جدول شماره(۴-۱۶۲): شاخص های آماری (۰ تا ۱۰۰ ) بر حسب شاخص کل احساس شادمانی
مقدار | شاخص های آماری |
۱۵/۳۸ | میانگین |
۷۶/۳۰ | میانه |
۱۹/۲۰ | مد |
۵۱/۲۶ | انحراف معیار |
۰ | حداقل |
۱۰۰ | حداکثر |
طبق اطلاعات بدست آمده، میانگین شاخص کل احساس شادمانی برابر با ۱۵/۳۸ از ۱۰۰ میباشد که نشان میدهد میزان شاخص کل احساس شادمانی در نمونه مورد مطالعه در حد “کمی” قرار دارد. با توجه به میانه که برابر با ۷۶/۳۰ میباشد میتوان گفت ۵۰ درصد پاسخگویان میزان احساس شادمانیشان ۷۶/۳۰ و کمتر از آن و۵۰ درصدشان بیشتر از آن میباشد. با توجه به مد که ۱۹/۲۰ میباشد میتوان گفت، این مقدار در میان سایر مقادیر توزیع احساس شادمانی بیشترین میزان تکرار را داشته است. همچنین در مرحله اکتشافی پژوهش حاضر هم کاهش احساس شادمانی در زنان سرپرست خانوار به شکل پررنگی دیده شد؛ نمود عدم حضور این احساس در زندگی این قشر از زنان را میتوان در این سخنان یافت: « وقتی شوهرت فوت می کند یا رهایت می کند یا بود و نبودش در زندگیت مهم نیست، شادی دیگر در زندگیت جایی ندارد…» (زن ۵۴ ساله، علت سرپرستی: اعتیاد شوهر).، «در واقع شادی برعکس همهی این سختیها است که من دارم» ( زن ۵۳ ساله، علت سرپرستی: طلاق).، « از اینکه کسی را ندارم که با او رفت و آمد کنم و بتوانم به او تکیه کنم، احساس تنهایی میکنم و همیشه گریه میکنم» (زن ۳۸ ساله، علت سرپرستی: طلاق).، « چرا هیچ کس دوست ندارد با من و بچههایم رفت وآمد کند. زندگی بقیه چقدر شاد است، مگر من با دیگران چه فرقی دارم ؟!» (زن ۵۵ ساله، علت سرپرستی: متواری شدن همسر).، «بیشتر مواقع میگویم چرا فلانی خانه دارد و من ندارم؟! من که تلاش میکنم! چرا کسی که تلاش نمیکند خوشبختتر است؟! چرا من در طبقهای قرار گرفتهام که فقر را تحمل کنم؛ ولی فلان کس از اول مرفه بوده و هست و خواهد بود. خوشبختی مال اوست … » (زن ۳۷ ساله، علت سرپرستی: طلاق).، « چرا بعضیها آنقدر خوشبخت هستند؟! خدایا چرا آنها شانس دارند و من ندارم؟! …» (زن۴۳ ساله، علت سرپرستی: متواری شدن همسر).،« تمام زندگی من مشکل است، اصلاً تا حالا روی شادی را ندیدهام، » (زن ۵۳ ساله، علت سرپرستی: طلاق).،« شادی کجای زندگی من جا میگیرد؟! در کل هیچ انصافی در زندگی من رعایت نمیشود» (زن ۴۳ ساله، علت سرپرستی: رها کردن همسر).
نتایج مرحله اکتشافی نشان داد که اکثر زنان سرپرست خانوار دچار افسردگیهای حاد و مزمنی هستند و از آنجا که نبود افسردگی یکی از اجزای شادمانی است در نتیجه از سخنان زیر به راحتی میتوان فهمید که این زنان از احساس شادمانی و پیامدهای مثبت آن محروم میباشند: «وقتی که به دوران کودکیام فکر میکنم و به اینکه با بدبختی بزرگ شدهام؛ اینکه خانوادهام آنقدر پول نداشتند که مرا به مدرسه بفرستند تا اینکه وضعیتم اینجور شد، غصهام میگیرد» (زن ۴۶ ساله، علت سرپرستی: زندانی بودن همسر).، «. از همان بچگی در نداری و فقر زندگی کردم. الان هم مثل گذشته با دو بچه، باز هم در فقر و بدبختی زندگی میکنم. غم و غصه یعنی همین!» (زن ۵۰ ساله، علت سرپرستی: فوت همسر).، « همیشه گریه میکنم. مدتی افسردگی شدید گرفته بودم. انگار غم و غصه تا توی قبر هم با من است» (زن ۵۵ ساله، علت سرپرستی: متواری شدن همسر).، «وقتی بیشتر غمگین میشوم که فکر میکنم، چرا مادرم را از بچگی از دست دادم و پیش نامادری بزرگ شدم و او هیچ وقت مرا دوست نداشت ….» (زن ۵۴ ساله، علت سرپرستی: اعتیاد همسر).،« همه چیز آدم بستگی به دوران کودکی دارد. اگر آدم به گذشتهاش فکر کند و احساس رضایت بیشتری داشته باشد، شاد میشود. یادآوری دوران کودکی برایم عذابآور است. فکر کردن به گذشتهام به زندگیای که محبت در آن معنایی نداشت، غمگینم میکند» (زن ۳۸ ساله، علت سرپرستی: طلاق).، « بارها غذا نداشتیم که با بچههایم بخوریم. اگر از شام چیزی میماند، فردا نهار میخوردیم و اگر نبود گرسنه میخوابیدیم. فکر کردن به دوران سختی که هنوز هم ادامه دارد، واقعا غمگینم می کند» (زن ۵۳ ساله، علت سرپرستی: طلاق).، «من الان قرص اعصاب میخورم و افسردگی شدید دارم. پسرهایم بزرگ شدهاند نمیتوانم خواستههایشان را برآورده کنم؛ همیشه غصه میخورم و نگرانم» (زن ۴۶ ساله، علت سرپرستی: اعتیاد و متواری شدن همسر).،« … بهطور کلی وقتی که به بچهات نگاه میکنی و میبینی انگار بچگیهای خودت تکرار میشود، خیلی غصه میخوری» (زن۳۷ ساله، علت سرپرستی: طلاق).،« همین الان که اینجا هستم، ذهنم درگیر این است که برای شام بچههایم چه بخرم، این فکرها غمیگنم میکند» (زن ۵۱ ساله، علت سرپرستی رها کردن همسر).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۴-۲-۲. آزمون فرضیه ها
از این قسمت به بعد وارد آمار استنباطی میشویم آمار استباطی شامل تمامی آمارهها و آزمونهایی میگردد که به آزمون فرضیه های تحقیق و به عبارتی برآورد پارامترهای جامعه از آماره های نمونه می پردازد. در واقع هر تحقیقی مبتنی بر یک سری فرضیههایی در خصوص روابط احتمالی بین پدیده و متغیر تحقیق بوده و هر محقق بنا به منابع متعدد، پاسخهایی در رابطه با کیفیت ارتباط متغیر با یکدیگر ارائه میدهد. این پاسخها، که در واقع همان فرضیه های تحقیق میباشند، گزارههایی هستند در مورد پارامتر جامعه، به گونه ای که آزمون آنها به وسیله آمار نمونه ای امکان پذیر باشد(کورتز، ۱۳۷۴: ۱۷۰). در این پژوهش، با الهام از نظریه چلبی و مصاحبه های انجام گرفته میتوان اینگونه گمانهسازی کرد که در بین زنان سرپرست خانوار عدمپاسخگویی مؤثر به نیازها به کاهش شادمانی منجر می شود و همچنین به نظر میرسد عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها با ایجاد احساس نابرابری منجر به طرد اجتماعی شده است و طرد اجتماعی هم از طریق شکل دادن به احساس بیانصافی بر شادمانی زنان سرپرست خانوار تأثیر منفی گذاشته است. بنابراین در این قسمت به بررسی آزمونهایی خواهیم پرداخت که صحت یا سقم فرضیه های ذکر شده را نشان دهد.
۴-۲-۲-۱. عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها، احساس نابرابری را افزایش میدهد.
جدول شماره(۴-۱۶۳): نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین متغیرهای عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها و احساس نابرابری
احساس نابرابری | ||
عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها |