از امام صادق (ع) نقل شده است، در مورد مردی که میخواست خواهر خود را شوهر دهد فرمود: از دختر اجازه بخواهد اگر سکوت کرد همان اقرار اوست و اگر امتناع نمود نباید شوهر دهد و اگر گفت: مرا به فلانی شوهر ده، باید به طرف مورد نظرش شوهر دهد. دختر یتیمی در دامن مردی دیگر را نمیتوان شوهر داد مگر با رضایت خودش.
از این حدیث متوجه میشویم که برادر بر خواهر خود ولایت ندارد.
۳- از امام صادق (ع) سؤال شد چه میگویید در مورد دختر صغیره ای که عمویش شوهرش داده و چون بزرگ شده از ازدواج امتناع نموده است؟ امام با خط خود نوشتند: او را نمیتوان اجبار کرد، امر، امر خود اوست.[۱۹۲]
از این احادیث متوجه میشویم که از دیدگاه فقیهان امامیه اولیای ازدواج، تنها پدر و جدر پدری هستند و هیچ کس از خویشاوندان حتی مادر که طفل را به دنیا میآورد و بیشتر از هر کس دیگری برای او زحمت میکشد حق ولایت بر طفل صغیر را ندارند هر چند که گفته شده در نبود پدر و جد پدری مستحب است با برادر مشورت شود، که در این مورد هم، همان طور که میدانیم مشورت با واگذاری ولایت بسیار متفاوت است، چرا که در مورد هر چیزی که پیش بیاید با هر کسی میتوان مشورت کرد چه آن شخص برادر باشد یا بیگانه.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
گفتار دوم: نقش پدر و جد پدری در ازدواج صغار و جایگاه آن در آیات و روایات
بند اول: ولیّ قهری
گفتیم هنگامی که فردی اهلیت نداشته باشد، یعنی محجور باشد نمیتواند پاره ای از اعمال، از جمله معاملات و داد و ستدهای مالی متعارف را انجام دهد و حتماً باید تحت نظارت شخص دیگری، این اعمال را انجام دهد. شارع مقدس، ولی را مسئول رسیدگی به امور محجورین دانسته است. در فقه امامیه، ولایت بر طفل، برعهده پدر و جد پدری میباشد و هیچ مقامی حق تغییر یا تنفیذ این وضع را ندارد و در صورت عدم وجود پدر و جد یایکی از اجداد پدری، یا وصی منصوب از طرف آنان ولیّ طفل خواهد بود.
الف: مفهوم جد و مصداق آن
جد در لغت یعنی پدر بزرگ و جمع آن اجداد و جدود و جدوده
آنچه در اصطلاح عرف و لسان روایات به ذهن متبادر میشود این است که پدر کسی است که فرزند از صلب وی و بدون واسطه متولد شده باشد. پدر پدر هر چه بالا رود مصداق جداست و حکم جد در مورد پدر مادر و جد مادری سرایت نمیکند.
للأب و الجد من طرف الأب بمعنی الأب فصاعدا ولایه علی الصغیر و الصغیره… و لا ولایته للام علیهم و للجد من طرف الم و لو من قبل ام الأب بان کان ابا لام الأب مثلا».[۱۹۳] یعنی پدر و جد پدری از طرف پدر، یعنی پدر پدر و بالاتر بر صغیر و صغیره و.. ولایت دارند و مادر و جد مادری ولو از طرف مادر پدر، به اینکه مثلاً پدر برای مادر پدر باشد ، ولایت ندارند.
بند دوم: اثبات ولایت پدر و جد پدری از دیدگاه فقها
ولایت بر کودک به اتفاق مذاهب فقهی از آن پدر و جد پدری است و در میان فقیهان شیعه از مخالفی نام برده نشده است ، جزء ابن عقیل که با ولایت جد مخالف است.[۱۹۴] و بدنبال نظر ابن عقیل مبنی بر انکار ولایت جد آیت الله خویی میفرماید: ان انکار ولایته: الجد بعد الالتفات الی هذه النصوص لیس فی محله و لا یمکن المساعده علیه.
۱-بلا خلاف فیه بینهم بل قد حکی علیه الاتفاق و الاجماع.
۲-وفاقا للمحقق فی الشرایع و صاحب الجواهر و شیخنا الاعظم فی رساله النکاح.
۳-در بین علما و اختلافی وجود ندارد.
۴-محقق در شرایع و صاحب جواهر و شیخ انصاری در کتاب نکاح همین رأی را دادهاند.
الف: شرایط ولی در فقه عامه
فقیهان عامه برای ولایت، بر محجورین شرایطی را مقرر داشتهاند که عبارتند از: عقل، بلوغ، اتحاد دین بین ولی و مولی علیه، آزاد بودن، عدالت، مذکر بودن و رشد.
-
- عقل: مجنون در تزویج ولایتی ندارد زیرا چنین کسی در ازدواج خود ولایتی ندارد؛پس به طریق اولی شایستگی ولایت بر دیگری را ندارد.
-
- بلوغ: کودک بر دیگری در نکاح ولایتی ندارد.زیرا او بر خود ولایتی ندارد؛پس به طریق اولی بردیگری نیز ولایتی ندارد.
-
- اتحاد دین بین ولی و مولی علیه: غیر مسلمان بر مسلمان ولایتی ندارد و نیز مسلمان بر غیر مسلمان ولایتی ندارد، زیرا ولایت در نکاح بر پایه ی تعصیب در ارث است و با وجود اختلاف دین بین دو نفر توارث نیست.
-
- آزاد بودن: این شرط به دلیل لغو بندگی است و اکنون فایده ای ندارد.
-
- عدالت: احمد و شافعی در یکی از نظرات خود گفتهاند شخص فاسق در امر نکاح ولایت ندارد.
بند سوم: افرادتحت ولایت قهری
محجورین تحت ولایت قهری سه دستهاند: [۱۹۵]
الف: صغیر
در گذشته صغیر به کسی گفته میشد که به سن ۱۸ سال تمام نرسیده بود و قانون گذار بین پسر و دختر فرقی از این جهت قائل نشده بود ولی با اصطلاح قانون مدنی، در سال ۱۳۶۱ بر طبق ماده ۱۲۱۰ اصلاحی، دختر تا وقتی به سن ۹ سال تمام قمری و پسر تا هنگامی که به سن ۱۵ سال تمام قمری نرسیده باشد صغیر محسوب میشود.
ب: غیر رشید (سفیه)
شخصی غیر رشید و به تعبیر دیگر سفیه و آن کسی است که عدم رشد او متصل به زمان صغرش باشد. یعنی قبل از رسیدن به سن نه سال یا ۱۵ سال تمام قمری، دارای حالت سفاهت باشد. (ناتوانی در اداره امور مالی به طریقه عقلایی) و این حالت بعد از زمان های یاد شده نیز ادامه داشته باشد.
ج: مجنون
در صورتی که جنون او متصل به صغر باشد: یعنی دیوانه ای که قبل از ۹ یا ۱۵ سالگی جنون او عارض شده و این حالت پس از این زمان ادامه یافته باشد. در مورد کسی که جنون پس از سن رشد و بلوغ بر او عارض شد، اختلاف نظراتی دیده میشود که در غیر این صورت قول مشهور میگوید که ولایت از آن حاکم است.[۱۹۶]
بندچهارم: موارد سقوط ولایت قهری
ولایت قهری محجورین در چهار مورد ساقط میشود:
الف) در صورت حجر ولی: اگر ولی به دلیلی محجور شناخته شود ولایت خود را نسبت به مولی علیه از دست میدهد و باید ولایت را به شخص دیگری سپرد.
طبق ماده ۱۱۸۵ ق.م[۱۹۷] اگر محجور پدر مولی علیه است ولایت به جد پدری واگذار میشود اگر جد پدری وجود نداشت یا او هم مانند پدر محجور بود سمت ولایت به قیم واگذار میشود.
ب) کفر ولی:
در صورتی که ولی محجور کافر باشد ولایتش ساقط میشود. بنابر آیه: لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا.[۱۹۸] خداوند برای کفار نسبت به مؤمنین سلطه و ولایتی قرار نداده است.
بنا بر این آیه وآیات و روایاتی از این دست خداوند متعال هیچگونه ولایت و سرپرستی را برای کفار نسبت به مسلمین قرار