معیارها و اصول انتخاب محتوا:
۱- اهمیت: محتوای انتخاب شده باید از درجه بالای اهمیت برخوردار باشد. مفاهیم، اصول و تعمیم های اساسی به منظور تحقق هدفهای برنامه درسی در محتوا طرح شوند. همچنین محتوا باید باعث رشد تواناییها، مهارتها و گرایشهای دانش آموزان شود. با این که برنامه ریزان درسی، اهمیت در انتخاب محتوا را مهم و اساسی می دانند، بین آنان توافقی وجود ندارد که معیار اهمیت محتوا چیست؟ کسانی که به موضوع و رشته علمی اهمیت می دهند، اعتقاد دارند که حد دانشی که به فراگیران انتقال می یابد، معیار اهمیت در محتواست. آنانی که از طرح های دانش آموز مدار حمایت می کنند می گویند که هر قدر محتوا تجربیات معنا دار برای یادگیرنده فراهم کند به همان اندازه بهتر است. (ملکی، ۱۳۸۳، ص ۸۳)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
به طور کلی قضاوت افراد در مورد اهمیت محتوا به دیدگاه آنها در مورد برنامه درسی مربوط می شود. ما مطابق دیدگاه اعتقادی- فرهنگی خود محتوایی را با اهمیت می دانیم که به ابعاد اساسی یادگیرنده توجه کند و آموزش آن گرایشهای فطری فرد را پرورش دهد. اگر محتوا جنبه عقلی را رشد دهد ولی از رشد بعد معنوی و عبادی غفلت شود یا بعد اجتماعی را پرورش دهد ولی بعد عاطفی غفلت کند محتوای مناسبی نیست. انسانها تک بعدی حاصل تربیتهای یک بعدی هستند و انسانهای جامع از طریق محتوای جامع تربیت می شوند.
۲- اعتبار: انفجار اطلاعات در عصر حاضر باعث شده که محتوا خیلی سریع صحت و اعتبار خود را از دست دهد. باید مفاهیم، اصول و تعمیم هایی که از نظر علمی صحیح و معتبر هستند، انتخاب شدند سپس به طور مرتب اعتبار بررسی و بازبینی می شود.
۳- علاقه: معیار دیگر انتخاب محتوا علاقه فراگیر است. از نظر حامیان طرحهای فراگیر مدار این یک معیار اساسی و کلیدی است. اینان معتقدند اگر دانش برای زندگی فراگیر معنادار باشد از وجود خود فراگیر می جوشد.
۴- سودمندی: سودمندی به کاربرد مفید محتوا مربوط می شود. این که چه چیزی سودمند دانسته شود به دیدگاه فلسفی و طرح برنامه درسی مربوط می شود. سودمندی در نظر معتقدان به طرح برنامه درسی” موضوع محور” این است که تا چه حدی برنامه درسی بتواند دانشی را که در شغل آینده و فعالیتهای دیگر بزرگسالان کاربرد دارد به فراگیر بیاموزد. (ملکی، ۱۳۸۳، ص ۸۴)
از نظر طرفداران طرح” فراگیر مدار” محتوایی که بتواند فرد را در به دست آوردن یک درک صحیح از هویت خود و کسب معنا در زندگی کمک کند سودمندی بیشتری دارد.
آنانی که از طرح ” مسئله- محتوا” حمایت می کنند می گویند، محتوایی سودمند است که در غلبه به مشکلات اجتماعی و سیاسی کاربرد داشته باشد.
۵- قابلیت یادگیری: آیا می توان بدون توجه به این معیار بدیهی محتوا را انتخاب کرد؟ قطعاً بدون توجه به این معیار محتوای مناسب قابل انتخاب نیست. اگر محتوا قابل یادگیری نباشد یا دانش آموز با تکرار آن صرفاً حفظ می کند و به حافظه می سپارد در این حالت بلافاصله پس از امتحانات از ذهن او پاک می شود یا این که موجب سرخوردگی دانش آموز می شود و اعتماد به نفس او را ضعیف می کند. قابلیت یادگیری به سازماندهی محتوا مربوط است یعنی گاهی محتوای انتخاب شده به علت عدم تناسب با ویژگیها و تجربیات فراگیر مشکل است و گاهی به علت سازماندهی نامناسب محتوا یادگیری مؤثر انجام نمی پذیرد. از هر دو بعد باید هماهنگی و تناسب را حفظ کرد.
۶- انعطاف پذیری: برنامه ریزان درسی باید محتوا را با توجه به زمان تخصیص یافته، منابع قابل دسترسی، فضای سیاسی، جامعه، قوانین موجود و مقدار بودجه اختصاص یافته انتخاب کنند. ممکن است بعضی تصور کنند که در انتخاب محتوا اختیار کامل دارند، اما عملاً با محدودیتهایی مواجه می شوند، برای مثال روزهایی که برای آموزش در اختیار دارند آموزش را محدود می نماید. همچنین عواملی مانند اندازه کلاس درس و کارکنان مدرسه نیز چنین نقشی در ایجاد محدودیت دارند. انتخاب محتوا باید با توجه به زمینه ای که در عالم واقع وجود دارد، انجام پذیرد. این زمینه معمولاً با مسائل سیاسی و اقتصادی گره می خورد(ملکی، ۱۳۸۳،ص ۸۵)
۷- توجه به ساختار دانش: برای انتخاب محتوا نخست باید ساختار رشته درسی مورد دقت نظر قرار گیرد. برای این منظور:
- مجموعه مفاهیم اساسی برای توصیف مسایل و پدیده ها در چهارچوب یک ماده درسی باید مشخص شود.
- شیوه ای که دانش اندوخته شده در آن ماده درسی سازمان یافته معین گردد.
- مجموعه روشها و قواعد اساسی که در یک ماده درسی شواهد لازم رافراهم می آورد. یعنی روش خاص بررسیهای علمی در آن مشخص شود.
۸- توجه کامل به حفظ و اشاعه میراث فرهنگی و نظام ارزشی
۹- ایجاد و تقویت پایه علمی برای آموزش مداوم و خود راهبری
۱۰- ارتباط با زندگی و تجربیات روزمره و سایل روز.
۱۱- ایجاد فرصت مناسب برای فعالیتها و مهارتهای یادگیری چندگانه(ملکی، ۱۳۸۲، ص ۱۵۳).
تهیه و تنظیم محتوای آموزشی
یکی از اصول مهمی که باید در طراحی آموزشی مورد توجه قرار گیرد، تهیه و تنظیم محتوای آموزشی است، زیرا هنگام طراحی آموزشی باید درباره مطالب مشخصی که در برنامه گنجاند. خواهد شد، تصمیم گرفته شود. در ابتدا، ممکن است در این زمینه دو سؤال زیر مطرح شود:
الف) چه اصولی در این تصمیم گیری باید رعایت شود؟
ب) تهیه و تنظیم محتوا چگونه باید انجام گیرد؟
به طور کلی، اصول و ضوابطی که در تهیه و تنظیم محتوای آموزشی باید در نظر گرفته شود، عبارتند از:
۱- میزان علاقه، رغبت و توانایی شاگردان. محتوای آموزشی باید با گروه سنی، قوه درک، علایق و رغبت شاگردان مطابقت داشته باشد تا برای همه افراد با قابلیتهای متفاوت، فرصتهای مناسبی برای رسیدن به هدفهای آموزشی فراهم کند. (شعبانی، ۱۳۸۲، ص۱۸۳)
۲- مفاهیم، اصول و قوانین هر علم. مفاهیم موجود در محتوای آموزشی را باید در خزانه علوم مختلف جستجو کرد. خزانه هر علم به مجموعه اطلاعات، میراث علمی و مجموعه دانش اندوخته شده و سازمان یافته هر علم، اطلاق شده. مثلاً هر گاه بخواهیم راجع به محتوای درس روانشناسی تربیتی صحبت کنیم باید به اصطلاحات، واقعیتات، قوانین، اصول و روش های این رشته توجه کنیم و در تهیه و تنظیم محتوا در این زمینه، نمی توانیم یافته های این علم را نادیده بگیریم و به نتایج دیگر رجوع کنیم. در این زمینه توجه به اصول و مفاهیم اساسی از اهمیت خاصی برخوردار است.
۳- ساخت علوم مختلف: منظور از ساخت هر علم شیوه ای است که دانش اندوخته شده در آن علم یا رشته، بر اساس آن سازمان یافته است. هر علم ساخت ویژه خود را دارد، یعنی برای پی بردن به صحت و سقم یافته های موجود در هر علم باید از روش و ضوابط خاصی استفاد کرد. در انتخاب و تنظیم محتوای آموزشی، هم این ویژگیها باید مورد توجه قرار گیرند. (شعبانی، ۱۳۸۲، ص۱۸۳)
۴- توالی مطالب: مطالب محتوای آموزشی باید در یک خط سیر مشخص و به صورت منطقی و با توجه به ساخت ویژه آن رشته و یادگیریهای قبلی شاگردان تهیه و تنظیم شود: زیرا ساخت هر رشته از دانش، بر اساس یک سلسله مراتب شکل گرفته است ترتیب و توالی منطقی مفاهیم به گونه ای است که می توان آن را در در یک هرم قرار داد، به طوری که مفاهیم کلی و عمومی تر در قاعده و طبقات پایین هرم و مفاهیم اختصاصی تر و فرعی تر در طبقات بالایی آن جای داشته باشند.
۵- تازگی موضوع: محتوای آموزشی،چه از لحاظ مباحث و شیوه ها و چه از لحاظ مثالها و ارقام و آمار، باید جدید و متحول و متناسب با شرایط و نیازهای روز باشد و مآخذ آن جدید و از اعتبار علمی کافی برخوردار باشد.
۶- میراث فرهنگی: محتوای آموزشی باید مطالب مربوط به میراث فرهنگی جامعه را در بر داشته باشد، زیرا هدفهای آموزشی همیشه بر اساس ارزش و فرهنگ حاکم بر جامعه تنظیم می شوند و چنانچه مفاهیم فرهنگی در محتوا - که وسیله رسیدن به هدفهای آموزشی هستند- منظور نشود نمی توان انتقال و تثبیت ارزشهای فرهنگی را از برنامه آموزشی انتظار داشت. (شعبانی، ۱۳۸۲، ص۱۸۴)
۷- پروراندن مفاهیم اساسی و روشها: مفاهیم موجود در محتوای آموزشی باید بر اساس تحلیل مفاهیم اساسی و شناخت روش های درست، بر پرورندان و رشد اندیشه تأکید داشته باشد، نه انتقال انبوه واقعیتهای علمی. محتوای واقعیتهای علمی طوری باید انتخاب و تنظیم شود که هم برانگیزاننده باشد و هم در مجموع، شاگرد را به مفاهیم کلی و اساسی برساند. بررسی جداگانه و اقیعتهای علیم در محتوای آموزشی به پرورش فکر سازنده و یا ایجاد یک مفهوم قابل تعمیم نمی انجامد، در صورتی که طبقه بندی علمی و مقایسه واقعیتهای مهم به هم پیوسته ممکن موجب چنین امری شود.
۸- ارتباط با مسایل روز: محتوای آموزشی باید حتی الامکان مرتبط با زندگی روزمره و محیط اجتماعی باشد. مطالب علمی نباید خشک و بی ارتباط با زندگی انسان و مصادیق روز مطرح شود و از آنجا که ربط علم با زندگی انسان، یکی از هدفهای مهم فعالیتهای آموزشی است، محتوا باید شاگردان را برای زندگی اجتماعی و شغلی آینده و برخورد با مسائل آن آماده کند. در تحقق این منظور، باید حتی الامکان از مثالهای مأنوس زندگی استفاده شود، بنابراین هنگام تهیه و تنظیم محتوا، باید اولویت را به موضوعات و مسائلی داد که برای جامعه حائز اهمیت است. (شعبانی، ۱۳۸۲، ص۱۸۵)
۹- انطباق با زمان آموزش: تهیه و تنظیم محتوا باید بر مبنای پیش بینی مدت زمانی باشد که برای آموزش نیاز است و چنانچه محتوای تنظیم شده برای سازمان تخصیص یافته تهیه و تنظیم نشود، هرگز نمی توان در فرایند آموزش، فعالیت مطلوب آموزشی و تحقق هدفها را انتظار داشت.
۱۰- پایه ای برای آموزش مداوم( آموزشهای بعدی) تهیه و تنظیم محتوا باید به گونه ای انجام گیرد که یادگیریهای بعدی، آموزش مداوم را چه در چهار چوب آموزش رسمی و چه در چهارچوب آموزش غیر رسمی میسر سازد.
۱۱- فرصت مناسب برای فعالیتهای یادگیری چندگانه: محتوای آموزشی باید بر انواع فعالیتهای یادگیری اعم از فعالیتهای کلاس درس یا خارج از آن تأکید داشته باشد. محتوای آموزشی باید شاگرد را به فعالیتهای مختلف، مانند آزمایش کردن، تحلیل تصاویر و مفاهیم و فعالیتهای یادگیری که در آن حواس مختلف استفاده شود وادار کند تا باعث افزایش انگیزه و یادگیری و شود.( شعبانی، ۱۳۸۲، ص۱۸۶)
شیوه های تحلیل محتوا
تحلیل محتوا یک روش علمی برای ارزشیابی و تشریح عینی و منظم پیامهای آموزشی است. برای این که تحلیل محتوا ارزش علمی داشته باشد و از جهت گیریها و غرض ورزیهای شخصی بر کنار بماند، باید از قواعد دقیق و مشخصی پیروی کند و حداقل دارای چهار خصلت زیر باشد:
۱- عینی بودن. خصلت عینی بودن تحلیل محتوا مستلزم آن است که بررسیهای انجام شده آن قابل بازبینی و بازسازی باشد؛ یعنی هر تحلیلگری با به کار بردن همان روش تحلیل، بتواند همان نتایج را به دست آورد؛ بنابراین، لازم است معیارهای بررسی و ارزیابی آن چنان صریح و دقیق شود که دیگران نیز بتوانند بر اساس آنها، همان معیارگذاری را انجام دهد.
۲- منظم بودن. منظور از منظم بودن این است که تمام عناصر موجود در محتوا، در تحلیل مورد توجه قرار گیرند و بر اساس واحدها و مقوله هایی که برای بررسی در نظر گرفته شده اند، تحلیل شوند؛ بنابراین، هدف از منظم بودن تحلیل آن است که از هر گونه انتخاب خودخواهانه که در آن تنها به عناصر قابل انطباق با نظریات تحلیلگر توجه می شود، جلوگیری گردد.
۳- آشکار بودن. در تحلیل محتوا، الزاماً به متن یا پیام آشکار توجه شود و استنباطهای شخصی و پیشداوریهای فردی تحلیلگر درباره محتوا، مورد نظر قرار نگیرد؛ یعنی آنچه واقعاً در متن محتوا بیان شده است تحلیل شود و از بررسی و تحلیل حدسی خودداری شود. البته باید توجه داشت که در اینجا منظور این نیست که تحلیلگر از هر گونه نتیجه گیری کلی درباره محتوا اجتناب ورزد.
۴- مقداری بودن. خصلت مقداری بودن، در واقع، جانشین جنبه های ذهنی و استنباطی بررسیها و تحلیلهای نظری است که با مقیاس دقیق، قابل ارزیابی نیستند. از لحاظ بررسی مقداری، هر متن ترکیبی از عناصر قابل تجزیه به شمار می رود که می توان آنها را به واحدها و مقوله های خاص طبقه بندی، و با شیوه های خاصی ارزیابی کرد. درتحلیل مقداری، تحلیلگر باید معلوم کند چه کلمات، مضامین و نمادهایی بیش از همه در متن تکرار شده است. در کنار تحلیل مقداری، می توان به” تحلیل همبستگی” نیز توجه داشت. این نوع تحلیل مشخص می کند که: ارتباط مفاهیم و عناصر چگونه است و چه عواملی آنها را به یکدیگر پیوند می دهد؟ آیا مفاهیم ذکر شده یکدیگر را جذب می کنند یا دفع؟ به اعتبار دیگر، آیا مفاهیم ارتباط و تسلسل لازم را دارند یا نه؟
مراحل تحلیل محتوا
در تحلیل محتوا، اگر تحلیلگر بر اساس یک روند منظم و منطقی پیش نرود، از تحلیل خود نتیجه مطلوبی به دست نخواهد آورد. مهمترین مراحل تحلیل محتوا عبارتند از:
۱- مشخص ساختن هدف تحلیل. برای جلوگیری از اتلاف وقت و استنباط غلط، ضروری است که تحلیلگر هدف خود را از بررسی محتوا به طور دقیق و عینی مشخص کند. هر چه هدفهای تحلیل صریحتر و مشخصتر شوند، تحلیل محتوا نیز بهتر و جامعتر صورت خواهد گرفت. بعلاوه انتخاب روشی که در تحلیل مورد استفاده قرار می گیرد. نیز ارتباط مستقیم و نزدیکی با هدف تحلیل دارد.
۲- جمع آوری نمونه های مورد تحلیل. پس از تعیین هدف، نخستین اقدام عملی برای تحلیل جمع آوری موادی است که در تحلیل بررسی خواهند شد. در بیشتر مواقع، بررسی همه مطالب و تمام پیامهای موجود در محتوا امکان پذیر نیست و بناچار باید دست به انتخاب زد و به روش نمونه گیری متوسل شد، اما نمونه انتخاب شده باید به گونه ای انتخاب شود که نمایانگر تمام ویژگیهای محتوا باشد و موجب استنباط غلط نشود.
۳- تقسیم مجموعه مورد بررسی به واحدهای مختلف. در تقسیم بندی مجموعه مورد بررسی، معمولاً باید به عناصر زیر توجه داشت:
الف) کلمه ها؛ به ویژه کلماتی که در انتقال مفاهیم و تحقق هدفهای آموزشی، نقش اساسی دارند. این کلمات باید از نظر خوانایی و گیرایی مورد توجه قرار گیرند.
ب) نمادها؛ نمادها علایمی هستند که برای انتقال مفاهیم به کار می روند و باید با توجه به سطح دانش شاگردان، قدرت انتقال مفاهیم و میزان گیرایی بررسی شوند.
ج) مضمونها؛ مضمونها پرارزشترین واحدی است که در تحلیل محتوا باید مدنظر قرار گیرد. یکی از مشکلات بررسی و تحلیل مضامین عدم امکان تعیین حدود واحد مضمونی است؛ زیرا واحد مضمونی فضای مشخصی را اشغال نمی کند و الزاماً با جمله یا بند انطباق نمی یابد. یک جمله ممکن است حاوی چندین مضمون باشد یا چندین بند ممکن است فقط یک مضمون داشته باشد.
د) شخصیتهای مطرح شده در متن؛ در متون داستانی؛ شخصیتهای مطرح شده و ویژگیهای آنان باید به عنوان یک واحد بررسی، مورد توجه تحلیلگر قرار گیرد.
۴- طبقه بندی واحدها. در بررسی موضوعی، اصل کلی آن است که تحلیل باید نظم و ترتیب داشته باشد؛ بنابراین، در این مرحله، باید واحدهای مورد بررسی را بر اساس ارزش و اولویت طبقه بندی کرد. طبقه بندی باید جامع باشد و مجموع محتوا را در بر بگیرد و عناصر هیچ طبقه ای در طبقات دیگر تداخل نداشته باشد.
۵- ارزیابی عینی طبقه ها. سنجش و ارزیابی طبقه های با روش های مختلفی صورت می گیرد. روش ارزیابی دقیقاً با هدف بررسی بستگی دارد. در ارزیابی، از روش های تحلیل فراوانی، تحلیل همبستگی و تحلیل جهت گیری استفاده می شود. تحلیل فراوانی، بیشتر شدت، وسعت و اهمیت عناصر مورد نظر در محتوا را امکان پذیر می سازد، در حالی که در تحلیل همبستگی به روابط و همبستگی عناصر و مفاهیم توجه می شود؛ مثلاً اینکه آیا در محتوا، انسجام و همبستگی وجود دارد یا گسستگی فکری و مفهومی حاکم است. در تحلیل جهت گیری، گرایشها و عقاید پنهان در متن نیز باید بررسی و تحلیل شود. خلاصه این که اگر تحلیلگر به روش و مراحل تحلیل آشنایی نداشته باشد، هرگز قادر به ارزشیابی و انتخاب محتوا نخواهد بود؛ زیرا برای بررسی و انتخاب محتوا نمی توان بدون ضابطه عمل کرد. سؤالهای زیر حداقل ضوابطی هستند که هر معلمی باید در هنگام انتخاب محتوا یا تدریس، محتوای آموزشی را بر اساس آنها ارزیابی کند:
۱ . آیا محتوا رفتارهایی را که انتظار داریم، در شاگردان می پروراند؟
۲ . آیا محتوا بر اساس توانایی های ذهنی و علمی شاگردان تهیه شده است؟