بر دریا. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۳۰۲)
۴-۳-۲- ۳- ۱-۲-گذر عمر
در این دوره شمس لنگرودی از گذر سریع عمر میگوید دوره جوانی به سرعت طی میشود. گرچه این دوره به ظاهر طولانی بود اما به سرعت از دست رفت :
جوانی ما
پله برقی بیمقصدی بود…
اقیانوسی بود
که در ته استکانی غرق شد. (همان،ص.۵۳۳)
آخر ببین چگونه سراپایم سفید می شود
بی آنکه دانهای گندم
در هیچ آسیابی
آرد کرده باشم. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۵۳۳)
در بسیاری از سرودههای شمس توصیه به غنیمت دانستن وقت ذکر میشود. او فردا را آمدنی میداند اما با تلنگری به خواننده او را به فکر وا میدارد که ممکن است فردا را نبینیم. فلسفه ای که در اشعار خیام و حافظ بارها ذکر میشود:
فردا آمدنی است
حرفی در میان نیست
اما از کجا در ارّابهی او ما نیز بوده باشیم. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۱۹۹)
عمر
با دهان تشنه
پی خرده نانی پی بادها روان است. (همان،ص.۲۱۱)
۴-۳-۲- ۳- ۲-گذر زمان
همانگونه که در دوره اول گفته شد زمان یکی از مهمترین عناصر سازندهی شعر شمس است و در تمام اشعار او جاریست و نمود پیدا میکند.
۴-۳-۲- ۳- ۲-۱- دیر گذر بودن
اما تفاوت زمان در این دوره حذف ویژگی ابهامآمیز و گنگ بودن آن است .دیگر شاعر در سرودههایش زمان را گم نمیکند . زود گذر بودن یا دیرگذر بودن زمان در این دوره مطرح است و اغلب به دیرگذر بودن اشاره میکند چرا که در این دوره شاعر به مفهوم هجران پرداخته همین امر باعث تلخی زمان و ناگذرا بودن آن شده است.
ثانیههای متمرّد
به زخم عقربهها فرو میریزند
و نام ترا
تکرار میکنند. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۵۱۲)
در این دوره تمام تکیهگاه شاعر عشق است .دوری از معشوق برای او رنگ دیگری از زمان میآفریند. زمان نیز مانند شاعر، از نبودن معشوق خسته و دچار بیحوصلگی شده است :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بهار خسته
بر نیمکت پارک نشسته
پاهایش را تاب میدهد
وقتی تو نیستی . (همان،ص.۵۱۳)
زمان خسته ورنجور است گویا سختی هجران آن را نیز از پای در آورده است.
چه روزگار درازی
در انتظار تو بودهام. (همان،ص.۵۲۳)
ثانیهها برای شاعر آنقدر ایستا شده که یک سال طول میکشد تا ثانیهای فراتر رود.
عقربههای تباه شده را میشمارم
که به سالی
ثانیهای
پیش میروند. (همان،ص.۵۷۸)
برای شاعر با گذشت هر ثانیه تکّهای از زمان هجران بریده میشود و به کناری میرود:
عقربهها کاردهای تکه تکه کنندهی انتظارند. (همان،ص.۷۶۰)
۴-۳-۲- ۳- ۲-۲- زود گذر بودن
دیگر آنکه شاعر گذر شتابان زمان را با دگرگونیهایی که در چهره همگان می بیند ترسیم میکند. گذر شتابان عمر شیارهایی در چهره مادر ایجاد میکند :
و بسا از این روست
که چهرهی مادر
تند و شتابان
شخم میخورد