اسلام پدران را از کشتن فرزندان منع نموده است و کشتن آنها را اشتباه وگناه بزرگ میداند. قرآن کریم درآیاتی متعددبه سنت سخیف عرب درقتل فرزندان بخصوص دختران حمله کرده وآن را موجب مؤاخذه اخروی میداند. «واذالموؤده سئلت أبای ذنب قتلت.»۱ در یکیازمواد بیعت زنان تازه مسلمان درآیه۱۲سوره «ممتحنه»آمده است: «ولایقتلن اولادهن». قرآن کریم منشاءفرزندکشی را ترسازفقر معرفی میکند ومیفرماید: «ولاتقتلوااولادکم خشیه املاق نحن نرزقهموایاکم». همه مبارزاتی که آئین مقدس اسلام وعموم ادیان آسمانی با فرزندکشی کرده اند، دربرگیرنده کشتن جنین نیز میباشد. از اینرو همانگونه که قتل انسان زندهحرام و موجب ثبوت دیه است، سقط جنین نیز حرام و مستوجب دیه میباشد.۲ علامه محمدتقی جعفری در اینباره میگوید: «نهایت امر این است که به جهت عوارض مربوط به زندگانی خود انسانها، تکالیف ومقررات دینی مربوط به هویت انسان از موقع استقرار دررحم آغاز میشود؛ البته مقصود از هویت انسان درحالت نطفهگی، قرارگرفتن اودرگذرگاه ومسیر استقرار نطفه دررحم آغاز میشود.» روایتیاست از« اسحاق بنعمار» که روزی ازحضرت موسی بن جعفر(ع) سئوال کردم: زن از آبستن میترسد، دوایی میل میکند و آنچهرا درشکم دارد بیرون میاندازد. حکمش چیست؟ حضرت فرمودند: این کار جایز نیست. عمار میگوید عرض کردم: آنچه زن از شکمش بیرون میاندازد نطفه است. آن حضرت فرمودند: آغاز خلقت انسان نطفه است. این روایت با صراحت کامل هم آغاز موجودیت انسان را توضیح میدهد وهم حکم قطعیآن را بیان میکند.
بند ششم : ممنوعیت خرید وفروش کودک
بطور کلی ازدیدگاه اسلام خرید وفروش انسان آزاد، حرام و ممنوع بوده و مجازات قطع ید دارد. محقق خویی(ره) درکتاب «مبانی تکمله المنهاج» میفرماید: «هر کس به خرید وفروش انسان آزاد، اعم از کوچک و بزرگ، مؤنث و مذکر اقدام کند، به قطع ید محکوم خواهد شد.» این نظری است که مشهور فقها مانند شهید ثانی و … بدان اعتقاد دارند. حضرتآیت اله فاضل لنکرانی(ره ) در«الحدود» دراینباره حکم مذکور را به موردی محدود کردهاند که حتی اگر انسان آزاد ربوده شده و سپس خرید وفروش شود نیز حکم فوق صدق میکند. ایشان درنهایت درحکم به قطع ید سارقی که پس از سرقت انسان حر، اقدام به سرقت او کرده است. نیز به تبعیت ازحضرت امام خمینی (ره) احتیاط را در ترک میدانند و به مجازات تعزیری چنین فردی حکم کردهاند.۱
گذشته ازمجازات خرید وفروش انسان، ممنوعیت وحرمت خرید وفروش انسان اعم از کودک و بزرگسال مورد اتفاق فقیهان است. از اینرو یکی از شرایط مبیع را مملوک بودن آن میدانند، صاحب شرایع پساز ذکرشرط مزبور میفرماید: « فلایصح بیع الحر»۲ بنابراین خرید وفروش کودک که یکی از مصادیق کودکآزاری ناشی ازبهره گیری خلاف قانون است، ممنوع و حرام بوده و مستوجب مجازات تعزیری است. علاوه برحقوق فوق، اسلام حقوق دیگری را نیز برای کودکان برشمرده است. ازجمله اینحقوق میتوان به حقتحصیل(آموزش و پرورش)، تأمین خوراک وتغذیه مناسب، بهداشت برای کودک، حق تفریح وبازی، پرهیز از اعمال خشونت جسمی و روحی به کودک واحترام به مقام کودک اشاره نمود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دراسلام فراگیری دانشیک فریضه است. بگونهای که پیامبر اسلام(ص) به مردم سفارش میکنند: «از گهواره تا گور دانش بجویند» و آموختن علم و دانش را ازجمله حقوق کودکان بخصوص بروالدین میدانند و میفرماید: « ازجمله حقوق فرزند بر پدر ومادر آموختن نوشتن است.» از آنجاییکه شخصیت کودک در مراحل نخستین زندگی درخانواده شکل میگیرد، آموختن دانش به کودکان برعهده والدین وی نهاده شده است تا در ابتدای زندگی آنها را به سلاح دانش وعلم مسلح نمایند تا بتوانند بوسیله آن برمشکلات آینده چیره شوند و این کوچکترین وظیفهای است که از والدین انتظار میرود تا درحق فرزند خود روا دارند.
امروزه امر آموزش وپرورش دراکثر کشورهای جهان از وظایف دولت محسوب میشود و دولت وظیفه دارد آن را بصورت رایگان فراهم نماید. موضوع آموزش و پرورش آنقدر مهم است که حتیدرکنوانسیون حقوق کودک برآن تأکید گردیده و آن را برای کشورهای طرف کنوانسیون اجباری نموده است .
بهرهمندی از تغذیه وخوراک مناسب ازحقوق مسلم کودک و برطرف کننده نیاز جسمی وی است. در اسلام بنا به فرموده حضرت رسول(ص) هیچ کاری بهتر از سیرکردن شکم گرسنه نیست و اگر این شکم گرسنه ازآنِ کودکان باشد، از وظایف وحقوق والدین و دولتها است. چنانکه رسول اکرم(ص)میفرمایند: « از حقوق فرزند بر پدر آن است که جز غذای پاک و خوب (حلال ) به او ندهد.» البته اگر والدین توانایی تأمین مواد غذاییمناسب را نداشته باشند، این وظیفه برعهده افراد وجامعه است که نیازهای غذایی آنان را برطرف سازند. تغذیه خوب، بازدارنده بسیاری از بیماریها است. جسم سالم درسلامت روح اثرگذار است و تغذیه مناسب برسلامت جسم. بنابراینرسیدگی به وضع تغذیه کودکان به شکل غیرمستقیم سامان دادن به روح و روان او نیز بشمار میرود.
بزرگان اسلام آموزش بازیها و ورزشهایی نظیر سوارکاری، شنا و تیراندازی را از وظایف پدر و مادر برشمردهاند وبرآموزش آنتأکید داشتهاند. علاوه براسلام در برخی ازکنوانسیونها تفریح و ورزش و فعالیتهای خلاق بعنوان یکی از حقوق کودکان به رسمیت شناخته شده است.۱
خشونت جسمی وروحی یکی ازعوامل تخریب شخصیت کودکان است. در دین مبین اسلام به این مهم توجه جدی شده است، چنانکه وقتی مردی درحضور امام علی( ع) از فرزند خویش شکایت نمود، امام(ع) فرمود: « او را نزن، بلکه از او دوری کن( قهرکن) ولی نه طولانی.» درواقع این حدیث بیانکننده این است که اگرتنبیه برای تربیت کودک انجام میشود بهتر آن است که این تنبیه، تنبیه بدنی نباشد، بلکه ازعواطف کودک استفاده شود. زیرا تنبیه بدنی، زمینهساز مشکلات روحی وعاطفی فراوانی همچون سرخوردگی وتخریب شخصیت کودکان میشود. ولی وقتی ازکودک دوری شود خود کمکم به اشتباهش پی میبرد. البته این دوری نباید طولانی گردد، زیرا ممکن است از یک سو روی عواطف کودک اثر عمیق بگذارد و زمینهساز مشکلات روحی او شود و ازسوی دیگر بر اثر این طولانیشدن از تأثیر این ابزار تربیتی کاسته شود. رسول خدا (ص) نیز میفرمایند:« خداوند به هیچ چیز خشم نمیگیرد آنچنان که به خاطر زنان و کودکان خشم میگیرد.»
گفتار دوم:
اسلام و حمایت از کودکان دردرگیریهای مسلحانه
محدودیت عملیات نظامی دردایره هدفهای نظامی و استراتژیک یکی از اصول مسلم جنگها در اسلام است. جنگها نظامیان را رو در روی یکدیگر قرار میدهد و نه مردم را. بنابراین تا آنجا که ضروریات نظامیممکن میسازد باید غیرنظامیان از تعرض مصون باشند. این اصل اسلامی فوق نتایج بسیاری را به دنبال دارد. ممنوعیت جنگ با مردم غیرنظامی، تمایز بین جنگجو وغیرجنگجو، منع جنگ با افراد بیسلاح، مجروح، بیمار، زن کودک، پیر و … ازآنجمله است. براین اساس کاربرد سلاحهایی که علاوه برنظامیان، مردم بیسلاح و بیپناه را به کشتن دهد، نهی شده است. تاکتیکهای نظامی که باعث کشته شدن زنان، کودکان وغیرنظامیان شود، ممنوع میباشد.
تاکتیکهایتخریبی وانهدامی از قدیم مورد بحث فقهای اسلامی بوده وجملگی آنها به کاربردن این قبیل تاکتیکها را جز درموارد ضروری که مشروحاً مشخص کردهاند، جایز نشمردهاند. ممنوعیت انهدام منازل و باغات ودژهای دشمن، بستن آب اردوگاه یا شهردشمن، گلوله باران قلعههایی که به جز نظامیان دشمن، غیرنظامیان نیز درآنجا حضوردارند، سوزاندن شهر، مزارع و باغها ازجمله مواردی است که درکتب فقهای بزرگوار مورد بحث و ملاحظه قرارگرفته است.
اما اسلام زمانی ظهور کرد که مصریان، آشوریان، یهودیان و رومیان و … درحین و پس از جنگ رفتار و اعمال زشت وناپسندی را با کسانی که حتی درجنگ شرکت نداشتند انجام میدادند. ازجمله آتش زدن و ویران کردن، غارت شهرهای دشمن، زجر وشکنجه زنان وکودکان در برابرچشم خانواده و انظارعمومی را میتوان نام برد. اما با ورود اسلام این اعمال ظالمانه وشنیع ممنوع گردید وکسانی که درجنگ شرکت نداشتندنه تنها از تعرض و بیاحترامی در زمان جنگ مصون بودند، بلکه با احترام و محبت ورعایت تمام جوانب انسانی با آنها رفتار میشد.۱
طبق اصول کلی حقوق بشر دوستانه اسلام، دشمنان به عنوان انسانهایی به حساب میآیند که قابلیت هدایت وسوق به سوی حق وحقیقت را دارند واین یک تکلیف است که بین دو دسته افراد؛ یعنی نظامیان و غیرنظامیان درمنازعات مسلحانه با هرماهیت وشکلی تفکیک قایل شد و خصومت فقط بین نیروهای مسلح مجاز میباشد و این نکته به صراحت درقرآن اعلام شده است.
آنچه امروزه حقوق بشردوستانه نامیده میشود وهدفش حفظ جان، مال وحیثیت غیرنظامیان، مجروحان، اسرا وکسانی کهدرجنگ شرکت نکردهاند میباشد، ازآغاز مورد توجه اسلام بوده است و دین اسلام این هدف انسانی را بطور جدی مدنظر داشته است. شاید مهمترین مبنای حقوق بشردوستانه دراسلام این باشد که اگرقرار است جنگ و خشونتی رخ دهد باید عادلانه باشد.۲
بند اول: حمایت عام از کودکان درمخاصمات مسلحانه
درآئین آسمانی اسلام است که برای نخستین بار از کودکان وزنان، سالخوردگان و سایر افراد نیازمند به حمایت، حمایت صورت گرفته است وقرنها بعد درکنوانسیون های بین اللملی، تحتعنوان حقوق بشردوستانه این مقررات مورد توجه قرار گرفته است.
تردیدی نیست اصول انسانیت واخلاق دو اصل بنیادیندرآموزههای دینیاست که درهمه حال حتی در مخاصمات، رعایت کردن آنها برایهمه الزامی وضروریاست. افزون براین مفهوم اصلتفکیک بین نظامیان و غیرنظامیان واهدافنظامی وغیرنظامیریشه درآیات قرآن کریم، سنت، سیره نبویورفتار معصومین(ع) دارد.
الف ـ حمایت از کودکان درمخاصمات ازدیدگاه قرآن ومعصومین(ع)
خداوند درآیه۱۹۰سوره«بقره» میفرماید: «وقاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم ولاتعتدواانالله لایحب المعتدین.» با کسانی که با شما آغاز جنگ میکنند، نبرد کنید و ازحد بیرون نروید که خداوند تجاوزگران را دوست ندارد.
از تفسیری که مفسران درباره آیه فوق نموده اند می وان این پیامها را دریافت کرد:
الف) کسانی که با شما سرجنگ ندارند با آنان آغاز جنگ نکنید.
ب) از حدود مقرر درجنگ وجهاد خارج نشوید. (رعایت حقوق جنگ)
ج) زنان، کودکان و سالخوردگان را درجنگ هدف قرار ندهید.
ازتفسیر مفسران بخوبی میتوان به صراحت به مفهوم تفکیک نظامیان وغیرنظامیان درجنگها پی برد. مفهوم حقوقی اینآیه درحوزه جنگ به صراحت از سوی دولتهای اسلامی درسالهای آغازین قرن هشتم میلادی اعلام شده است. درروایت استکه از «عمربن عبدالعزیز» والی اموی پرسیدهاند: «مقصود از اینآیه چیست ؟»
وی پاسخ میدهد: مقصود آن است که درجنگ تعرض به کودکان، زنان وکسانی که با مسلمانان نمیجنگند، ممنوع شده است.
نهی ازکشتن غیرنظامیان درجنگها همیشه موردحمایت اسلام بوده است. بطوری که پیامبراسلام (ص) هرگاه گروهی را برای مراقبتهای نظامی (سریه ) میفرستادند به آنها میفرمودند: «پیران فرتوت، زنان و کودکان را نکشید ودرختان را جز درصورت ناچاری از بین مبرید.» همه بزرگان دینی درجایز نبودن کشتن زنان وکودکان درجنگ متفقند. بخصوص زمانی که آنها درجنگ شرکت ندارند ودرچنین حالتی نباید آنان را مورد حمله و هدف قرارگیرند وحتی در روایات آمده است که از کشتن کودکان و زنان اگرچه درجنگ هم شرکت نمودهاند پرهیزشود مگر درصورت ناچاری.
به اجماع فقهای اسلام، زنان وکودکان از تعرض مصوناند و مستند فتوای فقیهان، سنت قولی وعملی پیامبر(ص) وجانشینان پسازآن حضرت است. همچنین به نظر بسیاری از مفسران، کشتن کودکان از مصادیق اعتداء وخروج از حد است که درآیه فوق الذکر (آیه۱۹۰سوره بقره ) از آن نهی شده است. اگر زنان و کودکان سپر قرارگیرند حکم اولی برحرمت هدف قراردادن آنان است ولی درصورت ضرورت وناچاری یعنی درصورت وجود درگیری شدید که بیم آن میرود که دشمن پیروز شود، درآن صورت تیراندازی به طرف آنان جایزخواهد بود ولی نباید کسی قصد ونیت کشتن آنان را بنماید. چنانچه ضرورتی نباشد یعنی درگیری شدید نباشد و یا رزمندگان دشمن درسنگرها و مکانهای امن استقرار داشته ودر درگیری حضور نداشته باشند دراین صورت نمیتوان سپر انسانی را هدف قرارداد، زیرا اولاًٌ کشتن زنان و کودکان درجنگ ممنوع بوده و ثانیاً کشتن آنها تأثیرگذار درجنگ نیست .
آنچه ازآیات وروایات برمیآید ودر کتب فقها نیز آمده است، عدم جواز قتل کودکان، زنان و … است. در روایات آمده است هنگامیکه حضرت محمد(ص) متوجه شدند عدهای از مسلمانان به تأسی از دشمن، تعدادی از کودکان را به قتل رساندهاند به خشم آمده و فرمودند: « چرا عدهای امروزآن قدر ستیزهجو هستند که به قتل صغار(کودکان) دست میزنند.»
ب ـ احکام فقهی منع، شرکت وکشتن کودکان وغیرنظامیان جنگ
۱ ـ احکام فقهی منع شرکت اطفال(کودکان) درجنگ
یکی از اصول وقواعدی که درکنوانسیونها و پروتکلهای الحاقی درارتباط با رعایت حقوق بشردوستانه توسط اغلب کشور برآن تأکید واصرار فراوان شده این است که شرکت اطفال درجنگها و درگیریهای مسلحانه ممنوع میباشد. این اصل(منع شرکت اطفال درجنگ) درفرهنگ اسلامی وفقه اسلام فراتر ازآن چه به تصویب گروه های طرفدار حقوق بشر وجمعیتها وکشورهای حامیآن رسیده، آمده است. دراین خصوص روایات متعددی از امامیهآمده است که شرکت اطفال و کودکان درجنگها را ممنوع کردهاند. از جمله اینکه از پیامبراسلام (ص) نقل شده است که ایشان جنگ و جهاد را برای کودکان جایز ندانسته و میفرمایند: «لیسعلی العبید جهاد مااستغنی عنهم ولا علی النساء جهاد ولا علی من لم یبلغ الحلم.» بر بردگان جهاد واجب نیست تا هنگامیکه از آنها بینیازی حاصل شود(آزاد شوند) ونیز بر زنان و کودکان جهاد واجب نیست تا زمانی که به حد حلم(تکلیف) نرسند. همچنین دراین خصوص روایات دیگری نیز آمده ازجمله اینکه: «عن ابیعمر قال عرضت علی رسول الله(ص) فیجیش وانا ابناربع عشره فلم یقبلنی ثم عرضت علیه من قابل فی جیش وانا ابنخمس عشره فقبلنی.» این روایات حکایت ازآن دارد که دراسلام برای شرکت افراد درجنگ قواعد و مقررات خاصی حاکم بوده است و افراد زمانی می توانستند درجنگ شرکت نمایند که به سن تکلیف (۱۵سال) برسند ودرغیر این صورت از شرکت آنان درجنگ ممانعت به عمل میآمده است. شرکت افراد نابالغ درجنگ مورد نهی شارع اسلام قرارگرفته است. همچنان که ملاحظه می گردد این موارد در کنوانسیونهای ژنو نیز مورد تأکید قرار گرفته است و این نشان دهنده این است که اسلام منع و نهیاز شرکت کودکان را از ابتدا یعنی بیش از هزار و چهارصد سال پیش مدنظر و توجه قرار داده است.
۲ ـ احکام فقهی منع کشتار کودکان درجنگ
ازجمله اصول و قواعدی که رکن اساسی و پایه ی کنوانسیونها و پروتکلهایالحاقی بشردوستانهی بین المللی را تشکیل میدهد، عبارت است از منع کشتار اطفال، زنان … و افراد غیرنظامی. تصویب این اصول که مایه افتخار و مباهات بشر قرن بیست ویکم است، هرچند مهمترین اثر را در بازدارندگی داشته، اما به ندرت توسط طرفهای درگیر رعایت شده است.(برای مثال میتوان به حمله ابرقدرتها به افغانستان و عراق اشاره نمودکه هزاران نفر ازجمله کودکان بیگناه کشته یا مجروح شدهاند وحتی آمار آن روز به روز روبه افزایش است وهمچنینحملات رژیم غاصب صهیونیستی بابمبهای لیزری هدایت شونده وبمبارانهای پیدرپی فلسطینیان که امریکا و همپیمانانش دراختیار این رژیم قرار میدهند ازجمله کشته شدن ۵۰ نفراز مردم منطقه «قانا» که اکثر کشتهشدگان را کودکان و زنان تشکیل می دادند.)در هر صورت این اصول در عصر جاهلیت وتوحش عرب که ادعای تمدن وجانبداری از حقوق بشر دوستانه را دارد از سوی پیشوایان دین مقدس اسلام مورد تأکید قرارگرفته و با بیانات گوناگون این مطلب ابراز شده است.
به برخی از آموزههای حقوق بشردوستانه اسلام که به شدت کشتن کودکان را نهی کرده است در زیر اشاره میکنیم. درمنابع امامیه آمده است که امام صادق میفرمایند: « رسول خدا هرگاه میخواست گروهی را برای جنگ اعزام نمایند آنها را میطلبید و کنار خویش مینشاند و به آنها سفارش میکرد که با نام خدا و به کمک خدا و به قصد تحصیل رضای خدا و بر اساس روش رسول خدا (ص) حرکت کنید وهیچ کودکی را نکشید.»۱دربرخی ازمنابع اهل سنت نیز آمده که رسول خدا(ص) کشتن کودکان درجنگ را منع میفرمودند. سنن ابی داوود عن انس ابن مالک: « انّ رسول الله (ص) قال: انطلقوا باسمالله وبالله وعلی مله رسول الله ولاتقتلوا طفلاً» رسول خدا (ص) فرموده است:
«با نام خدا و به کمک خدا و بر اساس روش رسول خدا (ص) حرکت کنید وهیچ طفلی را نکشید.»
۳ ـ احکام فقهی بازدارندهازکشتن اطفال(کودکان) تبعه دشمن درجنگ
همانطور که گفته شد کودکان و نوجوانان معمولاً درجنگها ومخاصمات آسیبپذیرتر از سایر اقشار میباشند وبیشترصدمات جسمی وروحی متوجه آنان است. اینموضوع هنگامیکه جنگها به شهرها ومحلهها سرایت میکند بیشتر نمایان میشود. ازدیدگاه اسلام این کودکان هرچند وابسته به دشمن واز اتباع آنها باشند ولی دارای مصونیت هستند. دراین مورد از پیامبر اکرم(ص)واهل بیت(ع) دستورصریح وروشنی مبنی بر نهی از کشتن اطفال دشمن رسیده است. «لانَّ رسول الله (ص)نهی عن قتل النساء والوالدان فی دارالحرب الاان یقاتلن» همانا رسول خدا (ص) از قتل زنان و کودکان دردارالحرب منع نموده است، مگر اینکه این افراد مشغول جنگیدن باشند. با توجه به آنچه گذشت کودکان درجنگ از مصونیت برخوردارند مگر اینکه آنها درپیشبرد جنگ تأثیرگذار باشند و همانند اتباع دشمن مشغول کارزار نظامی باشند.
در رابطه با مصونیت کودکان اتباع دشمن درجنگ به یک رفتار پیامبر(ص) اشاره میکنیم : بعداز یکی از جنگها به حضرت محمد(ص)گزارش دادند که دختری را از میان صفها کشتهاند. پیامبر به شدت ناراحت شدند. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چراناراحت شدید، او دختر یکی ازمشرکان وکفار بود. پیامبرخدا از شنیدن این سخن بسیارخشمگین شدند و فرمودند: این حرف چه معنی دارد؟ اینها از شما بهترند، زیرا هنوز برفطرت پاک خود هستند؛ مگر شما فرزندان مشرکان نبودید؟ هرگز کودکان را نکشید، هرگز، هرگز.۲
صاحب کتاب «جواهر الکلام» چنین میگوید:« ولایجوز قتل المجانین ولاالصبیان ولاالنساء منهم ولو عاونهم الامع الاضطرار، بلاخلاف احده فی شئیء من ذلک، بل فی المنتهی الاجماع علیه فیالنساء والصبیان.» جایز نیست دیوانگان، کودکان وزنان اتباع دشمن کشته شوند، گرچه این عده اتباع دشمن را یاری رسانند، مگر درهنگام اضطرار. در این مسئله(منع کشتن کودکان و زنان اتباع دشمن) از هیچ کدام از فقها نظر مخالفی دریافت نکردهام بلکه علامه حلیدرکتاب «المنتهی» درمورد عدم جواز قتل زنان وکودکان اتباع دشمن حتی اگر درجنگ ومخاصمات نظامی هم شرکت داشته باشند، ادعای اجماع کرده است.
صاحبکتاب «جامعالمقاصد»، کلامی شبیه علامه حلیدارد وحتیوی مصونیترا درمحدودهی گستردهتری موردتوجه قرارداده است. ازنظرایشان دیوانگان، کودکان و …راحتی اگر درجنگ شرکت داشته باشند نمیتوان آنان را به قتل رساند. ایشان میگوید: « جایز نیست دیوانگان، کودکان وزنان اتباع دشمن را به قتل رساند،اگر چه این عده دشمن را یاری میرسانند. همچنین پیرمرد فرتوت (ناتوان) و خنثای مشکل حتی اگر در پیشبرد جنگ مشارکت داشته باشند، کشته نمیشوند.»
بند دوم : حمایت خاص ازکودکان درمخاصمات مسلحانه
دراسلام روایات متعددی وجود دارد که حمایتهای خاصی از کودکان درجنگ شده است. ازجمله حمایتهای خاص میتوان بهممنوعیت تعرض به کودکان درجنگ، ممنوعیت سربازگیری ومشارکت مستقیم کودکان درجنگ وبازگشت کودکان به خانواده اشاره نمود.
الف: ممنوعیت تعرض بهکودکان درجنگ
روایات متعددی از طریق علما و فقهای اهل سنت واهل تشیع درممنوعیت تعرض به کودکان درجنگ آمده است. روایتکنندگان بهصراحت نقل میکنند که پیامبر عظیمالشأن اسلام از کشتنکودکان نهی فرمودهاند ، آنجا که میفرمایند: «ولا تقتلوا امراه ولاولیدا.» آن حضرت هرگاه گروهیرا برای مراقبتهای نظامی(سریه) میفرستادندآنان را درکنار خویش مینشاندند ومیفرمود: « سالخوردگان، زنان و کودکان را نکشید.» هرچند در زبان روایات ازمصداق کامل تعرض یعنی کشتن کودکان نهی شده است واضح است که مقصود، رعایت حق حیات آنان و عدم خشونت بر علیه کودکان میباشد.
صاحب جواهر، فقیه برجسته شیعی، پس ازنقل این حدیث پیامبر(ص)که فرمودند: پیران وکودکانرا زنده نگهدارید۱، میافزایند مقصود «استبقاء» آنان است. دربرخیازروایات آمده که پیامبر(ص)درشرایط مناقشه فرمودهاست «واستحیواشرخهم» یعنی جوانانآنان ر اباقیگذارید.۲ به نظرلغتشناسان متون روایی«شرخ » کسانی هستند که نزدیک به سن بلوغاند وعنفوان جوانی وقدرت آنها فرا رسیده است. همچنین این واژه را به معنی«خفیف» یعنی آسیبپذیر هم بکار بردهاند.
واژه«استبقاء» در ادبیات عرب بهمعنی حفظ ونگهداری برای تداوم زندگی است. بنابراین شکی نیست که در آموزههای اسلام نقص عضو، ربودن، تعرضجنسی ومانند آن با آموزههای اسلام و بلکه هردین دیگر ناسازگار است.
درمتون فقهیتصریح شده است، حتی اگردشمن ازجرائمعفافی و تجاوزجنسی بهعنوان یک روش جنگی علیه مسلمانان استفاده نماید، مسلمانان در پاسخ نمیتوانند از اینروش استفاده کنند، چون اسلام دین اخلاق وانسانیت است و این رفتارها و کنشها با آموزههای اخلاقی اسلام سازگار نیست. البته درصورت دسترسی به مرتکبان این جنایات آنها محاکمه ومجازات میشوند. این دسته ازمحرمات از این رو پاسخ داده نمیشوند وعکسالعملیرا ازسوی مسلمانان دریافت نمیکنند که اولاً درسرنوشت جنگ هیچ تأثیری نداشته و به پیروزی نیز کمک نمیکنند و ثانیاً از کینهتوزی، انتقال وتشفیخاطرانسانی مرتکبان خبر میدهد. همچنین در این خصوصدراسلام دلیل خاص وفتوایی برممنوعیت مثله کردن بدن دشمن است که مثله کردن بدن دشمن را منع نموده است؛ حتی اگر آنان با مسلمانان چنین عملی را انجام داده باشند.
ب : ممنوعیت سربازگیری وشرکت مستقیم کودکان درجنگ
سربازگیری ومشارکت مستقیم کودکان زیرسن بلوغ درجنگ، قرنهاست که از سوی فقیهان مسلمان ممنوع شده است. علامه حلی میگویند: «کودکان به این دلیل که ناتوان از جنگیدن هستند درمخاصمات شرکت نمیکنند.» سیره عملی پیامبر اسلام (ص) نیزخود گواه برمنع مشارکت کودکان در جنگ میباشد. در جنگ احد آن حضرت به کودک ۱۴سالهای که داوطلب نبرد شده بود اجازه شرکت و مبارزه ندادند. این موضوع نشان دهنده این است که اسلام شرکت کودکان زیرسن بلوغ (۱۵سال) را مجاز ندانسته وحمایت از کودکان را مدنظر داشته است. روایات متعددی درعدم بکارگیری کودکان درجنگ در اسلام وجود دارد که همه آنها دلالت برممنوعیت شرکت کودکان درمنازعات دارد. به هرحال اگر تحولات احتمالی وشرایط زمان، سن ناتوانیرا بالاتر منظور نماید، این امر هیچگونه مانعی بر اساس برداشت فقیهان جعفری در برابر دولت اسلامی نیست تا تعهدی جدید درحمایت بیشتر از کودکان در عرصه بین المللی را بپذیرد. زیرا چنین تعهدی همه کودکان جهان، اعم ازمسلمان وغیرمسلمان را درحمایت خود قرار میدهد. با این تعهد دولت مکلف میگردد با وضع قوانین، سن سربازگیری اجباری و داوطلبانه را درمخاصمات تعیین نماید.