است.
به منظور توسعه شبکه های تولید، سازمان باید از ایجاد واحدهایی که تولیدات آن ها توسط بخش های دیگر قابل تولید است، پرهیز کنند و با پیمان سپاری تولیدات و گرایش به سمت تولید نیمه متمرکز، توان سایر بخش ها را به کارگیرند. برای شروع، واگذاری فعالیت هایی که سطح فناوری آنها پایین است و در انحصار سازمان نیستند، راه گشا خواهند بود.
۴- شبکه های تامین:
شبکه های تامین در برگیرنده مجموعه ای از روابط، بین سازمان با بخش های دیگر هستند که در بستر آنها، جریان موثری از اطلاعات و مواد وجود دارد و بر اساس عملیاتی منظم، فعالیت های پردازش سفارش، مدیریت موجودی و انبارداری انجام می گیرد. هدف این شبکه ها تامین به موقع مواد اولیه و قطعات مورد نیاز و توزیع آن ها در سازمان است.
خطوط ساخت و مونتاژ خاص که به علت ویژگی ها و ضرورت های خاص خود باید درون سازمان حفظ شوند، نیازمند شبکه توانایی از تامین کنندگان هستند. این تامین کنندگان، به خصوص در عرصه تامین سریع و آسان مواد اولیه فلزی و غیرفلزی و تجهیزات تحریمی و گلوگاهی، گران و با ارزش افزوده بالا و پر مصرف، نقش اساسی دارند. شبکه تامین می تواند، برخی از نیازهای مشتریان و ذینفعان را به طور مستقیم از تولیدکنندگان بخش خصوصی تهیه کند و استفاده نمایند.
۵- شبکه های ارائه خدمات
صنایع بزرگ کشور مانند صنعت دفاعی و صنعت نفت، به طیف گسترده ای از خدمات نیاز دارند. سازمان ها و بخش های مسئول خدمات در صنایع بزرگ، باید این خدمات را با توجه به نیازها شناسایی و طراحی کنند و تامین آنها را از طریق شبکه های همکاری درونی و بیرونی مدیریت کنند. لازمه ایجاد شبکه های خدماتی توانمند، ادغام و ایجاد هم افزایی بین فعالیت های خدماتی موازی است. در این راستا می توان خدمات ضروری و حساس را از طریق شبکه های درونی، و سایر خدمات را، با رعایت ملاحظات اقتصادی، امنیتی و اجرایی، از طریق شبکه بخش خصوصی تامین کرد.
۴-۲٫ رویکردهای شبکه های دانش
شبکه های دانش مورد توجه رویکردهای گوناگون قرار گرفته اند. چشم اندازهای کنونی دارای تاکیدها، اهداف مطالعه، سوابق نظری و رویکردهای تجربی مختلفی هستند (Coombs, 1996). همچنین، آنها به لحاظ میزان تاکیدی که بر فرایندهای یادگیری و دانش دارند متفاوت می باشند. چشم اندازهای عنوان شده در آثار در خصوص مطالعات نوآوری، بازاریابی صنعتی، مطالعات سازمانی و مدیریت راهبردی از جمله مهمترین موضوعات مورد توجه بوده اند.
رویکردهای مختلف شبکه عمدتاً در واکنش به تئوری هزینه داد و ستد شکل می گیرند. دودستگی بازار و رتبه بندی مورد انتقادهای شدید قرار گرفته است (Freeman, 1991 and Coombes, 1996). اما در بررسی های مختلف صورت گرفته همیشه از شبکه ها بعنوان شکل واسطه بین بازارها و رتبه بندی ها یاد می شود. در این خصوص، توجه گسترده به چیزی فراتر از دودستگی بی حاصل بازار–رتبه بندی موجب انجام تحقیقات بیشتری روی شبکه ها شده (Chesnais, 1996) و شبکه ها بعنوان شکل متمایز سازمانی مورد توصیف قرار گرفته اند (Frenken, 2000, and Riccaboni & Pammolli, 2002).
تعاریفی که از شبکه های دانش ارائه می شود بسته به تاکید رویکردها بر فرایندهای شناختی به عنوان اجزاء این شبکه ها متفاوت است (بر خلاف موضوعات دیگر مرتبط با جریان های تجاری و سازماندهی تولید). طبق گفته ارسنگیو (Orsenigo, 2001)، شبکه ها باید به عنوان ابزارهای سازمانی برای هماهنگی فرایندهای یادگیری مختلف توسط نمایندگانی که دارای مهارت ها و دسترسی مختلفی به اطلاعات می باشند در نظر گرفته شوند. در چنین حالتی تاکید صرف بر فرایندهای شناختی به عنوان مشخصه های بارز شبکه های دانش بر روشن شدن مطلب کمک خواهد کرد.
تعاریف دیگر در خصوص ماهیت جریان ها و فرایندهایی که با این شبکه ها در ارتباط هستند دقیق نیستند. به عنوان نمونه، شبکه ها به عنوان سازمان هایی که توسط انواع گوناگون روابط اجتماعی به یکدیگر پیوند خورده اند نیز تعریف می شوند (Axelsson, 1995). گراندوری (Grandori, 1999) از شبکه ها به عنوان مجموعه ای از شرکت ها با منابع و اولویت های مختلف یاد می کند که از طریق مکانیسم های محدود نشده به قوانین قیمت، خروج و سابقه با یکدیگر همکاری می کنند. در آثار مرتبط با مدیریت استراتژیک، تعاریف آشکاری از شبکه ها بعمل نیامده است، اما کگوت (Kogut, 2000) از شبکه ها به عنوان الگوی روابط میان شرکت ها و موسسات یاد می کند.
بنابراین، با وجود تاکید برخی نویسندگان بر جریان های دانش و فعالیت های شناختی در شبکه ها و برخی دیگر از انواع جریان ها و روابط را در آن می گنجانند. اینها دربرگیرنده جریان ها و فعالیت هایی است که دامنه آن از روابط مالی، قانونی، فنی، دانش محور و اجتماعی گرفته تا فعالیت های تجاری و نوآوری می باشد (Kogut 2000). این مساله در توسعه تئوریک شبکه ها یک محدودیت به حساب می آید چون این روابط مختلف می توانند دستخوش نیروهای بسیار متفاوتی باشند.
در ادامه، برداشت های بدست آمده از این رویکردهای مختلف که در درک شبکه های دانش محور موثر می باشند، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این بحث، ارزیابی نتایج بدست آمده از آثار در خصوص ویژگی های شبکه های دانش محور است که ممکن است با گذشت زمان دستخوش تغییر قرار گیرند، همچنین عواملی که بر این تغییرات تاثیر می گذارند.
۴-۲-۱٫ ویژگی های شبکه های دانش
شبکه های دانش متشکل از روابط است. فعالان شبکه ها از شبکه ها و سازمان های دیگر بعنوان منابع و روابط ناهمگونی که مشابه با رابطه ای میان این فعالان است یاد می کنند (Britto, 1998).
حد و مرز این شبکه ها بسیار متغیر است. طبق گفته جانسون و هاکنسون (Johanson, Hakansson, 1988)، صاحبنظران مختلف با توجه به اهدافی که مدنظر دارند تعاریف مختلفی از حد و مرزهای شبکه خواهند داشت. همچنین، منابعی در اختیار محققان قرار ندارد تا به آنها در تشریح حدومرزهای شبکه یاری برساند (Lundgren 1995) و اینکه شبکه های دانشی وجود دارد که در سطوح مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند. به عنوان نمونه، برخی محققان به شبکه های پروژه محور (شبکه های محدود شده به اهداف و پروژه های خاص) اشاره کرده اما برخی دیگر شرکت اصلی موجود در شبکه گسترده آن را مورد توجه قرار می دهند (Brusoni 2001). برخی مطالعات به بررسی شبکه های داخلی پرداخته (به عنوان مثال، Lundregen,Henders,Orsenigo ) اما برخی دیگر شبکه های داخلی در سطوح جهانی، ملی و محلی را مورد توجه قرار می دهند (Kim ,Tunzelmann 1998). این بدین معنی است که حدومرزهای شبکه ها تاحدی قراردادی هستند.
شبکه های دانش علاوه بر سطوح مختلف سازمانی و حدومرزهای متغیر، دارای ویژگی های بسیار ناهمگون بوده و روش های گوناگونی برای دسته بندی آنها بر اساس ویژگیهای مختلف آنها مطرح شده است که رایج ترین شیوه عبارتست از دسته بندی آنها طبق توافقات رسمی و شیوه های همکاری. فریدمن (Freedman, 1991) انواع مختلف ترتیبات شبکه یا شیوه های همکاری را بر اساس ارتباط آنها با فعالیتهای نوآوری شناسایی می کند. او سرمایه گذاری های مشترک و همکاری های تحقیقی، توافقات در زمینه توسعه و تحقیقات مشترک (R&D)، صدور مجوز و توافقات در زمینه منابع یابی ثانویه، امضاء قرارداد فرعی و شبکه های عرضه کننده، انجمن های تحقیق، برنامه های مشترک تحقیقی با حمایت دولت و شبکه های رسمی را در این دسته ها می گنجاند. نوع دسته بندی را می توان در آثار دیگر مشاهده کرد (Powell , Grodal 2005 , Imai , Baba 1989 , Hagedoorn , Schakenraad 1990, Coombes , Metcalfe 2000 ). این نوع دسته بندی که تنها شیوه های همکاری را مورد توجه قرار می دهد محدودیتهایی دارد زیرا ویژه گیهای مرتبط با مسیر جریانها و مشارکت شرکاء در تقسیم بندی کار در خصوص تولید دانش همیشه آشکار نیست.
مسیر جریانهای دانش مشخصه مهم دیگری است که بیان کننده شبکه های دانش است. جریانهای دانش عمدتاً یکطرفه و دوطرفه است (Nooteboom 1999:92 ,Hagedoorn 1990:6 , Freeman 1991:504). مسیر جریانها با انواع خاص توافقات درارتباط است بدین معنی که جریانهای یکطرفه در ارتباط با توافقات در خصوص صدور مجوز و جریان های دو طرفه در ارتباط با توافقات در خصوص توسعه و تحقیقات مشترک است (Hagedoorn , Schakenraad 1990). همچنین از دیدگاه یک فعال خاص، شناسایی وجود جریان های یکطرفه معکوس در روابطی که قبلا توسط جریان های یکطرفه مشخص شده بود امکان پذیر است (Arffin 2000). این وضعیت را برخی شرکت های وابسته که انتقال دهنده فناوری به شرکت های والد هستند نیز تجربه می کنند. این جریان ها دربرگیرنده فعالان گوناگونی همچون شرکت ها، دانشگاه ها و سازمانهای تحقیقاتی است (Powell2005).
شبکه های دانش طبق مشخصه دیگری که در ارتباط با یادگیری است نیز دسته بندی می گردند. برخی از محققان به تفاوتهای موجود در محتوای جریانهای دانش در شبکه ها اشاره کرده اند. (Hakansson, 1987) انواع مختلف دانش تحقیقی را شناسایی کرده اما (Britto, 1998) نشان می دهد شبکه ها می توانند راجع به دانش در مورد عملکرد و کیفیت سیستم های فرعی بوده و اینکه دربرگیرنده دانش پیچیده در مورد خصوصیات سیستم های فرعی، و حوزه های مختلف دانش می باشند. اگرچه این نقش ها موجب آشکار شدن محتوای جریان های دانش در شبکه ها می شود اما مقوله های مورد استفاده زیاد توصیفی نیستند.
مهمترین جنبه فرایندهای انباشته سازی فناوری، تمایل برای تقسیم بندی کار در خصوص تولید دانش است (Arora 1998 , McKelvey , Orsenigo 2001 , Pavitt 2001). بنابراین شناسایی مشخصه های تقسیم بندی کار در خصوص تولید دانش موضوع مهمی است که در توصیف شبکه های دانش با آن مواجه می شویم (Orsenigo 2001 , Brusoni 2001).
بخاطر پیچیدگی بنیادهای دانش و سیستم های فنی همچنین تخصصی بودن تولید دانش، تمایز بین حوزه های تولید و ایجاد دانش افزایش می یابد (Bell , Pavitt 1993:198, Brusoni 2001:598-599). از یکطرف تناسب کاملی بین چیزی که شرکتها می سازند و نحوه تقسیم بندی تولید کالاها و خدمات و از طرف دیگر چیزی که شرکتها می دانند و نحوه تقسیم بندی تولید دانش، وجود ندارد (Brusoni 2001). سه شکل اساسی که بیان کننده تقسیم بندی کار و دانش است ارائه می دهد: آرایش کاملاً جدا، نسبتا متصل و اتصال کامل. دسته بندی بروسونی بدنبال دستیابی همزمان به تقسیم بندی دانش وکار تولیدی است. در توافقات کاملا جدا، هم تولید و هم طراحی اجزاء و سیستم های فرعی به امضاء می رسد. در توافقات کاملا متصل، شرکت ها طراحی و کار تولیدی فناوری های مرتبط را خود انجام می دهند. نهایتاً اینکه در توافقات نسبتاً متصل، مشخصه های شکل های شبکه ای کاملاً جدا و کاملاً متصل با هم ترکیب می گردد. شرکت ها، تولید اجزاء و سیستمهای فرعی را در خارج انجام داده ولی طراحی و دانش بنیادی را در داخل نگه می دارند.
از آنجائیکه ماهیت فرایندهای یادگیری و اهداف مدنظر در شبکه ها بسیار متفاوت است، یک مشخصه این شبکه ها تعمدی است که شالوده توسعه شبکه ها برای انباشته سازی فناوری را تشکیل می دهد. پرول و گرودال (Powell and Grodal, 2005) به یک استثناء در این زمینه اشاره می کنند. آنها شبکه ها را بر حسب سودمندی از هم متمایز می سازند. آنها بین شبکه هایی که عمداً برای انجام فعالیت خاص ایجاد شده اند و شبکه هایی که مبتنی بر روابط غیر رسمی هستند تمایز قائل می شوند. آنها نتیجه گیری می کنند شبکه ها را می توان طبق میزان سودمندی اشان به شبکه های غیر رسمی و قراردادی تقسیم بندی کرد. اما آنها سودمندی را بر حسب تصمیمات آشکار جهت انباشته سازی فناوری متمایز نمی سازند.
مشخصه های سازمانی شبکه دانش را می توان بر حسب خصوصیات دیگر شبکه ساختاری توضیح داد. اینها عبارتند از جایگاه فعالان در شبکه، و متغیرهایی همچون تراکم، ارتباط، گسترش و رتبه بندی (Axelsson 1995:114-116). جایگاه فعالان در شبکه طبق کارکرد و اهمیت یک فعال اصلی در ارتباط با فعال خاص دیگر (جایگاه خرد) یا نسبت به تمام سازمانهایی که آن ارتباط خود را با آنها حفظ می کند مشخص می شود (جایگاه کلی). جایگاه فعالان در طیفی که متشکل از جایگاه های اصلی – کناری و قوی – ضعیف است متغیر است. متغیرهای دیگر عبارتند از شدت، مدت زمان و ثبات (Powell,Grodal 2005).
اگرچه مطالعات اشاره شده در بالا شواهدی در خصوص مشخصه های گوناگون شبکه های دانش فراهم می آورند، ولی ارزیابی نحوه شکل گیری این مشخصه ها با گذشت زمان واینکه چه عواملی بر این فرایند تاثیر می گذارد نیازمند تحقیق بیشتری است. یکی از اهداف در این زمینه بالابردن آگاهی ها در خصوص ساختارهای شبکه در یک دوره زمانی خاص همچنین آگاهی از پویایی این شبکه ها است (Hakansson 1987).
۴-۲-۲٫ پویایی های شبکه های دانش
شبکه های دانش با گذشت زمان تکامل یافته و چندین عامل بر این فرایندها تاثیر می گذارد. بحث ها برای روشن سازی پویایی شبکه ها به تاثیرات میانی بر توسعه شبکه که در ارتباط با تغییرات صورت گرفته در فناوریهای داخلی است، توجه دارند. این رویکرد مرتبط با درک تکامل مشترک فناوریها و شکل های سازمانی است (به عنوان مثال، (Dosi and Kogut, 1993) و (Nelson, 1994)).این بحث ها بدین خاطر صورت می گیرد که با افزایش پیچیدگی فناوریها، پیشرفتهای فناوری نیز مستلزم یکپارچه سازی مجموعه های مختلف دانش تخصصی است که نمی توان آنها را تنها در داخل یک شرکت کنار هم جمع کرد (Pavitt 2001:6 ,Brusoni 2001:597 ,Coombs , Metcalf 2000:211).
طبق گفته مالربا و ارسنیگو (Malerba and Orsenigo, 1993: 49) فناوریهای داخلی بر حسب پیچیدگی بنیادهای دانش آنها تغییر می کند. میزان پیچیدگی بنیادهای دانش با تنوع رشته هایی که باید طی فرایند توسعه فناوری ادغام گردند و همچنین تنوع مهارتهای سازمان مانند R&D، مهندسی و تولید در ارتباط است (Malerba,Orsenigo 1997). طبق گفته آنها، در محیط های تکنولوژیکی با پیچیدگی بالا، شرکت ها تشویق می شوند تا بهمراه سازمانهای دیگر در شبکه ها مشارکت پیدا کنند (Malerba , Orsenigo 1993:68).
مطالب عنوان شده توسط بروسنی و پرنسیپ (Brusoni and Prencipe, 2001) در خصوص فرایند شکل دهنده تکامل شبکه، وابسته به عوامل مشابهی است. آنها عنوان می کنند تکامل شکل های شبکه (که ممکن است کاملا متصل، کاملا جدا یا نسبتا متصل باشند) متاثر از تغییرات صورت گرفته روی بنیادهای دانش و وابستگی به ساختار محصول است (Brusoni 2001:611, Brusoni ,Prencipe 2001:1029).