در تعلیم و تربیت اسلامی مصالح جامعه بر مصالح فردی ترجیح داده می شود و قانون برتر از تمایلات فردی و گروهی است.
البته این را باید مشخص کرد در جامعه اسلامی قانون به تنهایی برای اصلاح کافی نیست بلکه باید حکومت اسلامی تشکیل شود تا قدرت اجرای قانون داشته باشد. به همین منظور امام خمینی (ره) در کتاب ولایت فقیه می فرماید:
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
برای اینکه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود، به قوه اجرائیه و مجری احتیاج دارد. به همین جهت خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون، یعنی احکام شرع، یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. (امام خمینی (ره)، ۱۳۸۷: ۲۵)
بنابراین قانون و رعایت آن در جامعه ای که دارای حکومت اسلامی است حکم شرعی پیدا می کند چون مجری و اجرا کننده قانون ولی امر است و اطاعت واجب می شود. در نتیجه رعایت قانون یک تکلیف است. بعنوان مثال امام (ره) به صراحت اعلام می کند تخلف از قوانین در جامعه اسلامی حرام است. می بینیم که در تربیت اسلامی رعایت قوانین دارای حکم شرعی است و این است که مردم پایبند به قوانین و مقررات می شوند.
مقام معظم رهبری هم در خصوص ضرورت رعایت قانون می فرماید:
اگر انقلاب در خلال ماده و قانون و آیین نامه و مقررات مجسم نباشد یک چیز خیالی و بی ضابطه خواهد شد که هر کس هرطور دلش خواست، آن را تفسیر خواهد کرد. این طور نیست. دین و شرع و اسلام، همان چیزی است که مبادی اسلامی آن را قانون کرده اند و به شما داده اند. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۱۶۷)
۲-۱۱- اهداف سیاسی:
اهداف سیاسی در تعلیم و تربیت اسلامی متعدد هستند در این مجال به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد.
الف- حفظ استقلال:
در حاکمیت اسلامی، تربیت استقلال به بار می آورد در جامعه ای که مبنای آن تربیت اسلامی است و انسانها به این روش پرورش می یابند استقلال و حفظ آن نقش مهمی دارد. حاکمیت از آن خدا و احکام اوست در رأس حرم حکومت کسانی قرار دارند که آشنا بر احکام الهی هستند و در واقع تایید شده خداوند هستند و از این نظر وابستگی به غیر را نمی پذیرند.
یکی از نشانه های انقلاب اسلامی حفظ استقلال و آزادی و عدم وابستگی به اجانب است. اصولاً ماهیت انقلاب اسلامی که برگرفته از تربیت اسلامی است در قید و بند استکبار نبودن است. خواه این استکبار شرق باشد یا غرب. یکی از بزرگترین اهداف انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) دفاع از تمامیت اراضی، هویت، استقلال و حیثیت مسلمانان در برابر بیگانگان و نفی هرگونه وابستگی یا خودباختگی، دست نشاندگی، استعمار پذیری و نظایر آن می باشد که برای رسیدن به این آرمان باید با اتکا و توکل به خداوند و تکیه بر استعدادهای الهی خویش و اعتماد به نفس و تحمل سختی ها، کوشید.
بنیانگذار جمهوری اسلامی (ره) بدبختی مسلمانان را وابستگی کشورهایشان و دخالت بیگانگان در امور آنها می دانست و معتقد بود که هرکس با اعمال و کردارش این اصل را خدشه دار کند، خائن به اسلام و کشور است:
در همه حال شعار ما قطع ایادی راست و چپ از کشور است، زیرا رشد و استقلال و آزادی، با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی خواب و خیالی بیش نیست، و هرکس در هر مقامی و به هر صورتی اجازه دخالت اجانب را در وطن عزیز ما چه به صراحت و چه بوسیله طرحهایی که لازمه اش ادامه تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازه ای باشد بدهد خائن به اسلام و کشور است و همچنین در وصیت نامه سیاسی الهی خود می فرماید:
من مطمئنم که ملت عزیز ایران یک لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگی در ناز و نعمت، ولی وابسته به اجانب و بیگانگان معارضه نمی کند. (پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ۱۳۸۸: ۱۰۹)
یکی از دست آوردهای انقلاب اسلامی اصل نه شرقی نه غربی بود. شاید این طور تصور شود که در حال حاضر با فروپاشی اردوگاه شرق به سرکردگی شوروی سابق دیگر شرقی وجود ندارد که وابستگی به آن باشد. اما می توان گفت شعار نه شرقی نه غربی یعنی در اردوگاه هیچ استکباری خیمه نزدن حال چه غرب باشد و چه کسانی که روحیه استکباری دارند و در قالب قدرتهای جدید ظهور پیدا می کنند و این از اصول حاکمیت اسلامی است که مستقل از بیگانگان راه سعادت و تکامل را بپیماید.
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند:
اصل و اساس زندگی ما و برکت ما و تلاش ما در همه جا از جمله در تعلیم و تربیت، اسلام است که دانش آموختن را بر همه واجب کرده است. خط سیاسی ما از امروز که شما در دورانهای گوناگون از دانش آموزی هستند از نونهالان کلاس اوّل تا نوجوانان و جوانان سالهای آخر تحصیلی دانش آموزی از امروز تا همیشه خط اساسی و اصلی سیاست، سیاست نه شرقی و نه غربی است. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۱۷۲)
و در جایی دیگر می فرماید:
خدا را شکر می گویم که ملت ایران با گوش حق نیوش و چشم حق بین، درس بزرگ زندگی را از انقلاب بزرگ و رهبر حکیم خود آموخت و روز به روز با تحقق وعده های الهی، ایمانش به حقانیت این راه عمیقتر شده ملت ها، پیروزی بر رژیم وابسته شاهی را با پیروزی بر ترفندها و توطئه های آمریکایی را، پیروزی بر جبهه نظامی پیشکرده شرق و غرب را، پیروزی بر محاصره اقتصادی را، پیروزی بر جبهه سیاسی و تبلیغاتی جهانی را و پیروزی بر بسیاری از مشکلاتی را که به دست همان دشمنان برایش فراهم شده بود، یکی پس از دیگری با همه وجود حس کرده و همه این پیروزیها، به برکت تمسک به اسلام و حفظ استقلال و استغنا از بیگانگان و توکل به خدا و تلاش یکپارچه ملت پشت سر رهبر یگانه و بی بدیلش به دست آورد. (همان: ۱۷۳)
ب- شناخت جغرافیای سیاسی:
پرورش یافتگان تعلیم و تربیت اسلامی در تغییر و تحولات جهانی جایگاه خود را می شناسند و بدرستی می دانند در وقت مناسب چه تصمیمی را بگیرند. در تحولات کشور صاحب نظر هستند و به هرگونه عکس العملی واکنش نشان می دهند.
مقام معظم رهبری در رابطه با نقش ایران در تحولات جهانی می فرماید:
بهترین مسئله این است که ما بفهمیم در کجای این تحولات قرار داریم. جواب این سوال یک کلمه نیست، ساده هم نیست. یک وقت است که در دنیا جنگی مثل جنگ جهانی، بین المللی رخ می دهد که ایران در آن روز مطمئناً نمی توانست از این جنگ و آثار و تبعاتش برکنار باشد. حق بود که مسئولان کشور بنشینند و بگویند حالا جنگی درگرفته است، ببینیم ما در نقشه جغرافیای عالم، کجا قرار می گیریم و براساس موضعی که داریم، تکلیفمان چیست. آن، یک طور بود و این، یک طور دیگر است. این، از آن قبول نیست.
ج- دشمن شناسی و شناخت استکبار:
در تربیت اسلامی دشمنان داخلی و خارجی خوب شناخته می شوند. راه مقابله با دشمن درونی و بیرونی را کاملاً می شناسد و خود را مجهز به سلاح دفاعی می نماید. در این بحث منظور ما بیشتر دشمن خارجی است، دشمنی که با تمامی ابزارهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی رو در رو قرار می گیرد خواه پنهان و خواه آشکار، نیّت آن مرعوب و مغلوب ساختن جامعه هدف است. پس باید او را شناخت و راه های مقابله با او را آموخت. در فراز و نشیب های تاریخ کشورمان هر وقت از نیت پلید استکبار شناختی حاصل شده است به موقع از تعرض و نفوذ دشمن جلوگیری شده است و در مقابل هر وقت غفلت و بی خبری بر مردم و راهبران آنان سایه افکنده است. نتایج زیان بار و جبران ناپذیری بر کشور و مردم تحمیل شده است. در واقعه دادن امتیاز توتون و تنباکو به ژرژ تالبوت انگلیسی به مدت پنجاه سال توسط حکومت وقت در سال ۱۳۰۷ هـ.ق اگر بیداری آن مرد بزرگ که تربیت یافته مکتب بزرگ اسلام یعنی میرزا محمد حسن شیرازی مرجع تقلید بزرگ شیعه که با صدور فتوا موجب لغو آن شر نبود، سند رقیت و بندگی ملت ایران با دست خود به دشمنان داده می شد. در آن زمان که وسایل ارتباط جمعی و انتشار اخبار و اطلاعات با زمان حال قابل مقایسه نبود، آن آگاهی و هوشیاری و شناختی که از اهداف استکبار در آن عالم بزرگ بود جهان اسلام و ایران را از خطر بزرگی رهانید. امام خمینی (ره) در این رابطه می فرمایند:
آن نصف سطر میرزای شیرازی -رضوان اله علیه- مملکت ما را از تو حلقوم خارجی ها بیرون کشید: « الیوم استعمال دخانیات حرام است، معارضه با امام زمان علیه السلام است ». این یک کلمه، یک ملت را وادار کرد که مخالفت کنند. (امام خمینی (ره)، ۱۳۸۸: ۲۵)
مقام معظم رهبری نیز در رابطه با شناخت دشمن می فرماید:
امروز باتوجه به تشکیل حکومت اسلامی و برافراشته شدن پرچم اسلام، یعنی آن چیزی که در طول تاریخ اسلام بعد از صدر اول تا امروز سابقه نداشته است، چنین امکاناتی در اختیار مسلمانهاست. ما دیگر حق نداریم در شناخت دشمن غفلت کنیم و در آگاهی نسبت به جهت تهاجم دچار اشتباه بشویم. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۱۸۱)
و- آشنایی با معنای انتظار:
از اهداف سیاسی در تعلیم و تربیت اسلامی می توان به مفهوم انتظار اشاره کرد، که در دیگاه اعتقادی ما مسلمانان و بخصوص مذهب شیعه جایگاه خاصی دارد. در واقع این انتظار خط و رسم و چراغ راه آینده را روشن می کند. باید در حالت انتظار نیکی ها و عمل صالح به اوج خود برسد، جهان پر از صفات پسندیده شود و این مقدمه ای خواهد بود برای افقی روشن و نورانی که انسان در آن زمان شرایط به کمال رسیدن برای او فراهم است که غایب تعلیم و تربیت اسلامی است. مفهوم انتظار این نیست که در گوشه ای بنشینیم و مشغول به دعا و نیایش شویم و فرج امام زمان (عج) را منتظر باشیم. امام خمینی (ره) در این باره می فرماید:
بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهند. این ها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً می شناختم، بسیار مرد صالحی بود. یک اسبی هم خریده بود. یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب علیه السلام بود. این ها به تکلیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر نیز می کردند و امر معروف هم می کردند، لیکن همین دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و به فکر این هم که یک کاری بکنند، نبودند.
یک دسته دیگر که می گویند ما کاری به کار این جهان نداشته باشیم بر مردم هر چه می گذرد کاری نداشته باشیم. ما به تکلیف خودمان عمل کنیم، انشاءالله که حضرت خودش بیاید و همه چیز را درست کند.
دسته دیگر این را می گویند که عالم باید پر از معصیت بشود و ما امر به معروف و نهی از منکر نکنیم و گناه زیاد شود تا آقا خودش بیاید.
دسته ای دیگر می گوید باید دامن زد به گناه ها و مردم را به گناه دعوت کرد تا عالم پر از گناه شود و آقا بیاید. یک دسته دیگر می گفتند هر حکومتی که در زمان غیبت محقق شود باطل است و برخلاف اسلام است. حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایتی وجود دارد. آیا معنایش این نیست که ما تکلیفمان دیگر ساقط است. یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید. حضرت صاحب که تشریف می آورند، برای چی می آید. (فصلنامه تخصص مطالعات ویژه امام مهدی:۱)
برای انتظار معانی گوناگونی گفته اند ولی با دقت و تأمّل در این کلمه می توان به حقیقت معنی آن پی برد. انتظار، چشم براه درون است و این چشم براهی بتناسب بستر و زمینه آن ارزش پیدا می کند و آثار و پیامدهایی دارد. انتظار تنها یک حالت روحی و درونی نیست بلکه از درون به بیرون سرایت می کند و حرکت و اقدام را می آفریند. به همین دلیل است که در روایات، انتظار بعنوان یک عمل و بلکه بهترین اعمال، معرفی شده است. انتظار به «منتظر» شکل می دهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصی می بخشد. (بالادستیان و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۰۲)
پیامبر عظیم الشأن اسلام در خصوص انتظار فرج می فرماید: (بهترین اعمال امت من، انتظار فرج است). این همان انتظار حکومت جهانی امام مهدی (عج) است که در روایات از آن به انتظار فرج یاد شده است. (همان: ۱۰۳)
مقام معظم رهبری نیز در رابطه با روح انتظار می فرماید:
ما ملتی منتظر هستیم، ملتی که به امید پیشرفت و موفقیت، اقدام و تلاش و انقلاب کرد و موفق شد. ما امروز برای انتظار، باید باب بخصوص در زندگی باز کنیم. حقیقتاً ملت ما باید روح انتظار را به تمام معنا در خود زنده کند. «ما منتظریم»، یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پیگیری، این دنیایی که بوسیله دشمنان خدا و شیاطین، از ظلمات جور و طغیان و ضعیف کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پُر شده است، در سایه تلاش و فعالیت بی وقفه ما، یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن، انسانیت و ارزشهای انسانی محترم است و ستمگر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسانها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوی و هوس خود، پیدا نخواهد کرد. این روشنایی، در دیدگاه ما نسبت به آینده وجود دارد. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۱۸۸)
۲-۱۲- اهداف اقتصادی:
الف- ارزش کار در اسلام:
از اهداف اقتصادی در تعلیم و تربیت اسلامی می توان به اهمیت ارزش کار در اسلام یاد کرد قبل از اینکه بخواهیم به اهمیت و ارزش کار بپردازیم جا دارد به این پرسش پاسخ دهیم که آیا تربیت مقدم بر کار است یا کار مقدم بر تربیت؟ شهید مطهری در این رابطه می فرماید:
انسان اینجور خیال می کند که کار اثر و معلول انسان است، پس انسان مقدم بر کار است، یعنی چگونگی انسان مقدم بر چگونگی کار، و چگونگی کارتابع چگونگی انسان است، و بنابراین تربیت بر کار مقدم است. ولی این درست نیست هم تربیت بر کار مقدم است و هم کار بر تربیت. یعنی این دو هم علت یکدیگر هستند و هم معلول یکدیگر، هم خالق و آفریننده روح و چگونگی انسان است. (مطهری، ۱۳۷۳: ۴۱۰)
از نگاه قران و احادیث کار دارای ارزش مادی و معنوی بالایی است. مرحوم فیض کاشانی در این باره می نویسد: قرآن کریم در مقام امتنان و بیان نعمت بزرگ می فرماید:
وَ جَعلنَا النهارَ مَعاشاً. و روز را برای معاش (کار و تلاش) شما نهادیم. (بنأ /۱۱)
و همچنین در روایات و احادیث، مؤمن کاردان و تلاشگر محبوب خدا دانسته شده است. رسول خدا (ص) می فرماید: «خداوند شخص با ایمانی را که دارای حرفه است دوست می دارد». امام صادق (ع) می فرماید: «کسی که برای تأمین زندگی خانواده اش تلاش کند مثل کسی است که در راه خدا جهاد می کند.» (بهشتی، ۱۳۸۸: ۲-۴۴۱)
در زندگی انسان کار ضروری است. علاوه براینکه برای سلامت جسم کار لازم است، برای روح ، برای قوه خیال، برای عقل و فکر و برای قلب و احساس و دل نیز لازم و ضروری است. صحبت راجع به سلامت جسم که پر واضح و مشخص است که انسانی که کار می کند جسمش سالم است و دچار مریضی نمی شود امّا آنچه که لازم به توضیح است درباره خیال است که شهید مطهری در این باره آورده است.
انسان یک نیرویی دارد و آن این است که دائماً ذهنش و خیالش کار می کند. وقتی که انسان درباره مسائل کلی به طور منظم فکر می کند که از یک مقدمه هایی نتیجه هایی می گیرد، این را می گوییم تفکر و تعقل ولی وقتی که ذهن انسان بدون اینکه نظمی داشته باشد و بخواهد نتیجه گیری کند و رابطه منطقی بین قضایا را کشف نماید. همینطور که تداعی می کند از اینجا به آنجا برود، این یک حالت عارضی است که اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد، یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد می کند. یعنی انسان نیاز به تفکر و قوه خیال دارد. اگر قوه خیال آزاد باشد منشأ فساد انسان می شود. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
«النفسُ ان لم تشغله شغلک» یعنی اگر تو نفس را بکاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول می کند. (مطهری، ۱۳۷۴: ۴۱۴)
مقام معظم رهبری نیز از منظری دیگر به ارزش کار نگاه می کند و می فرماید:
در اسلام که کار، عبادت و ارزش شمرده شده است. لازمه اش این است که هرکس کاری را قبول کرد و تعهد نمود آن را به بهترین وجهی انجام بدهد. این حرف، سرکلاس درس و پای خط تولید داخل مزرعه و پای چرخ خیاطی و کار داخل خانه هم است. در هر نوع کاری که به این حساب، علمی و تربیت و تعلم هم یک کار است، آن هم یک کار بسیار ارزشمند.
… عزیزان من، معلمان، کارگران، جوانان، کسانی که قوام کار و استقلال و ستون فقرات کشور در دستان شماست! مسئولیت شما سنگین است. ببینید دشمن چطوری است. ببینید دشمن چقدر بی انصاف و بی رحم و وقیح است. اگر بخواهید دشمن بر شما مسلط نشود، باید خوب کار کنید. همه باید خوب کار کنند، همه باید کار را برای خدا و دقیق انجام بدهند، تا انشاءالله این کشور اسلامی و این ایران سرافراز و سربلند، بتواند در مقابل دشمن بایستد و به همه بفهماند که به برکت اسلام -که «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه»- هیچ کس نمی تواند نسبت به این ملت، استبداد و استکباری داشته باشد. (بانکی پور فرد، ۱۳۸۰: ۱۸۹)