۱-۱)شناخت بی حرمتی به خون مسلمان در قتل غیر عمد:
کشتن مسلمان عمدا جایز نیست اما اگر به قتل غیر عمد باشد،دیه باید پرداخت شود .قتل غیر عمد زمانی است که جانی قصدکشتن شخص رانداردوفعل او به گونه ای است که منجر به قتل نمی شود.مثلا چیزی را به سمت کافر پرتاب می کند ،سپس به مسلمان اصابت می کند[۲۴۱]یاقصد کند تیری به صیدی بخورد،سپس مومن با آن کشته شودکه در این جا قصدکشتن با فعلی که منجر به قتل می شود را نداردوقتل به فعل اومترتب نیست.[۲۴۲]فقها در تعریف آن اختلاف نظر دارند .ابوحنیفه می گوید:قتل باوسیله ی سنگین عمد محض نیست و خطا وشبه خطا است که داخل در حکم آیه است پس دیه وکفاره واجب می شود.اگر قاتل بگوید که قصد قتل نداشتم ،به سخن او توجه نمی شود وآن چه که از فعل ظهور دارد مد نظر قرار داده می شود.[۲۴۳]
پس درقتل غیرعمدهم مجازات برای عدم تضییع خون مسلمان وجوددارد.این مجازات برای این است که مسلمان درهرکاری که می کندجوانب امررادرنظربگیردتا به کسی ازمومنان آسیب نرساندوبیش ازپیش احتیاط کنندوازاعمالی که موجب ریختن خون کسی می شودحتی اگراشتباها هم باشد،پرهیز کند.[۲۴۴]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱)عدم جوازبی حرمتی به خون مسلمان در قتل خطایی :
ارتکاب قتل که موجب تضییع خون مسلمان می شودجایز نیست درآیه ۹۲/نساءقتل خطایی را به ظاهراستثناء ازحرمت ارتکاب قتل دانسته است اما به جوازارتکاب قتل خطایی حکم نمی کند.
برخی ممکن است اشکال کنندکه جنایت خطایی مجازات نداردوچرا اسلام درباره آن این همه اهمیت قائل شده است درحالیکه مرتکب این کارهیچ گونه گناهی مرتکب نشده است .پاسخ ایراد روشن است. زیرامسئله خون مسئله ساده ای نیست وبااین حکم شدید، اسلام خواسته است مردم نهایت دقت واحتیاط را به کاربندندتا هیچ گونه قتلی حتی ازروی اشتباه ازآنهاسرنزند زیرا بسیاری ازخطاها قابل پیشگیری است .به علاوه اینکه مردم بدانندبا ادعای خطادرقتل هرگزنمی توانندخودراتبرئه کنند.«توبه من الله»درآیه ۹۲/نساءممکن است اشاره به این موضوع باشدکه اشتباهات معمولا ازعدم دقت سرچشمه می گیردولذا درموردموضوعات مهمی همچون قتل نفس باید به نحوی جبران گرددتاتوبه شامل حال مرتکبان شود.[۲۴۵]
استثناءمتصل به این معنی می شودکه مومن هرگز قصدکشتن مومن رابدان جهت که مومن است نمی کند،یعنی باعلم به اینکه مومن است قصدکشتن اورانمی کند.آیه ۹۲/نساءدرمقام آن است که به طورکنایه ازکشتن مومن به عمد نهی تشریعی کندوخدای تعالی می فرمایدهرگزاین عمل مباح نیست وتاابدمباح نمی شود وکشتن مومن توسط مومن دیگرحرام است مگردرصورت خطا.چون قاتل دراین فرض قصدکشتن مومن رانداردیابه این جهت است که اصلاقصدکشتن نداردویااگرقصددارد به این خیال که کافرجائز القتلی است که درموردریختن خونش هیچ حرمتی تشریع نشده است.
واژه خطا درآیه۹۲/نساء ازنظرنحوی ممکن است دلالت برمفعول،حال وصفت باشدکه هرسه موردازاین مواردبیان می کند که انسان مومن،مومنی رابه عمد به قتل نمی رساندو به خون اوبی حرمتی نمی کند.وهرگاه مرتکب قتل شد آن راازروی خطاوغیر عمد انجام داده است.
حال به بیان هریک ازنقش های نحوی خطا می پردازیم:
«خطأ»منصوب است بنابراین که مفعول له باشد یعنی به هیچ دلیل برای مومن شایسته نیست مومنی رابه قتل برساندمگر اینکه تنها ازروی خطا مرتکب آن شود.
«خطأ»حال است به این معنا که شخص مومن درهیچ حال مومنی رانمی کشدمگراینکه درحالت خطایی باشد.
«خطأ»صفت برای مصدر وتقدیرجمله«الّا قتلاخطا»است،یعنی ازشأن مومن این است که ارتکاب قتل مومن البته درابتدا ازروی اراده،ازاومنتفی می باشد،مگراین که کاراشتباهی وبدون قصدصورت گرفته باشد.[۲۴۶]
پس«الّاخطأ»به این معنی نیست که مومنان مجازندبه اشتباه مرتکب قتل شوند،چونکه اشتباه قابل پیش بینی نیست وشخص به هنگام اشتباه متوجه اشتباه خودنمی باشد.بلکه منظوراین است که مومنان جزبه اشتباه مرتکب چنین گناه بزرگی نمی شوند.[۲۴۷]وبه خون یکدیگربی حرمتی نمی کنند.
۳-۱)دیه قتل خطایی حافظ تضییع خون مسلمان :
فقه جزایی دونوع مجازات بدنی ومالی رابرای مجرم درنظرگرفته است.مجازات حدود،تعزیرات وقصاص ازسری مجازات های جسمی هستند که متوجه جسم وجان مجرم می شود اما مجازات دیه ،مجازات مالی است .مجرم مسئولیت پرداخت مبلغ دیه به مجنی علیه یا ولی دم رابرعهده می گیرد.اجرای حدود،قصاص وپرداخت های مالی ناشی ازارتکاب جنایت برمجنی علیه سرعت رسیدگی به جرایم راافزایش می دهدوهرجانی بالقوه رابه این فکر فرومی بردکه عاقبت جنایت خودراعلیه مردم بایددرنظربگیردکه بافاصله نه چندان طولانی به جنایت اورسیدگی می شودواومسئول تحمل مجازات جسمی ومالی ناشی ازجنایت خودخواهدبود.برخوردسریع وصریح دادگاه های کیفری نظام اسلامی بامتخلفان ومجرمان علیه اموال عمومی وخصوصی مردم،امنیت فردوجامعه دراجرای مجازات بدنی ومالی برآنان نقش بسیارمهم بازدارنده دروقوع جرایم داردوبه کمترکسی اجازه می دهدکه درباره جنایت برجان،آبرو،امنیت،اموال مردم وبیت المال توطئه کند.[۲۴۸] وموجب احترام به جان ها،آبرو واموال مسلمین است.
دیه به عنوان بدل ازخون مقتول تأدیه می شود.[۲۴۹]در قتل خطایی علاوه بر پرداخت کفاره که حق الله است قاتل باید دیه پرداخت کندچون خداوند متعال درآیه۹۲/نساء می فرماید:«فدیه مسلمه إلی أهله »مسئول پرداخت دیه در قتل خطایی عاقله جانی است که خویشاوندان ذکورپدری اوهستند.دیه مانند سایر اموال میت به ارث می رسد وخانواده مقتول آن را دریافت می کنند. درصورت عفو اولیای دم دیه به قتل عمدتعلق می گیرد.وآن یکی از امور شش گانه است که قاتل در پرداخت آن مخیر است .
۱-صد شتر مسن .شتری که شش سال به بالاداشته باشد.۲-دویست گاو۳-دویست حله که هرکدام دوجامه از بردیمانی است.۴-هزار گوسفند۵-هزار دینار .دیه قتل عمدطی یک سال پرداخت می شودوتأخیر آن بدون رضایت مستحق جایز نیست.برقاتل لازم نیست که پیش از تمام شدن سال آن راپرداخت کند.این دیه از مال قاتل است .
دیه درقتل شبه عمد: صد شتر است بااین تفاوت که لازم نیست همه آن ها شش سال به بالا داشته باشند بلکه سی وچهار شتر ثنیه، شتری که پنج سالش تمام شده ووارد شش سال شده است به بالا.وسی وسه شتر بنت لبون ،شتری که دوسال آن تمام ووارد سه سال شده است به بالاوسی وسه شتر حقه ،شتری که سه سال آن تمام ووارد چهار سال شده است به بالا،یایکی ازموارد دیه قتل عمد است که از مال قاتل ودر طی دوسال پرداخت می شود.وپایان هر سال نیمی از آن پرداخت می شود.
دیه خطای محض که مورد توجه آیه است:بیست شتر بنت مخاض ،شترماده ای که یک سالش تمام شده است وبیست شتر ابن لبون،شترنری که دوسالش تمام شده است ،سی شتر بنت لبون،شترماده ای که دوسالش تمام شده است،سی شتر حقه که سه سال آن تمام شده است.این دیه طی سه سال درهر سال یک سوم از مال عاقله پرداخت می شود البته عاقله می تواند هریک دیه پنج گانه از قتل عمد رابپردازد.لازم به ذکر است که این دیه ها در مال حرام تشدیدمی شود .[۲۵۰]
پرداخت دیه تنها برای قاتل مسلمان نیست بلکه طبق بیان آیه «وان کان من قوم بینکم وبینهم میثاق فدیه مسلمه»اگر مقتول از قومی باشدکه میان اوومسلمین عهد ومیثاق بسته شده است مانند اهل ذمه که جزیه می پردازندبه اولیای دم دیه تعلق می گیرد.ممکن است پرداخت دیه به مقتول ازاهل ذمه به خاطرحرمتی باشد که اسلام برای آنان قائل شده است. کسانی که بامسلمانان درعهد وپیمان هستند دیه آنها به ورثه مسلمانشان داده می شود واگرورثه مسلمان درخانواده اش نبود،دیه برای امام است چون وارث مسلمان است.ابوحنیفه گفته است دیه ذمی ماننددیه مسلمان است به خاطر ظاهر آیه وشافعی آن را ردکرده وگفته است:دیه ذمی یک سوم دیه مسلمان است ودیه زرتشتی ثلث یک پنجم است .[۲۵۱] گفته شده یا اهل کتاب است که ذمی محسوب می شود یا از کفاری است که دارای عهد وپیمان است حکم دراین نوع مقتول اختلافی است وگفته شده اوکافراست مگر اینکه تعلق دیه اش به خاطر عهد وپیمانی که بسته است ،باشد . از نظر شیعه دیه او هشتصد درهم است و اصحاب بر آن اجماع دارند.[۲۵۲] پس دیه علاوه براینکه مرهمی برای بازماندگان مقتول است وازبی مبالاتی مردم درجامعه جلوگیری می کند تانگویندکه قتل خطایی بهاندارد جبران خلأاقتصادی است که دراثرقتل به وجودآمده است که موجب احترام به جان افرادوامنیت اجتماعی است.[۲۵۳]وازتهدیدها وخطراتی که خون مسلمانان رادرتضییع قرارمی دهدجلوگیری می کند.
۴-۱)تشریع دیه برای حمل مسلمان:
جایگاه حقوقی انسان درفرهنگ اسلامی به گونه ای است که ازنطفه آغازین وحتی یک روزه انسان دارای ارزش وحق است وبردیگران لازم است آن رارعایت کنند درغیر این صورت موجب ضمان است.اساسا دربعد حقوق انسانی جان،آبروومال سه عنصراساسی وبنیادین است ورعایت این سه برای همگان ضرورت دارد.ازاین روکسی نباید دربه وجود آمدن نطفه انسان مانع ایجادکندوحتی برای چنین کاری درشریعت مقدس اسلام دیه وضع شده است تاچه رسدبه نطفه پدیدآمده که درمراحل مختلف اقدام به سقط یافراهم آوردن موجبات آن،افزون برمعصیت موجب ضمان ودیه است.جنین بعدازچهارماهگی حکم انسان کامل راداردوحرمت سقط آن شدیدتراست ودیه آن دیه انسان کامل است.[۲۵۴]
هم چنین حرمت خون مسلمین تاحدی مهم است که خداوندمتعال حتی برای جنین مسلمان درهر مرحله ای ازرشدکه باشد،درصورت سقط شدنش با ارتکاب جنایت غیر مانندضربه زدن با چوب به حمل ،دیه اختصاص داده است. آیه ای که اشاره به تعلق دیه برای حمل داردودرآن خداوند متعال می فرماید:«ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین ثم جعلناه نطفهفی قرار مکین ثم خلقنا النطفهعلقهفخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغهعظامافکسوناالعظام لحما ثم أنشا ناه خلقا آخر فتبارک الله أحسن الخالقین»[۲۵۵].به یقین انسان راازعصاره ای از گل آفریدیم.سپس اورا(به صورت) نطفه ای در جایگاه استوار قرار دادیم.آنگاه نطفه رابه صورت علقه درآوردیم ،پس آن علقه (رابه صورت)مضغه گردانیدیم ،وآن گاه مضغه را استخوان هایی ساختیم ،بعد استخوان ها را باگوشتی پوشاندیم ،آن گاه( جنین را)آفرینشی دیگر پدید آوردیم ،آفرین بر خدا که بهترین آفرینندگان است.[۲۵۶]
اقدام به ازبین بردن نطفه حرمت دارد.هرچندحکم حرمت آن باصراحت بیان نشده است وتنهادرروایات مقداردیه حمل تعیین شده است وازقرارگرفتن دیه برای حمل به حرمت سقط جنین پی می بریم. این حرمت ازآغازتشکیل جنین وهنگامی که به صورت نطفه است ودرصورت احتمال بارداری راشامل می شود.پس خوردن دارویا انجام عملی که موجب سقط جنین شود،روانیست.اگرزنی بداندبارداراست ودارویی بخوردکه جنین سقط شودکارحرامی انجام داده که ممکن است ازگناهان کبیره باشد.[۲۵۷]دیه جنین درجنایت عمدی وشبه عمد که موجب سقط آن شود،ازمال جانی ودرخطابرعاقله است که طی سه سال پرداخت می شود.درعموم حکم اخیردرصورت عدم ولوج روح تأمل است.[۲۵۸]
دیه طفلی که درشکم است وهنوز روح درآن ولوج نکرده است صددیناراست ودیه نطفه که اولین قسمت جنین است بیست دینار است.بعد به علقه تبدیل می شود که دیه علقه چهل دینار است سپس به مضغه تبدیل می شود و دیه ی آن شصت دینار است.سپس به استخوان تبدیل می شود ودیه اش هشتاد دینار است.دیه طفلی که روح درآن دمیده شده باشد دیه کامله می باشد که هزاردیناراست[۲۵۹]«خلق آخر »همان مرحله ای است که جنین واردحیات انسانی می شودوازآن به نفخ روح تعبیرشده است ودراین مرحله است که خدای متعال انسان راازهمه جهان ممتاز می سازدوبه اوشایستگی خلافت خدارادرزمین می دهد . [۲۶۰]بنابراین برای هر روز یک دینار است پس اگر نطفه بیست روز در رحم مکث پیدا کند ،دیه اش بیست دینار است.[۲۶۱]
۲)دیه ،کفاره وسکونت دردارالإسلام حافظ حرمت خون مسلمان درروایات:
۱-۲)خطای درفعل وقصدو بی حرمتی به خون مسلمان:
قتل خطایی که موجب تضییع خون مسلمان می شود،دراثر بی احتیاطی وبی دقتی انسان ها دراعمالشان رخ می دهدقتل خطایی مستلزم قصدنداشتن قاتل درقتل است.
زیرامسلمان هیچ گاه مسلمان دیگررا مگر به صورت خطایی نمی کشد وهرگاه چنین کندباید برده مومنه آزادکند وبه خانواده مقتول دیه بپردازد.[۲۶۲]اگرقاتل قصد فعل ونتیجه داشته باشد،قتل عمدی محسوب می شود. در روایات هم چون آیات قتل خطایی را به عدم قصد شرط کرده است.
ازامام صادق (ع)نقل شده است که ایشان درتعریف قتل عمدوخطایی قصدقاتل رامدنظر قراردادند وفرمودند:«من قصد إلی ضرب أحد متعمدابما کان فمات من ضربه فهو عمد یجب به القود وإنما الخطاأن یرمی شیئاغیره فیصیبه أویعمل عملالایریدبه فیصیبه». [۲۶۳] اگر شخصی قصد این راداشته باشدکه عمدا کسی رابزندواین کارراهم انجام دهدسپس مقتول به سبب زدن بمیرد،قتل عمداست وقاتل قصاص دارد.وخطا فقط جایی است که شیءای رابه سمت غیرازخودآن شیء ای که قصدزدنش شده پرتاب شودوسپس به شیءای که قصدزدنش نشده برخوردکندیاکاری انجام شودکه قصدانجام آن فعل نشده باشد سپس آن فعلی که قصداانجامش نشده رخ دهد.
باحصول قصدقتل ،وقوع آن باهرشئ ای باشدقاتل قصاص می شودهرچندشئ ای که باآن مقتول به قتل رسیده کشنده نباشدوقاتل قصد قتل مقتول رانداشته باشد که شبه عمداست.[۲۶۴]قصد وعدم قصدقاتل درتعدی به خون مسلمان ازنوع فعل اودرارتکاب قتل معلوم می شود.مثلا اگرقاتل بااسلحه به سمت مسلمان شلیک کندوادعای این راداشته باشد که درریختن خون مسلمان قصدنداشته سخنش پذیرفته نیست چون هرعقل سلیمی می تواندقصد اوراکشف کندکه ازروی عمد وباقصدقتل،مسلمان رابه قتل رسانده است.و فعل اوحاکی از قصد اوست.
ازامام صادق(ع)درباره حکم مردی سوال شدکه به طرف گوسفندی تیرمی اندازداما به انسانی برخورد می کند واورامی کشد.امام(ع) فرمودند:«ذاک الخطا الذی لاشک فیه علیه دیهوالکفاره»[۲۶۵]. بدون شک این قتل خطایی است ودیه وکفاره برعهده قاتل است.زیراپرتاب تیر به سمت انسان درحالیکه فاقداراده قتل است وروایت دلالت برخطا می کند.[۲۶۶]وحرمت خونی راکه درقتل خطایی ریخته شده است بادیه وکفاره جبران می کند.
عیاشی در تفسیرش از یکی از معصومین(ع) نقل کرده است:«کلماارید به ففیه القود ،وإنما الخطاءأن ترید الشیءفتصیب غیره».[۲۶۷]هرچه که درکشتن اوقصدقتل وجودداشته باشد،قاتل قصاص می شود،خطافقط زمانی است که قصد زدن شئ ای شود سپس(تیر) به شئ ای که قصدنشده برخورد کند.
قصدقتل با ارتکاب فعل قتل وآنچه که شامل قتل است مشخص می گردد.[۲۶۸]ضابط درقتل خطای محض این است که فاعل درفعل وقصدقتل خطا کند.مثلاقصدزدن پرنده راداردولی تیرش به انسانی برخورد می کند واورا می کشددرحالی که قصدزدن انسان وکشتن اورانداشته است چه اینکه فعلش غالبا کشنده باشد یانباشد.[۲۶۹]پس باکشف قصدقتل ازچگونگی فعل قاتل درارتکاب قتل براساس کشنده بودن یا غیرکشنده بودن می توان بامجازات متناسب درنوع قتل قصاص ودیه رااعمال نمودتا ازتضییع خون مسلمان جلوگیری شود. وحرمت آن حفظ شود.
۲-۲)حفاظت خون انسان با اسلام وسکونت دردارالاسلام:
حمایت اسلام ازحیات اشخاص واحترام خون آنها درجامعه اسلامی یک اصل است واسلام اجازه تعدی به حیات اشخاصی راکه دردارالاسلام سکونت دارند،نمی دهد.[۲۷۰] اسلام داشتن تاحدی اهمیت دارد که تضمین کننده خون وجان انسان هاست به طوری که اگرکفاربامسلمانان عهدوپیمان داشته باشند خونشان محترم است ودرصورت کشته شدن آنها توسط مسلمین دیه وکفاره برعهده مسلمین می آیدوبالعکس اگرمسلمانان دردارالحرب ساکن باشند خونشان احترام ندارد چون درصف کفارعلیه مسلمین قرارگرفته اندهرچند که درصورت قتل خطایی آنان توسط مسلمین برعهده مسلمین کفاره واجب است اما دیه ندارند.
درتفسیر قمی درمورددیه مومن ساکن دارالحرب درگفتارخدای متعال«فَإِنْ کان مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فمن لم یجدفصیام شهرین متتابعین توبه من الله وکان الله حکیما » آمده است«و لیست له دیه یعنى اذا قتل رجل من المؤمنین و هو نازل فی دار الحرب فلا دیه للمقتول و على القاتل تحریر رقبه مؤمنه لقول رسول الله صلى الله علیه و آله لمن نزل دار الحرب فقد برئت الذّمّه ثمّ قال «وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ میثاق فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ» یعنى ان کان (المؤمن) نازلًا فی دار الحرب و بین أهل الشّرک و بین الرّسول و الامام عهد و مدّه ثمّ قتل ذلک المؤمن و هو بینهم فعلى القاتل دیه مسلّمه إلى أهله و تحریررقبه مومنه«فمن لم یجدفصیام شهرین متتابعین توبه من الله وکان الله علیما حکیما».[۲۷۱]دیه نداشتن مومن ساکن دارالحرب به این معناست که هرزمان که مردی ازمومنان کشته شودواودردارالحرب باشددیه ای برایش نیست وبرعهده قاتل آزادکردن بنده مومنه است.به خاطرسخن رسول خدا(ص) که فرمودند:درموردشخصی که ساکن دارالحرب است پس ذمه قاتل اوبریءاست.سپس فرمود: «وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ میثاق فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ »یعنی اگرمومنی ساکن دارالحرب باشدوبین اهل شرک باشدوبارسول وامام تامدتی عهدوپیمان داشته باشدسپس کشته شودمومن است وعهدوپیمان بین آنها وجودداردپس برعهده قاتل اواداءدیه به خانواده مقتول وآزادی بنده می آید.وهمان طورکه درآیه آمده است درصورت نیافتن رقبه مومنه کفاره قاتل این است که دوماه متوالی روزه بگیرد.
پس اگرمسلمان در گروه مشرکان باشد وبین مشرکان ومسلمانان عهدومیثاقی نباشد درصورت کشتن قتل خطایی مسلمان حاضردرگروه مشرکان،دیه برعهده قاتل اونیست وفقط کفاره قتل خطایی برایش است اما اگر عهدومیثاقی بینشان باشد برعهده قاتل پرداخت دیه وکفاره است.واگرقاتل آن مسلمان راعمداکشته باشدقصاص وکفاره دارد.[۲۷۲]پس علاوه بر اسلام ،انعقادعهد ومیثاق بامسلمین هم ضامن حفظ خون است.
۳-۲)پرداخت کفاره قتل خطایی حاکی ازتوجه شارع به خون مسلمان:
پرداخت کفاره حق الله است وبه عهده خودقاتل است برخلاف دیه که به خانواده ی مقتول اعطاءمی شود .ودر آیات وروایات به آن ا شاره شده است امادر آیات اشاره به حق الله بود ن آن شده است درحالی که روایت آن رابیشتر از آیه تبیین می کند. وجنبه حق الله بودن آن رابرجسته می کند.
کفاره دراصطلاح فقها عبادت خاص مالی یابدنی تشریع شده است که مانندمؤاخذه قرارداده شده است ودر مواردی که مکلف به مخالفت حکم الهی می پردازد،غالباساقط کننده یا تخفیف دهنده عقاب ،بخشش گناهی که ازانسان صادرشده و یاجبران نقص عمل بندگان است.[۲۷۳]
مسعدهبن صدقه درموردکفاره ازامام محمد باقر (ع) درمورد گفتار خداوند متعال « وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً- فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلى أَهْلِهِ »نقل کرده است:« تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فَفِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ- وَ أَمَّا دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلَى أَوْلِیَاءِ الْمَقْتُولِ.»[۲۷۴] آزادی برده مومنه بین قاتل وخدایش است .(امری است که برعهده اوست ودرصورت عدم پیروی ،عقابش به خدای متعال مربوط است نه ولی دم.)امادیه را بایدبه اولیاءمقتول بدهد.
پس کفاره، گفتاریافعل یابذل مال است.[۲۷۵] کفاره بابازدارندگی ازارتکاب قتل درجهت حفظ حرمت خون مسلمان ها کارایی دارد. کفاره درجنبه بازدارندگی ازبی حرمتی کردن به خون مسلمان بعداز قصاص ودیه قراردارد.ومجازات ها درتعدی کننده به خون مسلمان براساس نوع تعدی ازشدید به خفیف است.
۴-۲)دیه حمل مسلمان نشانه توجه دقیق شارع به حیات مسلمانان:
در روایات به دیه حمل همچون آیات اشاره شده است.وحرمت خون اورا ذکر می کندودرهرمرحله ازرشد جنین دیه ای مشخص قرارداده است تاحرمت داشتن حیاتش رابیان کند وموجب حفظ آن شود.
محمدبن مسلم ازامام باقر(ع)درموردمردی که زن بارداری رازدوجنینش سقط شدنقل می کند:« علیه عشرون دیناراً فقلت یضربها- فتطرح العلقه فقال (علیه- کا) اربعون دیناراً قلت فیضربها فتطرح المضغه قال علیه ستّون دیناراً قلت فیضربها فتطرحه و قد صار له عظم فقال علیه الدّیه کامله.» [۲۷۶] بیست دیناردیه جنین علیه ضارب است.گفتم(راوی) اگر زده باشد وعلقه افتاده باشد ،فرمودند:چهل دینار براوست .گفتم اگر زده باشد ومضغه افتاده باشد ،فرمودند:شصت دیناربر او است.گفتم اگر زده باشد وجنینی که استخوان براوروییده افتاده باشد ،فرمودند:دیه کامل دارد.
تکالیف ومقررات دینی مربوط به هویت انسان ها ازموقع استقراردررحم آغاز می شود.[۲۷۷]واحترام خون جنین برابربا احترام انسان کامل است چون هرانسان کاملی ابتدا دردوران جنینی بوده است ازطریق حفظ حیاتش دراین زمان است که می تواند به یک انسان تبدیل شود.
امام علی(ع) درمورداحترام حیات انسان وجنین فرمودند:« لکلّ دم دیه و لکلّ جنین غرّه و لکلّ مال مالًا.» [۲۷۸] برای هرخونی دیه و برای هرجنینی (در مرحله نطفه)بیست دینار است وبرهر اتلاف مالی ،غرامت مالی قرار داده شده است.
اسلام انسان راازآغازورود به جهان هستی تاپس ازخروج دارای کرامت وحیثیت ذاتی می داند. تعلق دیه به تمام مراحل جنین دلالت به وقوع قتل می کند.زیرامعنای لغوی دیه درمقابل ارتکاب قتل آمده است وزبیدی درتاج العروس چنین می گوید:«الدیّه بالکسرحق القتیل»ودیه راباعنوان حق قتیل آورده است.درست است که دیه پیش ازتعیّن هویت کامل انسان به عنوان قتل انسانی نیست،ولی قتلِ موجودزنده است که درگذرگاه حیات انسانی درحال حرکت است.واین ازبااهمیت ترین دلایل احترام وحیثیت جان آدمی است.[۲۷۹]
آیه ششم:
۱)به خطر افتادن خون مسلمان از طریق محاربه:
محاربه علاوه برانواع قتل ، ازجرایمی است که جان مسلمان رادرخطر مرگ وتضییع خون قرارمی دهد.شارع برای محاربه مانندقتل مجازاتی برای عدم تضییع خون مسلمان درنظرگرفته است.