ولی در اثر تکرار، زیاد و بزرگ میشود، اصحاب را برای جمع آوری هیزم در بیابان خشک و بیآب و علف مأمور ساخت تا این حقیقت را به صورت عینی و محسوس، به آنان نشان دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
استفاده از تمثیل و تشبیه نیز در راستای این اصل آموزشی است.
امام علی(ع) در حکمت ۱۱۹ نهجالبلاغه، دنیا را به ماری تشبیه میکنند که وقتی آن را لمس میکنید نرم و لطیف، ولی نیشش دردناک است.
به همین ترتیب به گفتهی مظلومی( ۲۷۸:۱۳۸۹) طبق پژوهشی که در قرآن صورت گرفته ۲۴۵ مثل در آن وجود دارد که در راستای همین هدف است.
۳-۲-۱۵٫ شجاعت اخلاقی:
حضرت علی(ع) در حکمت ۸۵ نهجالبلاغه میفرمایند: کسی که از گفتن «نمیدانم» روی گردان است، به هلاکت و نابودی میرسد.
عمل به ارزش ها به ویژه ارزش های دینی و اخلاقی جزء ارکان اساسی حیات طیبه است؛ لذا مربی که این وظیفه خطیر را به عهده دارد بایستی همیشه مراقب باشد تا به موضوع کاملاً احاطه داشته باشد و با شایستگی علمی مطالب را عرضه نماید و هیچگاه معارف غلط را به جای معارف صحیح به ذهن متربی منتقل نکند. آموزشدهنده بایستی به حدی به خصیصه شجاعت اخلاقی مجهز باشد که در صورت عدم آگاهی و احاطه به معلومات لازم در یک زمینهی خاص به عجز و ناتوانی خود اعتراف نموده و بگوید از آن اطلاعی ندارم.
یا صراحتاً بگوید: «نمیدانم» حجتی( ۲۷۹:۱۳۵۹) معتقد است که یکی از نشانههای دانش انسان این است که : دربارهی مسائلی که از آن آگاهی ندارند ، بگوید: «نمیدانم ». از زراره بن اعین روایت
شده است که گفت:از امام باقر(ع)پرسیدم:حق خداوند بر بندگانش چیست فرمود: «آن چه میدانند
بگویند و دربارهی چیزهایی که نمیدانند، سکوت و توقف نمایند.»
امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند متعال بندگان خویش را به دو آیه از کتاب آسمانی و دو نشانه،
ویژگی بخشیده است.
۱٫دربارهی مطالبی که آگاهی و اطلاع دربارهی آنها ندارند، سخنی نگویند.
۲٫و نیز مطالبی را که فاقد آگاهی صحیح دربارهی آنها هستند مردود نشناسند.
خداوند متعال در قرآن کریم سورهی اعراف، آیه ۱۶۸ میفرمایند:
«الم یوخذ علیهم میثاق الکتاب ان لایقولوا علی الله اِلاّ الحَقّ»
«آیااز آنها در کتاب آسمانی پیمان نگرفتند که دربارهی خدا جز، حق سخنی نگویند؟ »
شریفی( ۵۳:۱۳۸۷) حکایتی را در این زمینه نقل میکند:
گویند روزی شخصی بر فراز منبر مشغول سخنرانی بود یکی از مستمعان پرسشی را طرح کرد. گویند در پاسخ گفت: «جواب این مسئله را نمیدانم. سؤال کننده، ناراحت شد و گفت: «تو که نمیدانی چرا بر بالای منبر رفتهای؟» گویند پاسخی حکیمانه داد و گفت: «من به اندازهای میدانم که بتوانم چند پله منبر را بالا روم، اما اگر بنا بود به اندازهی مجهولاتم بالا روم، در آن صورت باید تا آسمانها بالا میرفتم.
اما تذکر این نکته لازم است که بایستی مربی در صورتی که مطلبی را نمیداند، در پی یافتن پاسخ آن برآید و یا این که متربی را به مربی و استادی عالم که مطلب را میداند هدایت نماید.
۳-۲-۱۶٫ آراستن ظاهر:
مربی در برقرار کردن ارتباط تربیتی باید به آراستگی ظاهر بپردازد تا از عوامل ظاهری نفرت و گریز نیز تهی باشد. آراستگی لزوماً اشراف منشی نیست ؛بلکه با سادگی نیز میتوان آراسته بود. پیامبر(ص) در مقام مربی بر حفظ آراستگی ظاهر، اصراری آشکارا داشته است. از همان آغاز که فرمان بعثت به او ابلاغ شد، دستور پاکیزگی نیز به وی داده شد:«یا ایها المدثر قم فانذرو ربک فکبر و ثیابک فطهر» ای به جامه در پیچیده، برخیز و به انذار مردم همت گمار و خدایت را به بزرگی یاد کن و جامهات را از هر عیب و آلایش پاکیزه دار (باقری، ۱۶۰:۱۳۸۷) .
آراستگی ظاهر مربی از چند جهت حائز اهمیت است. آراستگی ظاهر موجب شادابی و طراوت مربی و متربی گشته و از سویی دیگر این نکته را به متربی نشان میدهد که آراستگی ظاهر نه تنها با
اصول و مبانی دینی منافاتی ندارد بلکه جزء تأکیدات اساسی دین است . آراستگی ظاهر علاوه بـر
موارد یاد شده، نشانگر احترام و ادب مربی نسبت به متربی است. و در بحث الگودهی به متربی نیز
آموخته میشود که او نیز بایستی با ظاهری آراسته امّا ساده و در نهایت متانت وارد محیط اجتماع
گردد.
۳-۲-۱۷٫تهذیب عملی:
مربی آموزش ارزش ها به عنوان یک الگوی عملی همواره مورد توجه دقیق و عمیق متربی قرار میگیرد.
حسینی( ۷۵:۱۳۸۸) معتقد است که امروزه تنها ذکر حقایق و گفتن مطالب نیک کافی نیست .آنچه مهمتر از گفتن و نصیحت کردن است نشان دادن و عمل کردن به آن است. باید آنچه را که میخواهیم به زبان آوریم در رفتار خود به نمایش بگذاریم، این نمایش نه از روی ریا و تصنع و تکلف ،بلکه براساس ایمان و اعتقاد قلبی و با نیت الهی و خلوص درونی باید انجام گیرد. آنگاه خود به خود اثرگذار خواهد بود و تأثیرش در تمامی ارکان و ابعاد شخصیت مخاطب جاری میگردد.
خداوند در سوره احزاب آیه ۲۱ میفرماید« لقد کان لکم فی رسولالله اسوه حسنه» و پیامبر اکرم(ص) به عنوان الگو و اسوه حسنه معرفی شده است.
به طور کلی، آنچه در برابر دیدگان انسان قرار میگیرد به مراتب اثربخشتر و آموزندهتر از حقایقی است که به گوش آنها میرسد؛ لذا آموزش عملی نافعتر از آموزش گفتاری است. مربی
باید تلاش کند تا به عنوان یک الگوی عملی، نمونهی کامل و مجموعهی منسجمی از ارزش های
تجسم یافته موجود در نهاد یک انسان واقعی باشد.
۳-۲-۱۸٫ هماهنگی میان گفتار و عمل:
با اطمینان میتوان گفت که این اصل به حدی حائز اهمیت است که سایر اصول و ویژگیهای مربی را نیز تحتالشعاع خود قرار میدهد. اگر مربی آموزش ارزش ها مجهز به این خصیصه و ویژگی نباشد، حتی در صورت مجهز بودن به سایر خصائص و ویژگیها، تأثیر آموزش خود را تقریباً به صفر نزدیک میکند، زیرا شخصی که به عنوان مربی عهدهدار آموزش ارزش ها میگردد مرتباً زیر ذرهبین نکتهبین متربیان قرار دارد، و در صورت مشاهده تناقض در رفتار او نتیجه عکس عاید آنها میشود.
این نکته بر همگان واضح است که همهی مردم گمان میکنند که عالمان دیـنی بـدون استثناء از
هرگونـه گـناه و لغزشی پاک و مبرا هستند ، هـرگاه خلاف این پـندار را در برخی عالمان دینـی
مشاهده نمایند، آن را به حساب دین میگذارند و در حقانیت دستورات دینی تردید میکنند و حتی عدهای که سست اراده هستند و از ایمانی سطحی بهرهمندند، به کلی دست از دین میشویند و پوچگرا میشوند.
رحمانی یزدی( ۱۹۴:۱۳۸۱) به نقل از حدیثی از پیامبر(ص) میپردازد که میفرمایند: «به خدا پناه میبرم از دانش بیثمر و آن دانشی که مغایر رفتار باشد.»
مثال بارز این اصل را میتوان در میان عدهای از پزشکان متخصص قلب مشاهده نمود که خود،مرتباً سیگار میکشند؛ اما بیماران قلبی خود را از سیگار کشیدن منع میکنند و از خطرات و مضرات آن سخن بسیار میگویند.
خداوند در سوره صف آیه ۲ میفرمایند: «یا ایها الذین ءامنوا لم تقولون مالا تفعلون» ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا سخنانی میگویید که به کارشان نمیبندید؟ و در سوره بقره آیه ۴۴ میفرمایند: «اَتأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم» آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید.
۳-۲-۱۹٫ تکریم شخصیت متربی :
خداوند در سورهی مبارکه اسراء آیه ۷۰ میفرمایند:« و لقد کرّ منا بنی آدم» «به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم». انسان دارای کرامت و حرمت است و این کرامت و حرمت اختصاص به فرد یا گروه خاصی ندارد. زیرا به فرمودهی حضرت علی(ع) در عهدنامهی مالک اشتر ـ انسانها، یا برادر دینی یکدیگر یا برادر خّلقیاند؛ یعنی از یک پدر و مادر آفریده شدهاند و در آفرینش یکساناند. بنابراین همان طور که قومیت، جنسیت و نژاد در این کرامت دخالتی ندارد، سن کم یا زیاد نیز دخالت ندارد و بدون در نظر گرفتن ملاکهای ثانوی، کودک و بزرگسال با هم مساوی و از کرامت برخوردارند، از اینرو باید از احترام یکسان، بدون در نظر گرفتن دیگر ملاکها نیز برخوردارباشند (حسینیزاده ۱۰۲:۱۳۸۹).
برداشت ناصحیحی که امروزه در میان برخی افراد وجود دارد این است که احترام و تکریم را ویژه
بزرگسالان میدانند و با این تعبیر که بچهها چیزی نمیفهمند تا به آنها احترام گذاریم به راحتی از کنار این امر مـهم تربیتی و اخلاقی میگذرند . این رویه کامـلاً با سیره حضرت رسول اکرم (ص) منافات دارد. تکریم اطفال و نونهالان علاوه بر ارزش اخلاقی، از تأثیر فوقالعاده تربیتی برخوردار است که نباید از آن غفلت نمود (حسینی، ۱۱۴:۱۳۸۸). مربی با تکریم و احترام به شخصیت کودک گامی بلند در جهت ایجاد اعتمادوهمدلی میان خود و متربی برمیدارد، و این اعتماد و همدلی از عوامل تسهیل کنندهی آموزش میباشد ، از سوی دیگر احترام به شخصیت متربی همچون یک عمل دوسویه منجر به ایجاد «بازخورد » احترام به شخصیت مربی از سوی متربی میگردد و مربی با این عمل هم شخصیت متربی را گرامی داشته و هم جایگاه
شخصیتی خویش را تثبیت نموده است و متربی را تشویق به احترام گذاردن به مربی و استادخویش
می کند.
۳-۲-۲۰٫ حسن تدبیر یا حزم و احتیاط :