۲-گروهی گفتند که پرسش آنان، تنها برای دریافت حقیقت بود، نه اینکه در اندیشه چون و چرا باشند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳- ابن عباس میگوید خدا به فرشتگان فرموده بود که از نسل این آدم کسانی خواهند آمد که دست به تباهی و خونریزی خواهند زد و پس از آفرینش آدم فرشتگان پرسیدند: آیا این همان آدم است؟
۴- پارهای از قرآن پژوهان گفتند: در این آیه شریفه فرازی در تقدیر است و اصل آن اینگونه است: من در زمین جانشینی پدید خواهم آورد میدانم که از نسل او کسانی خواهند بود که دست به تباهکاری خواهند زد. و آنگاه بود که فرشتگان پرسیدند: آیا ما که جز عبادت و تقدیس پروردگار خویش به چیزی نمیاندیشیم زیبنده ان نیستیم که در روی زمین جانشین باشیم. (همان)
۳-۴- تسبیح فرشتگان
« و نحن نسبّح بحمدک و نقدس لک»
منظور از تسبیح فرشتگان، همان ستایش خدا و سپاسگزاری از اوست، چرا که ستایش و سپاس در حقیقت اعتراف عمیق و همه جانبه این حقیقت است که خدا بلند مرتبه و پرشکوه است. ستایش و سپاس از آن اوست و او از پندارها و نقایص و عیوب، پاک و منزّه است. (همان، ص۱۷۳)
« خداوند نامها را چگونه به فرشتگان نمایاند»
۱- برخی برآنند که نامها را آفرید به گونهای که فرشتگان آنان را نگریستند.
۲- عدّهای گفتهاند: آن پدیده ها را به گونهای در اندیشه آنان تجسم بخشید که گویی آنها را مینگرند.
۳- و پارهای گفتهاند از هر جنس و نوعی از پدیده ها نمونهای بر فرشتگان نمایاند.
«سجده فرشتگان بر آدم چگونه و به چه ترتیب انجام گرفت؟»
۱- گروهی برآنند که به دستور خدا آدم قبله فرشتگان شد و فرمان رسید که همه بدان سو سجده کنند.
۲- در روایات آمده است که منظور از این سجده گرامیداشت آدم و خضوع فرشتگان در مقابل او بود تا بدینوسیله برتری انسان در صورتی که راه تقوا و توحید را در پیش بگیرد و به دانش و ارزشهای والای انسانی آراسته گردد و روشن شود.
بنابر این خداوند تنها بعضی از فرشتگان را بعنوان پیام آورنده برمیگزیند نه همه آنان را. پس فرشتگان همگی سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد از اینکه با سجده کنندگان باشد.
(همان، ص۱۸۷)
«فسجد الملائکه کلهم اجمعون الا ابلیس اَبی اَن تکونَ مع الساجدین»
۳-۵- شفاعت ملائکه
ملائکه سلام الله علیهم اجمعین هم در دنیا برای بندگان استعفار میکنند و هم در آخر شفاعت، بسیار جای امید است که خداوند چنین لطفی به بندگان فرموده است.
«اَلَّذینَ یَحِملوُنَ العَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَتِبحُونَ یِحَمْدِ رَبِهِمْ وَ یُوْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِروُنَ للَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ ءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْللَّذینَ تابُوا وَاتَبَعُوا سَبیلَکَ وَ قِهمْ عَذابَ الْجَحیم. رَبَْنا وَ اَدْخِلْهَمْ جَنّاتِ عَدْن الَّتی وَ عَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائهِمْ وَ اَزْواجِهِمْ و ذُرِ یّاتِهِم انَّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحکیمُ. وَقهِمُ الَّسِئّاتِ… » (غافر: ۷-۹).در این آیات چنانکه میبینیم ملائکه باهل توبه استغفار میکنند و از خدا میخواهند که آنها را از عذاب آتش باز دارد و به بهشتها داخل کند و پدران و فرزندان و زنانشان را که در بندگی از آنها کمتر اند با آنها وارد بهشت گرداند و از بدیها حفظشان کند.
آیه زیر شاید در پذیرش قسمتی از آن دعا است«وَالَّذینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِیَّتُهُمْ بِایمانِِِِِِِِِ اَلْحَقْنابِهِمْ ذُرِیَّتَهُمْ وَما اَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءِِِِِِِ » (طور: ۲۱). توضیح هر دو آیه در«ذرء» گذشته است. آیه دوم از آیه اوّل اعمّ است.
«تَکادُ السَّمواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلاِئکه یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِهِمْ وَیَسْتَغْ
فِروُ»َلِمَنْ فِی الْاَرْضَِِِِ اَلا اِنَّ اللهَ هُوَ اَلغَفُورُ الرَّحیمُ» (شوری: ۵). در این آیه «لِمَنْ فِی الْاَرْضِ»شامل عموم است اعمّ از توبه کارو غیره. در مجمع از امام صادق علیه السلام مطلق مؤمنین نقل شده است. لفظ«یَسْتَغْفِرُونَ»در هر دو آیه مفید دوام است و وروشن میکند که ملائکه پیوسته در این استغفاراند.
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادُ مُکْرَموُنَ. لایَسْبِقوُنَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِامْرِه یَعْمَلوُنَ. یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یَشْفَعوُنَ اِلا لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» (انبیاء: ۲۶-۲۷). در این آیات مقام شفاعت برای ملائکه حتمی است و فقط بکسی شفاعت میکنند که مور روایات هست که مراد، رضایت از عقیده و طریقه است نه اعمال. رجوع شود به «شفع».
«وَ کَمْ مِنْ مَلکٍ فِی السَّمواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً اِلا مِنْ بَعْدِ اَنْ بَأذَنَ اللهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی»( نجم : ۲۶).
این آیه مانند آیه سابق شفاعت ملائکه را در حق بندگان خدا را روشن میکند و اذن و رضایت خدا را در آن شرط میداند. ( قرشی، ۱۳۸۱ : ج ۵ ، ۱۳۸۱)
۳-۶- ممثل و دیده شدن ملائکه
در جریان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن مجید هست که ملائکه چون مأمور به عذاب قوم لوط شدند، ابتدا پیش ابراهیم (ع) آمده و باو مژده ولادت اسحق (ع) را دادند آنها در صورت بشر بودند، ابراهیم آنها را نشناخت و برای آنها گوساله بریان آورد و چون دید نمیخورند ترسید، آنها گفتند: نترس ما مَلَکیمِ و برای قوم لوط فرستاده شدیدهام «فَلَمَّارَآی اَیْدِِیَهُمْ لا تَصِلُ اِلیْهِ نَکِرَهُمْ وَ اَوْجَسَ مِنْهُمْ خیفَهً قالُوا لاتَخَفْ اِنّا اُرْسِلْنا اِلی قَوْمٍ لوُط» زن ابراهیم (ع) نیز آنها را دید و از مژده ولادت تعجب کرد، گفتند: «اَتَعْجَبینَ مِنْ اَمْرِاللهِ» آنوقت ملائکه پیش لواط (ع) آمدند آن حضرت نیز آنها را نشاخت و از ورود آنها که به صورت جوان بودند.
ناراحت گردید و آنگاه که قوم لوط خواستند آنها را از دست لوط بگیرند ولوط بیچاره شد گفتند: «یالُوطُ اِنّارُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوااِِلَیْکَ…»(سوره هود: ۶۹-۸۱).
و نیز درباره مریم آمد. مریم ترسید که آن جوان شاید نظر سوئی بمریم دارد گفت: من از تو بخدا پناه میبرم فرشته گفت: «اِنَّمّا اَناَرَسُولُ رَبِّکِ لِاَهَبَ لَکِ غُلاما زَکِیّاً» (مریم:۱۹).
این آیات باروایات بیشتر، شاهد صدقاند بر اینکه ملائکه در صورت ممثل شدن قابل رؤایتاند و در قیامت هم نیکوکاران و هم دید چنانکه فرمود:« وَ الْمَلائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِ بابٍ سَلامٌ عَلَکُمْ » (رعد: ۲۳) . و درباره بدکاران فرموده: « یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَهَ لابُشْری یَوْمِئذٍ لِلْمُجْرمینَ …» (فرقان: ۲۲). « وَ نادَوْایا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ اِنَّکُمْ ماکِثُونَ » (زخرف :۷۷ ).
در این باره روایات زیادی هست در اینکه انبیاء علیهم السام بعضی از ملائکه مخصوصاً جبرئیل را دیدهاند که احتیاج بنقل آنها نیست. و در «جنّ» در بند دیده شدن جنّ در یان زمینه صحبت شده است. ( همان)
۳-۷- ملائکه و مرگ
« وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ اِلا مَنْ شاءَ اللهُ ثُمَّ نُفِخَ فیهِ اُخْری فَاِذاهُمْ قِیامُ یَنْظُرُونَ » (زمر :۶۸). آیه صریح است در اینکه « مَنْ فِی السَّمواتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ »در نفخ صور اول خواهند مد دو ظاهراً مراد از « اِلا مَنْ شاءَ اللهُ » ملائکهاند که نخواهند مرد .
نظیر این آیه است آیه : « وَ یَوْمَ یَنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِ َعَ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ اِلا مَنْ شاءَ اللهُ وَ کُلٌ أَتَوْهُ داخِرینَ» (نمل : ۸۷). بنابر آنکه مراد از نفخ صورتنفخ اول و مراد از فزع، فزع مرگ باشد. ولی گفتهاند مراد نفخ صور دوم است بقرینه « وَ کُلٌ أَتَوْهُ داخِرینَ » و بقرینه آیه ۸۹. همین سوره که فرموده: « مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرَمِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعِ یَوْمَئِذٍ آمِنوُنَ» بنظر بعضی مراد از نفخ صور اعمّ است و« فَزِ َعَ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ اِلا مَنْ شاءَ اللهُ » از آثار نفخ اول و « وَ کُلٌ أَتَوْهُ داخِرینَ » از آثار نفخ دوم میباشد.
بهر حال با این آیه نمیشود استدلال کرد که ملائکه در قیامت نخواهند مرد ولی مراد از « اِلا مَنْ شاءَ اللهُ» در آیه اول کدام کسانند؟ اینکه عدهّای از بندگان خدا از صعقه اول جان سالم بدر خواهند برد یقین است ولی آنها کداماند میشود گفت ملائکه یا لااقل قسمتی از آنهااند زیرا آنها حشر و نشری و عذاب و بهشتی ظاهراً ندارند و فقط واسطه فیض و کارگزاران عالم خلقتاند، این احتمال در نظر نگارنده نزدیک بیقین است.
بقولی: آنها جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیلا اند که بعداً خواهند مرد. بقولی این چهار نفر و حاملان عرش مرداند. بقولی مراد رضوان، حور، مالک و زبانیه است.
در المیزان از جمله احتمال داده که مراد ارواح انسانها است و آنها نخواهند مرد و بعضی از روایات اهل بین علیهم السلام مؤید آنست که روایت شده چون خدا « لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ» فرماید ارواح انبیاء در جواب گویند « لِلله الْواحِدِ القْهَّارِ». روایات دیگری نیز دالّ بر این مطلباند.
بنظر نگارنده مردن و زنده شدن فقط شامل مخلوقاتی است که حساب و کتاب و عذاب و بهشت دارند خواه در آسمانها باشند که در « سماء» گفته شده و خواه در زمین و اثبات اینکه ملائکه نیز خواهند مرد و همچنین ارواح، مشکل بلکه غیر ممکن است و « اِلا مَنْ شاءَاللهُ » مشکل است که راجع با رواح باشد بلکه ظهور آیه در آنست که در نفخ صور اول همه خواهند مرد مگر عدهای که خدا خواهد و آنها ظاهراً ملائکهاند که ظهور قیامت احتیاجی به مرگ آنها ندارد بلکه باید باشند که واسطه فیضاند.
اگر گوئی: آیه « کُلُّ شَیْءٍ هاِلک اِلاّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ اَلیْهِ تُرْجَعُونَ » (قصص: ۸۸ ) میرساند که جز ذات خدا همه چیز هالک و از بین رفتنی است؟
گوئیم: بنظر میآید که مراد از آیه آنست که : هلاک و بطان تمام اشیاء را جز خدا احاطه کرده است زیرا هیچ چیز در عالم جز ذات خدا مستقل نیست بنابراین ، آیه فوق دلالت بر حال دارد نه اینکه از آینده خبر میدهد، باید در نظر داشت که این آیه « اِلا مَنْ شاءَاللهُ » قابل جمع است لذا باید معنایش آنچه گفته شد یا نظیر آن باشد. ( همان، ۲۸۶)
۳-۸- ملائکه در اصطلاح
« موجودات پاک و فرمانبرانی که خداوند در امور عالم به آنها مأموریتهایی محول فرموده که انجام میدهند ولی جن و شیاطین در عرض انسانها و در امور عالم هیچکارهاند برخلاف عقیده ثنویت ایران قدیم که مردم اهریمن را مبدأ شرارتها میدانستند.» ( همان، ۶ / ۲۷۷)
وظایف فرشتگان: جبرئیل آورنده وحی، میکائیل موکل روزی وباران، اسرافیل دمنده در صور و عزرائیل فرشته مرگ است».
۳-۹- فرشتگان در بوته آزمایش
« آدم به لطف پروردگاردارای استعداد فوق العادهای برای درک حقایق هستی بود. خداوند این استعداد او را به فعلیت رسانید و به گفته قرآن« به آدم همه اسماء (حقایق واسرارعالم هستی راتعلیم داد». ( َوعلَّم آدَمَ الاسماءَ کُلهّا)
البته این آگاهی از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستی، افتخار بزرگی برای آدم بود.
در حدیثی داریم که از امام صادق علیه السلام پیرامون این آیه سوال کردند، فرمود:
«منظور زمینها، کوهها، درهها، و بستر رودخانهها و خلاصه تمامی موجودات میباشد، سپس امام علیهالسلام به فرشی که زیر پایش گسترده بود نظری افکند و فرمود:
حتی این فرش از اموری بوده که خدا به آدم تعلیم داد». ( بابائی، ۱۳۸۱: ۱/ ۶۱ )
خداوند استعداد نامگذاری اشیاء را به آدم ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نامگذاری کند ودرمورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند و این خود نعمتی است بزرگ !
سپس خداوند به فرشتگان فرمود : «اگر راست میگوئید اسماء اشیاء و موجوداتی که مشاهده میکنید اسرار وچگونگی آنان را شرح دهید ولی فرشتگان که دارای چنان احاطه علمی نبودند در برابر این آزمایش فروماندند لذا درپاسخ گفتند: خداوندا ! منزهی تو، جزآنچه به ما تعلیم دادهای چیزی نمیدانیم» ( قالواسُبحانک لاعلم لنا الا ما عَلَّمتنا)
« تو خود عالم وحکیمی » ( ِانّکَ انتَ العلیم الحکیم). (همان، ۶۲ )
« اما نوبت به آدم رسید که درحضور فرشتگان اسماء موجودات و اسرارآنها را شرح دهد. خداوند فرمود ای آدم فرشتگان را از اسماء و اسرار این موجودات با خبرکن ( قال یا آدمَ انبئهم با سمائهم) هنگامی که آدم آنها رااز این اسماء آگاه ساخت خداوند فرمود: به شما نگفتم من از غیب آسمان ها و زمین آگاهم و آنچه را که شما آشکار یا نهان می کنید می دانم در اینجا فرشتگان در برابر معلومات وسیع و دانش فراوان آدم سرتسلیم فرود آوردند ، تنها انسان است که لایق خلافت کردن بر زمین میباشد!». (همان، ۶۳ )