کز ایدر برو زود روشن روان
بگویش گه ما را چه آمد به سر …
کجا خستگان را کند تن درست
سزد گر فرستی هم اکنون به پی
(همان: ۲۴۱تا۲۴۲)
از متن اینطور استنباط می شود که نوشیدن افشره هوم سبب مستی میشده است. اگرچه این موضوع می تواند نشان دهنده قدرت ماورایی هوم باشد، از سویی می توان احتمال داد افشره هوم به همراه ماده دیگری چون «می» نوشیده می شده که قبلا به آن اشاره شد.» (همان: ۱۷۷)
شراب هوم
علاوه برقائل بودن خاصیت درمانی و استقامتی برای درخت هوم، این درخت نمادهای دیگری نیز دارد. برای مثال «شراب هوم خاصیت درمان بخش و غم زدایی دارد. درباره قدرت افشره هوم آمده است : نوشیدن آن مستی نیایش معنوی را گاهی به نوعی بی خودی و مستی خطرناک مبدل می کرد و موجب زد و خوردها و کشمکش ها و خود آزاریهایی می شد، از این رو زرتشت نوشیدن آن را در جشن های مذهبی برای پیروان خود ممنوع کرد. شراب در شاهنامه دو نوع است یکی شراب معمولی که از میوه درخت تاک به دست می آید و باعث سرخوشی کوتاه مدت می شود و دیگری شرابی است که قدرت غم زدایی زیادی دارد تا جایی که انسان را از مصیبت های بزرگ می رهاند. به نظر می رسد این همان شراب هوم است.» (همان، ۱۳۸۹: ۱۷۹)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
«نمونه دیگر کاربرد هوم در داستان اسفندیار است. رستم به توصیه سیمرغ تیر گز را در شراب پرورش می دهد و سپس به چشم اسفندیار می زند. اگرچه پیشینیان برای شراب خاصیت دوگانه قائل بودند و در ادبیات باستانی ما و جهان، شراب ماده رمز آلودی بوده که خاصیت متعارض زندگی بخش و مرگ آور داشته است.» (اسلامی ندوشن، ۱۳۷۴: ۵۷) «لذا این قوت نیروبخشی افشره هوم است که سبب ایجاد نیروی برتری و شگفت آور در تیر رستم و مرگ اسفندیار رویین تن می گردد و این موضوع نشان دهنده درمان نباتی هوم و افشره آن است. آنچه به رودابه داده می شود تا مست گردد، شراب هوم است که سبب بی هوشی رودابه می شود و این فرصت را در اختیار موبدان قرار می دهد تا پهلوی او را بشکافند:
بیاور یکی خنجر آبگون
نخستین به می ماه را مست کن
بکافد تهیگاه سرو سهی
یکی مرد بینادل پرفسون
ز دل بیم و اندیشه را پست کن
نباشد مر او را ز درد آگهی
(فردوسی، شاهنامه: ۲۳۷و۲۳۸)
هوش بری از مهمترین ویژگی های افشره هوم است نمونه دیگر این ویژگی در هفت خان اسفندیار دیده می شود. اسفندیار برای آگاهی از خان ها و مراحل دشواری که در راه دارد به گرگسار شراب می دهد و گرگسار را از خود بی خود می کند و او خان بعدی را برای اسفندیار شرح می دهد» (موسوی و مددی، ۱۳۸۹: ۱۷۹):
سه جام می لعل فامش بداد
بدو گفت کای مرد بدبخت خوار
چو آهرمن از جام می گشت شاد
که فردا چه پیش آورد روزگار
(فردوسی، شاهنامه: ۱۷۳)
۴-۴-۹) کرم هفتواد
یکی از زیباترین و پیچیده ترین روایات شاهنامه داستان کرم هفتواد است که بسیاری از کنار آن گذشته اند و برخی نیز در شرح آن به بازنویسی داستان اکتفا کرده اند. بعضی تلاش کرده اند تا مصداقی واقع گرایانه برای این روایت بیابند زیرا وجود یک داستان رمزی را در بخش تاریخی موجه نمی دانند، داستان با توصیف شهر کجاران (نام شهری است در ساحل خلیج فارس) آغاز می شود که مردمانی نیک دارد زیرا هر کس از عرق جبین نانی حاصل می کند و روزگار می گذراند.
«در شهر کجاران مردی به نام هفتواد زندگی می کند که هفت پسر دارد به همین دلیل او را به این نام می خوانند: