۲- عرفان عملی و عرفا
عرفا و متصوفه، یک گروه یا انشعاب مذهبی محسوب نمی شوند و ر همه فرق و مذاهب اسلامی وجود دارند. ولی ر عین حال یک گروه به هم پیوسته اجتماعی هستند و یک سلسله افکار و اندیشه ها و حتی آداب مخصوصی در معاشرت ها و لباس پوشیدنها و احیانا آرایش سر وصورت و سکونت در خانقاه هابه آنها وجهۀ مخصوصی داده است.[۱۳۶] به قول شهدی مطهری : عرفان به عنوان یک دستگاه علمی و فرهنگی ارای دو بخش است: بخش عملی و بخش نظری؛ بخش عملی عبارت است از آن قسمت که روابط و وظایف انسان را با خودش با جهان و خدا بیان میکند؛ عرفان ر این قسمت مانند اخلاق است. یعنی علم عملی است. این بخش از عرفان سیر و سلوک نامیده می شود؛ اهل عرفان هرگاه با نام فرهنگیشان نامیدهه شوند به نام عرفا خطاب می شوند و هر گاه بانام اجتماعی شان خطاب شوند، غالبا با نام متصوفه خطاب می شوند[۱۳۷]
گرچه، تصوف و عرفان در ابتدا به عنوان یک گرایش فکری، مورد نظر بانیان این نهضت اخلاقی نبوده و فقط عدهای از مسلمانان که در زهد و قناعت و دوری از تجملات دنیوی زندگی میکردند و مواظبت بر اعمال و رفتار و عبادات دینی داشتند، در مقابل عدۀ دیگری از مسلمانان دنیا پرست و تجمل طلب، طبقه ممتازی را تشکیل می دادند ونام مشخصی هم نداشند ؛ این طریق عبادت را برای خود برگزیده بودند. تصوف در واقع شیوه ای طریقه ای در رقتار فردی و اجتماعی تلقی میشود، لذا به عنوان یک جریان و طریقه فکری و عقیدتی تاثیر گدار در جهان اسلام مطرح است.[۱۳۸]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
حدود یکصد سال بعد از فوت پیامبر و احتمالا سده دوم هجری قمری نام صوفی و اوایل سده سوم نام عارف بر اینها اطلاق گردید در قرن دوم هجری، ابوهاشم صوفی کوفی برای اولین بار در رام الله فلسطین صومعه( خانقا) برای عبادت گروهی از عباد و زهاد مسلیمن ساخت.[۱۳۹]. و با ظهور محیالدین در ۶۳۸ هجری، تصوف یک جهش پیدا کرد و از آن به بعد عرفان به دو بخش علمی و نظری تقسیم شد.
از آنجا که عرف به منظور رسیدن به قله منیع انسانیت باید مدام به خود سازی بپردازند و آنچه مطلوب خداست را انجام دهند باعث رویکردی جدید در جامعه اسلامی گردیدند و طبقهای از عرفای سالک را به وجود آودند که در تمدن اسلامی باعث جذب هر چه بیشتر مردم به دین گردیدند.[۱۴۰]
واین سبک رفتار آنان برای رسیدن به روح شریعت از آنان عارفانی سالک به وجود آورد و مردم را به سوی آنان متمایل ساخت. این ها در تارییخ تشیع نقش بسییار بزرگی را داشتند و حتی ر تاریخ سیاسی تشیع بنیانگذار سلسله صفویه در ایران شدند.
۳- مسجد مرکز تربیت
از همان ابتدای هجرت نبی مکرم اسلام، مسجد نقش محوری را زندگی مسلمین پیدا. کرد. و در واقع مساجد نخستین مراکز تعلیم و تربیت به شمار میروند. پیامبر با درک جایگاه مسجد بری تربیت و ساخت اخلاق مسلمین، نخستین کسی بود که با تاسیس مسجدالنبی در مدینه، آن را مرکزی برای تربیت دینی و فکری مردم قرار داد و ددر واقع پیامبر اکرم اولین معلم جهان اسلام است[۱۴۱] مسجد نه تنها محل عبادت مسلمین گشت ؛ بلکه جایی بود که مردم در آن به خطابه های پیامبر گوش می کردند. و به خود سازی و کسب مهارتهای اخلاقی مشغول بودند. و در طول زمان نیز هیچگاه اهمیت خود را از دست نداد.
مساجد در سراسر قلمرو اسلامی پراکنده شده بود. از نکات مهم درباره مساجد معروف این بود که هم زمان با تاسیس مساجد، یا چندی بعد، کتابخانه نیز در آنها تشکیل می شد.برخی از آن ها عبارت بودند از، جامع بصره، مسجدالاقصی، جامع فسطاط، جامع اموی دمشق،و…[۱۴۲]
هم اکنون که سالیان متمادی از دوران پیامبر خاتم می گذرد، و هنوز مساجد کلیدی ترین مراکز تربیتی برای مسلمانان محسوب می شود. و در هرمکانی صدای مساجد طنین اخلاق و تربیت محسوب میشود و کسی منکر این اهمیت تربیتی مساجد نمی باشد ، چرا که مساجد کنونی محل قرائت قران، تفسیر، اخلاق، و برایی شعایری است که هر کام در زنده نگه اشتن روح و روان انسان کمک شایانی می نماید.
۴- سیرۀ عملی علمای این عرصه
نوشتن تاریخ علم اخلاق در جهان اسلام و تشیع، و برشمردن همه رجال این علم و برشمردن همه کتاب های آنان قطعا در این جال نمی گنجد. و بیان سیره رفتار بزرگان این عرصه اصلا در خیال هم نمی گنجد. ولی میتوان با بیان برخی آثار و کتب به جا مانده از برزگان این نهضت عملی در اسلام، به سعی و اهتمام آنان در راه پرورش و تعلیم روح و روان مردم و به عادت درآوردن ملکات اخلاقی اسلام و ساختن اجتماع اخلاقی و الهی در تمدن اسلامی پی برد.
۱) کتب اخلاقی و دانشمندان این عرصه
پیامبر(ص) وامیرالمومنین علی(ع) نخستین کسانی بودند که با سیرۀ عملی و نوشتاری خود گام در عرصۀ اخلاق سازی برداشتنند. بعد از امیرالمومنین نخستین، کسی که در اخلاق کتاب مستقلی تألیف کرد، اسماعیل ابن مهران، شاگرد امام هشتم بود که در قرن دوم کتابی با عنوان، صفات مومن و فاجر نوشت.از شاگردان ائمه که بگذریم افراد زیادی با جمع آوری و تبویب احادیث اخلاقی، کتابهای مستقلی درباره اخلاق نوشته اند:
عبدالله مقفع، الادب الصغیر و ادب الصغیر را به جا گذاشت(م ۱۴۳ق). اخلاق الملوک از جاحظ بصری(۲۵۵ق) . عیون الاخبار از ابن قتیبه دینوری به یاد گار مانده( ۲۱۳- ۲۷۶) و میتوان گفت از جنبه اخلاقی این کتاب صورت جامعی ست از اخلاق دینی اسلامی. کتاب ادبالنفسالشریفهوالاخلاق الحمیده(۳۱۰) از محمدبن جریر طبری نوشته شده است که به قول یاقوت از بهترین کتابهای طبری است.
اخلاق العلماء، از شیخ ابو جعفر حسین الاجری الشافعی( فت ۳۶۰ ق). رسائل اخوان الصفا و خلان الوفاء، که تألیف عدهای از مولفان است و در آن راجع به اخلاق تحقیقات وسیعی کردهاند و عوامل طبیعی و اجتماعی را در دگرگونی اجتماع موثر شمرده اند؛ ر همین قرون پدید آمد.
نخستین کسی که در باره اخلاق، روی اصول علمی بحث کرده ابن مسکویه(فت ۴۲۱ق) بود است. به اعتراف مورخین، وی نخستین شیعی است که اخلاق را روی اصول علمی بحث کرده است. گر چه کتابهای بسیاری دارد ولی بزرگترین کارش، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق نام دارد.
البته بعد از این بزرگان هم کتاب های فراوانی نوشته شد. یکی از آن ها کتاب اخلاق ناصری به دست خواجه نصیر الدین طوسی نوشته شد. و جامع السعادات در سال ۱۲۰۹ در سیر و سلوک اخلاقی به وسیله مهدی نراقی به تألیف درآمد. کتاب معراج السعاده را ملا احمد نراقی نگاشت( فت ق۱۲۴۵)…[۱۴۳]
۲) استقلال فکری دانشمندان
یکی از ویژگیهای دانشمندان،در جامعه اسلامی استقلال آنها بوده است ؛ به طوری که علما سعی میکردندخود را از فرمان روایان دور نگه دارند تا تصمیمات نهاد های رسمی دولتی تاثیری درآنها نداشته باشد«به طور کلی علما میکوشیدند که خود را از فرمانروایا دور نگه دارند واز توده مردم نیز فاصله بگیرند، زیرا آنها خود را رهبر روحانی ومعنوی میدانستند و ظاهرا نه با منافع مادی فرمانروایی شریک میشدند و نه به هوسهای جامعه تن در میدادند»[۱۴۴] این روحیه آزاد اندیشی و حریت علما باعث شد حقیقت دانش مورد توجه علما قرار گیرد و برنامه درسی تحت خواسته حکام متغییر نشود.
۵- اخلاق در بین مسلمین
عادت به حسنات در بین مسلمین از آنها جامعۀ ویژهای ساخت. که به علت ضیق بودن حال پردازش، در این فضا فقط به برخی موارد اشاره می کنیم.
۱) مدارا
این وجه از اخلاق مسلمانان مورد توجه خیلی از غیر مسلمانان واقع شده است. زندگی مسالمت آمیز گروههای زیادی از مسیحیان در کشورهای مسلمان، شاهد دیگری بر مداری مسلمین است. در نامه مسیحیان شام به ابو عبیده جراح( سال ۱۳ه) آمده است: «ای جماعت مسلمان! ما شما را بر روم ترجیح می دهیم اگر چه آنان بر آیین ما هستند. شما نسبت به ما وفادارتر، مهربان تر و با انصاف هستید و حکمرانی شما بر ما بهتر است. این روش در رفتار نسبت به غیر مسلمانان در طول تاریخ اسلام پیوسته ادامه داشت»[۱۴۵]
در واقع این مسلمین ایمانشان چنان قوی بوه که اینکه کسانی نخواهد به دین آنها بگروند باعث عذاب آن ها نمی شده است. حتی مسلمانان پیروز در جنگها کسی را مکلف به پذیرش دینشان نکرد؛ به مسیحیان و زرتشتیان و یهودیان اجازه داده شد که بدون هیچ گونه مانعی به اجری شعائر دینی خود بپردازند. همچنین مسلمانان پس از پیروزی نگذاشتند که به عبادتگاه ها و دیرهای آنها آسیبی برسد. در این مورد ، لوبون می گوید: « این یک حقیقت است که ملتها نه فاتحانی چون اعراب، اهل بخشش و مددارا یافته اند و نه دینی چون دین آن ها آسان ومیانه رو»[۱۴۶]
۲) برابری
روح اخلاقی جوامع اسلامی در رفتارهای مسلمین به یکدیگر و با سایر اقشار به خوبی نمایان گر پیشرفت آنان در عرصه اخلاق به شمار میرود. و وجود جامعه اخلاقی باعث انسجام بالای مسلمین با یکدیگر گشته است. در کشورهای اسلامی (بویژه کشورهای خاورمیانه) اکثـــریت قـابـل ملاحظهای از مـــردم دارای وحــدت دینی وقـومی هستنــد. تفـاوتهـای قــومی مــوجــود، غـالبـا در سایه یگـــانگی دینی که بنیـــاد استــواری بــــرای وحــدت ملـی است رنگ میبازد. بر خلاف آنچه در کشورهای اروپایی و بیشتر کشورهای در حال توسعه دیگر دیده میشود، حتی در شهرهای بزرگ مدرن اسلامی هم تفاوتهای قومی، نژادی و دینی به دشواری به چشم میخورد.[۱۴۷] کما اینکه در صدر اسلام نیز فرقی بین فقیر و غنی و سیاه و سفید نبود و همین امر هم باعث گرایش شدید مردم به اسلام و جذب روزافزون سایر امم به اسلام شده بود.
۳) آزادی مذهب
اخلاق چنان در عمق جان مسلمنی نفوذ کرده بود که مسلمین با روحیه خود نه تنها مخالفین را سرکوب نکردند بلکه، یکى از خصایل ارزشمند انسانى را به مسیحیان آموختند و یا کوشش داشتند که بیاموزند و آن همدردى یا تساهل مذهبى نسبت به ادیان دیگر بوده است. سلوک آنان با اقوام مغلوبه تا این قدر ملایم بوده که رؤساى اسقفها اجازه داشتند براى خود مجالس مذهبى هم تشکیل دهند؛ چنان که در اشبیلیه در سال ۷۸۲ میلادى و در قرطبه در سال ۸۵۲ میلادى، مجالس تحقیق و بررسى مذهبى دایر بود. از کلیساهاى زیادى هم که در دوره حکومت اسلامى بنا شده مى توان پى برد که آنها دیانت اقوام مغلوبه را تا چه درجه احترام مى نمودند. لذا عدّه زیادى از نصارا به اسلام گرویدند، در صورتى که براى این امر چندان ضرورتى در کار نبود، چه در حکومت مسلمانان، نصارا و یهود در حقوق با مسلمانان شریک و برابر بوده و در دربار خلافت مى توانستند هر شغل و مقامى را دارا باشند[۱۴۸]
ج- اجتماعی- سیاسی
با آمدن اسلام در سرزمین عربستان، و ایجاد علقه های ایمانی بین مسلمین، تمدن اسلامی از زوایای گوناگون شاهد رشد بود و یکی از مهمترین عرصه ها در سیاست بود:
۱- گسترش مناطق تحت تسلط
در قرن اول هجری مسلمانان،( حدودد ۶۱۰ میلادی) در سایه ایمان و جهاد، مرزهای شبه جزیره عربستان را درنوردیدند. این قرن شاهد بیشترین فتوحات برای مسلمین بود به طوری که تا قبل از پایان قرن مذکور مسلمانان توانستند از شمال غرب خود را به مراکش و الجزایر کنونی که زیر سلطه روم شرقی قرار داشت برسانند و زمینه را برای ورود به قاره اروپا از طریق اسپانیای کنونی فراهم آورند. همچنین از سمت شرق و شمال شرقی به ساحل رود سند و ماراءالنهر که در اختیار ساسانیان و ترکان بود دست یافتند و بدین ترتیب قبل از پایان قرن ۱ مناطق وسیعی از شمل آفریقا، بین النهرین، فلات ایران، آسیای مرکزی، و تمام شبه جزیرۀ عربستان ضمیمه قلمرو جهان اسلام گردید[۱۴۹]
در قرن ۲ هجری مرزهای شرقی قلمرو اسلام در ماوراءالنهر تثبیت گردید و از سمت غرب، اسپانیا تا مرکز فرانسه کنونی به تصرف مسلمین در آمد…حضور مسلمانان تا قرن ۱۵ میلادی به طول انجامید[۱۵۰]
۲- ثبات حاکمیت
قبل از طلوع اسلام، در جزیره العرب حکومت و کشوری به معنای امروزی وجود نداشته و نظام قبایلی باعث تشطط در امور یکسان سازی ادارۀ شبه جزیره بوده است. بر اعراب بدوی نظام قبیلگی حاکم بود که بر مبنای تعصبهای قومی و قبیلگی شکل میگرفت. ویلدورانت ضمن اعتراف به نقش پیامبر، در شکل بخشیدن به نظام اسلامی، معتقد است که در آن دوران، پیامبر فقط «رئیس جماعت مسلمانان» نبود، بلکه «رهبری سیاسی همهی شهر مدینه» را عهدهدار بود و «مقنّن و داور آن شهر» نیز بهشمار میآمد.[۱۵۱]
پیامبر با زکاوت خویش و برای اتمام حجت، و عهد و پیمان صلح با تمدن های مجاور، پیمان نامه ها و عهدنامه هایی با قبایل گوناگون از جمله قبایل یهودی و مسیحی منعقد کرد. در این پیمانها، پیامبر با سیاستی حساب شده و موفقیت آمیز حفظ و ثبات دولت نوپای اسلامی را تضمین کرد. به علاوه نامه هایی برای پادشاهان و سران کشورهای همسایه از جمله ایران، روم، مصر و حبشه ارسال نمود[۱۵۲] و بعد از پیامبر خلفا در زیرر سایه همین اقتدار سیاسی بود که توانستند اسباب امنیت در کشور را پدید آورده و مسلمین به فتح بسیاری از نقاط زمین پرداختند.
۳- سازمان های اداری و اجتماعی
بدیهی است که اداره سرزمین پهناور اسلامی به ویژه پس از عصر فتوحات، نیازمند دستگاههای اداری دقیق و گسترده ایی بود . لذا مسلمین با درک این مطلب برای اداره حکومت و مملکت اسلامی نهاد های گوناگونی برپا کردند من جمله:
۱) دیوان
حفظ و حراست و سامان امور سرزمینهای فتح شده، دانش و درک ویژهای طلب میکرد که مسلمانان در آغاز حرکت فتوح از آن بیبهره بودند، اما در پی تداوم پیوستن سرزمینهای تازه فتح شده و لزوم درک این فنون در آیین ملکداری و تدبیر سیاسی، بسیاری از مسلمانان به سوی کسب این مهارتها گام برداشتند. از همین دوران است که اندک اندک سازمانهای دیوانی برای انتظام ارکان سیاسی ظهور کرد؛ سازمانهایی که شاید با بیتالمال مدینه آغاز شد و در دوران اموی و عباسی به ایجاد دیوانهای متعدد انجامید.[۱۵۳]
این دستگاه اداری باید با دقت بر درآمد سرزمین نظارت می کرد، میان آن را به دست می آورد و با اعزام نیرو به اطراف سرزمنیهای اسلامی نظارت میکرد.و بر دستگاه های نظارتی درون حکومت نظارت داشت[۱۵۴]
در سرزمین اسلامی وظیفه سرپرستی بخش بزرگی از اموال عمومی به دست «دیوان خراج» قرار داده شد. در این دیوان فهرستی وجود داشت که اموال و داراییهای سرزمین های اسلامی در آن نوشته می شد [۱۵۵]
« دیوان برید» را مسلمین برای خبر رسانی ، انتقال فرمانها و اخبار از اطراف و اکناف سرزمین به مرکز خلافت و اعمالی از این دست بود و به مروز زمان وظایف این دیوان شکل امنیتی هم پیدا کرد[۱۵۶]
دیوان دیگری که ر حیطه سرزمین اسلامی به فعالیت مشغول بود، دیوان جیش، در زمان خلیفه دوم به وجود آمد و ناظر به احتیاجات جیش قرار داده شد؛ دیوان بیت المال که محلی بود برای نگه دارای اموال منقول که از راه خراج، جزیه یا در آمد های یگر به دست می آمد
۲) نهاد حسبه
حسبه یکى از تشکیلات ادارى, مذهبى مسلمانان در دوره خلافت اسلامى بوده که وظیفه آن نظارت بر اداره امور شهرى و رفتار شهروندان و بازاریان بر پایه احکام دینى و عرفى جامعه اسلامى بوده است.
وظیفه حسبه را نیز میتوان به طور خلاصه در موار ذیل دسته بندی کرد: ۱- نظارت بر بازار و حرفه ها ۲- نظارت بر اخلاق عمومی جامعه ۲- نظارت بر راه ها و ساختمان ها ۳- مبارزه با گران فروشی و موارد متفرقه[۱۵۷]
۳) تشکل های بین المللی جهان اسلام
امروزه تشکلهایی که در جهان اسلام مشفول کارند عبارتند از کنفرانس عدم تعهد؛ که نمادی است از جستجوی بشر برای صلح و امنیت ملتها و تلاش برای یک نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید در جهان. این سازمان نیرویی حیاتی است برای نبرد علیه استعمار در همه صور و مظاهر آن.
سازمان کنفرانس اسلامی،: سازمانی است بین منطقهای که از ۶۰ کشور مسلمان تشکیل شده است. این سازمان با شعارهایی همچون ایجاد همکاری، تفاهم اسلامی و کوشش در راه همبستگی است و برای اهداف مشترکی مانند تکیه بر حفظ ارزشهای معنوی، اخلاقی، اجتماعی، و استحکام پیوندهای برادری ودولتی میان کشورهای مسلمن تشکیل گردیده است.
اتحادیه عرب، نیز سازمانی است متشکل از اعرابکه برای رسیدگی به امور عربی- اسلامی، تشکیل شده است.
سازمان بعدی، مجمع دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه که برای اصلاح ساختار اجتماعی بین مسلمین و ایجاد وفاق بین ملت های مسلمانان به وجود آمده[۱۵۸]