به اعتقاد راجرز[۸۴] خویشتن پنداری فرد از اضطرب یا تجربه ارگانیزمی او ناهماهنگ و در تضاد است. هر موقع که ادراک یک فرد از تجربه خودش تحریف یا انکار شود، تا حدودی حالت ناهماهنگی میان «خود» و تجربیات فرد، یا حالت ناسازگاری روانی و آسیب پذیری به وجود میآید و موجب پیدایش مکانیزمهای دفاعی میشود. در حقیقت فرد در مقابل تهدیدهای حاصل از ناهماهنگی میان تجربه و خویشتن پنداری، احساس اضطراب میکند و سپس با بهره گرفتن از یکی از مکانیزمهای دفاعی در مقابل تهدید و اضطراب حادثه به دفاع از خود میپردازد. انسان روان نژند و ناسازگار با مشکل مواجه است زیرا ارتباطشرا با خود و دیگران از دست داده است و روابطش نامطلوب است (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۷).
دیدگاه انسان گرایی
بر طبق مدلهای انسان گرایی ـ هستی گرایی، رشد شخصیتی تحریف شده یا سد شده، به عنوان عامل عمدهای است که سلامت روان را تحت تأثیر قرار میدهد. در این مدل تأکید روی انگیزه رشد در مقابل ایستایی لزوم بودن و شکلگیری خود است. اگر شخصی از فرصتهای رشد محروم شود اضطراب، ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. تحریف طبیعت بشری به وسیله نیروهای محیطی نامطلوب به ناسازگاری منجر خواهد شد (رستمی،۱۳۸۰).
بر طبق نظر مزلو افرادی که بیشترین سازگاری را دارند آنهایی هستند که در سراسر مراحل زندگی خود به طور موفقیت آمیزی رشد کردهاند و به بالاترین مرحله کمال یعنی خود شکوفایی رسیدهاند. انسانی که به مرحله خود شکوفایی ارتقاء پیدا کرده، نیروهای بالقوه اساسی خویش را به کاملترین صورت تحقق بخشیده است. شخص ممکن است تکانههای درونی را بازداری یا تعدیل کند و یا بکوشد تا خواست محیطی را به طریقی تغییر دهد تا تعارض را دفع نماید. پیاژه[۸۵] به فرایند سازگاری اهمیت زیادی میداد. او اصطلاحات درون سازی [۸۶]و برون سازی[۸۷] را به کار برد. منظور از این دو واژه به ترتیب تغییر نسبی خود شخص یا تغییر محیط است. هم درون سازی و هم برون سازی به حل تعارضها میانجامد (رستمی، ۱۳۸۰).
دیدگاه روان شناسی شناختی
در دیدگاه روان شناسی شناختی، انسان سازگار به کسی گفته میشود که توانایی و قدرت پردازش صحیح اطلاعات را داراست و چون قادر به چنین کاری است لذا یک نظام ارزشی واقع بینانه برای خود تنظیم مینماید تا تحت تأثیر نوسانات روانی دردناک و اختلاف با دیگران دچار آسیب نشود. این روند به او کمک میکند تا به احساس بهتری دست یابد (رستمی، ۱۳۸۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
علاوه براین، تحقیقات نشان داده اند که روابط بین والدین و سبک های دلبستگی بر سازگاری اجتماعی نوجوانان اثرگذار است. مفهوم سازگاری اجتماعی از عناصر متعددی مانند حل مسئله، حل تعارض و اعتماد به نفس تشکیل شده است (مارش و همکاران ، ۲۰۰۳).
رابین و رزکراسنر[۸۸] (۲۰۰۰)، سازگاری اجتماعی را به عنوان توانایی رسیدن به اهداف مشخص در تعامل اجتماعی و حفظ رابطه اجتماعی با دیگران در طی زمان و مکان های مختلف تعریف کرده اند (مارش و همکاران ، ۲۰۰۳) .
۲-۳- پیشینه پژوهشی
۲-۳-۱- پیشینه داخلی
جهانگیر (۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان مقایسه عملکرد خانواده و رضایت مندی زناشویی در زنان متأهل شاغل و غیرشاغل شهر تهران نشان داد که بین عملکرد خانواده در زنان متأهل شاغل و غیرشاغل تفاوت معنی داری وجود دارد. بین عملکرد خانواده و رضایت مندی زناشویی در زنان شاغل و غیر شاغل رابطه معنی داری وجود دارد.
شاه آبادی (۱۳۹۰)، در پژوهشی تحت عنوان سنجش میزان سازگاری اجتماعی در نوآموزان نشان داد که الف) بین ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻫﺎﻯ ﭘﻴﺶ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻰ ﻭ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺭﺍﺑﻄﺔ ﻣﻌﻨﻰ ﺩﺍﺭﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻰ ﻛﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﻧﺪﻳﺪﻩ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺑﻬﺘﺮﻯ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ب) ﺑﻴﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺭﺓ ﭘﻴﺶ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺎ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺟﻨﺴﻴﺖ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻌﻨﻰ ﺩﺍﺭﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ، ﺑﻴﻦ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ج) ﺑﻴﻦ ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﭘﺪﺭ، ﺷﻐﻞ ﭘﺪﺭ، ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ ﻣﺎﺩﺭ، ﺷﻐﻞ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻌﻨﻰ ﺩﺍﺭﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ.
شهرکی ثانوی (۱۳۹۰)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده بر کیفیّت زندگی نوجوانان نشان دادند الگوی ارتباط خانوادگی، قوی ترین پیش بینی کننده ی بعد رابطه خانوادگی بود.
مردانی حموله، مرجان و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی با عنوان ارتباط خوش بینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی در کارکنان بیمارستان به این نتیجه رسیدند که خوش بینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی دارای رابطه معنی دار بوده است.
ﺟﻮادی، ﺣﺴﻴﻨﻴﺎن و ﺷﻔﻴﻊآﺑﺎدی (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای ﺑﻪ ﻣﺎدران ﺑﺮ ﺑﻬﺒﻮد ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده آﻧﺎن نشان دادند که روش آموزش تحلیل محاوره ای ﺑﺮ ﺑﻬﺒﻮد ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺎدران ﻣﺆﺛﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻪ آﻣﻮزش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای، «ﻧﻘﺶﻫﺎ»، «ﺣﻞﻣﺴﺌﻠﻪ» و «اﺑﺮاز ﻋﻮاﻃﻒ» آﻧﺎن را ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻲﺑﺨﺸﺪ.
شکرکن و همکاران(۱۳۸۵)، در پژوهشی با عنوان بررسی ویژگی های شخصیتی، مهارت های اجتماعی، سبک های دلبستگی و ویژگی های جمعیت شناختی به عنوان پیش بین های موفقیت و شکست رابطه زناشویی در زوج های متقاضی طلاق و عادی در اهواز نشان دادند شکست و موفقیت در رابطه زناشویی را می توان از روی متغیرهای ویژگی های شخصیتی، مهارت های اجتماعی، سبک های دلبستگی و ویژگی های جمعیت شناختی پیش بینی نمود.
شریفی، عریضی و نامداری (۱۳۸۴)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و سرسختی روانشناختی در دانش آموزان نشان دادند که بین عملکرد خانواده و سرسختی در کل گروه های دختر و پسر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
اﺻﻼﻧﻲ (۱۳۸۳)، ﻧﻴﺰ در ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪ ﻛﻪ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ، ﻛﺎراﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن ﻣﺘﺄﻫﻞ را ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺨﺸﻴﺪه اﺳﺖ.
کدیور، اسلامی و فراهانی (۱۳۸۳)، در پژوهشی نشان دادند که بین عملکرد خانواده و انتخاب سبک های مقابله رابطه معنی داری وجود دارد. بین استفاده دختران و پسران از سبک های مقابله با عملکرد خانواده رابطه معنیدار وجود دارد. بین از بین ابعاد ۱۵ گانه عملکرد خانواده ، ۱۲ بعد آن با سبک های مقابله افراد رابطه معنیدار وجود دارد.
رضازاده (١٣٨١)، با بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مهارت های ارتباطی با هم ساز زناشویی نشان داد که بین سبک های دلبستگی زوجین هم خوانی وجود دارد و بین زوج های ناایمن و ایمن در سه مقیاس از ١٢ مقیاس آزمون هم ساز زناشویی تفاوت معنی داری وجود داشت.
جنانی (۱۳۸۰)، در پژوهشی رابطه تعاملات درون خانواده را با سلامت روان دانش آموزان بررسی کرد. نتایج نشان داد که بین تعامل افراد خانواده با سلامت روان دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. بین میزان اجتماعی دلبستگی و همبستگی در خانواده و سلامت روان دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد.
گلچین، نصیری، نجمی و بشردوست (۱۳۸۰)، در پژوهشی با عنوان ارتباط عملکرد خانواده با برخی ویژگیهای روانی نوجوانان دختر و پسر نشان دادند که بین عملکرد خانواده و ویژگی های روانی نوجوانان رابطه مثبتی وجود دارد.
بشارت (۱۳۸۰)، در پژوهشی که با عنوان بررسی رابطه سبک های دلبستگی با مشکلات زناشویی در زوجین نابارور بر روی ۳۰ زوج نابارور انجام داد نشان داد که میزان مشکلات زناشویی علاوه بر سبک دلبستگی شخص نابارور با سبک دلبستگی همسر وی نیز همبستگی دارد.
ثنایی و امینی (۱۳۷۹)، در پژوهشی با عنوان مقایسه عملکرد خانواده در دو گروه دانش آموزان دختر مستقل و وابسته به دیگران نشان دادند که دانش آموزان وابسته در ابعاد ارتباط، مشارکت عاطفی، کارایی عمومی و همچنین کل مقیاس، عملکرد خانوادگی ضعیف تری نسبت به دانش آموزان مستقل دارند.
نتایج پژوهش بشارت (۱۳۷۹)، نشان داد که رفتار اجتماعی یک متغیر پیش بین قوی در مورد ناسازگاری اجتماعی دوران بزرگسالی است .
مظاهری (۱۳۷۹)، در یک بررسی روی ۵۲ زوج ایرانی نشان داد که رابطه قوی بین سبک دلبستگی و ساختار خانواده وجود دارد، به نحوی که نشان دهنده اهمیت دلبستگی زوجین به عنو ان مولفه ای مهم در شکل گیری روابط خانوادگی است.
مظاهری (١٣٧٩)، هم چنین در پژوهش دیگر خود مشخص ساخت که زوجین ناایمن ضعیف ترین و پایین ترین سازگاری و زوج های ایمن بالاترین سازگاری را نشان می دهند.
نتایج تحقیقات آقا محمدیان (۱۳۷۳)، نشان دهنده مثبت بودن روابط دلبستگی والد- کودک با سازگاری اجتماعی میان کودکان و نوجوانان است.
۲-۳-۲- پیشینه خارجی
تحقیق مک ویلیامز و بایلی[۸۹] (۲۰۱۰)، نشان می دهد که سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا رابطهای قوی با سلامتی پایین و سازگاری اجتماعی دارد.
کرایتون[۹۰] (۲۰۱۰)، در پژوهشی با عنوان سبک دلبستگی در دانشجویان کالج، همبستگی عوامل خانوادگی و سازگاری اجتماعی به طبقه بندی سبک های دلبستگی و رفتارهای دلبستگی پرداخت وی همچنین عوامل خانوادگی موثر بر سبک دلبستگی و همبستگی سازگاری اجتماعی با سبک دلبستگی فردی افراد را مورد بررسی قرار داد. در نتایج پژوهش وی سه نوع دلبستگی، بروندادهای سازگاری فردی متفاوتی را نشان دادند. همچنین نشان داده است با وجود این که سبک های دلبستگی با سازگاری اجتماعی و میزان رضایت از زندگی در سالهای بعد همبستگی دارد، عواملی از متغیرهای دیگری نیز وجود دارد که با سازگاری اجتماعی و سبک های دلبستگی رابطه دارد، از جمله این عوامل، متغیرهای خانوادگی می باشند.
ریگس و هان[۹۱] (۲۰۰۹)، نمونه ای ۳۱۷ نفری از دانشجویان را مورد بررسی قرار دادند. آن ها دریافتند که سبک دلبستگی اضطرابی دوسوگرا اضطراب مزمن را به صورت مستقیم و غیرمستقیم پیش بینی میکند. همچنین افراد با سبک دلبستگی نا ایمن عزت نفس پایین تر، افکار غیرمنطقی را گزارش دادند که به نوبه خود اضطراب را پیش بینی می کنند. همچنین سبک دلبستگی اجتنابی به طور مستقیم افسردگی را پیش بینی می کند و به طور غیرمستقیم با میانجیگری اضطراب مزمن، افسردگی، رفتارهای بزهکارانه را پیش بینی می کند.
در مطالعه کاپانی و راو (۲۰۰۷) مشخص شد که سبک دلبستگی ایمن با سطح پریشانی پایینتر و سطح بالای ابعاد تطابقی عملکرد خانواده ارتباط دارد.
نتایج پژوهش هاشمی[۹۲] و دیگران (۲۰۰۷)، که در مورد زنان پاکستانی انجام گرفت، نشان داد که زنان با سطح تحصیلات بالا که عمدتا زنان شاغل بوده اند، سازگاری و رضایت بالاتری نسبت به زنان با تحصیلات پایین که عمدتا زنان خانه دار بوده اند، داشتند.
پژوهش رایس و میرزاده[۹۳] (۲۰۰۷)، از رابطه سبک های دلبستگی با عملکرد خانواده و رفتار سازگارانه در مدرسه حاکی بوده است.
لویکس[۹۴] و همکاران (۲۰۰۷)، هم به این نتیجه رسیدند که سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری در دانشجویان با سازگاری آن ها رابطه دارد.
نتایج پژوهش روزن اشتاین و هروویتز[۹۵] (۲۰۰۶)، نشان دهنده رابطه میان سبک های دلبستگی نوجوانی و آسیبهای روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال سازگاری اجتماعی بوده است.
تحقیقات تایجل و وین (۲۰۰۶)، نشان داده است سطوح پرخاشگری و ناسازگاری اجتماعی در مراحل گوناگون کودکی بین جمعیت های طبیعی ثابت است.
ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ ﻟﻮرﻧﺰ[۹۶] (۲۰۰۶)، در ﭘﮋوﻫﺶ ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺧﻮداﻓﺸﺎﻳﻲ اﺣﺴﺎﺳﻲ در ﺑﻴﻦ ﻫﻤﺴﺮاﻧﻲ ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺳﺎزﻧﺪه دارﻧﺪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ وﺟﻮد دارد و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ اﻳﻦ زوﺟﻴﻦ از ﺗﻌﺎرﺿﺎت زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻛﻤﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ.
در زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده، ﭘﮋوﻫﺶ ﻛﻨﮓ[۹۷] (۲۰۰۵) در ﻳﻚ دوره ﻳﻚ ﺳﺎﻟﻪ، ﺑﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ اﻫﻤﻴﺖ آﻣﻮزش ﻣﻬﺎرتﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺑﺮ روی دو ﮔﺮوه زوج، ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ارﺗﺒﺎط ﺳﺎزﻧﺪه ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ، ﻳﻜﻲ ازﺣﻔﺎﻇﺖﻛﻨﻨﺪهﺗﺮﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ در ﺑﺮاﺑﺮ اﺳﺘﺮس و زﻣﻴﻨﻪﺳﺎز اﻳﺠﺎد رﺿﺎﻳﺖ، اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺜﺒﺖ، ﺣﻞ ﺗﻌﺎرض و ﭘﺎﻳﺪاری زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ اﺳﺖ.
آدامز و همکاران (۲۰۰۵)، در بررسی ارتباط سبک های هویت و مشکلات رفتاری مشاهده کردند که افراد با سبک هویتی سردرگم/ اجتنابی بیش از دارندگان دو سبک دیگر مشکلات سازگاری مانند بزهکاری و اختلالهای سلوکی نشان می دهند.
ﺍﺷﻨﺎﻳﺪﺭ ﻭ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ (۲۰۰۵)، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
پالی[۹۸] و همکاران( ۲۰۰۵)، نیز در تحقیقی به بررسی رابطه بین دلبستگی و رضایت زناشویی پرداخته اند و نشان داده اند که دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت داشته است.
نارایانان و راو[۹۹] (۲۰۰۴) دریافتند، ۴۸% درصد گروه نمونه پریشانی بالایی را گزارش کردند و درصد بسیار زیادی از گروه نمونه سبک دلبستگی ناایمن داشته اند.یافته های این تحقیق نیاز به فهم سبک های دلبستگی و ارتباط آن ها را با عملکرد خانواده و پریشانی روانشناختی را برجسته میسازد.
مطالعات براونفیلد و تامپسون (۲۰۰۳)، رابطه ابعاد سازگاری اجتماعی را بررسی نموده و نتایج نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین سبک های دلبستگی و عملکرد بین مادر- کودک و سازگاری اجتماعی بود. همچنین آنها در مطالعه خود، ارتباط میان دلبستگی ناایمن با گروه همسال و رفتار بزهکارانه ناسازگارهای اجتماعی را گزارش داده اند.
نتایج تحقیق مارش[۱۰۰] و همکاران (۲۰۰۳)، از ارتباط سبک دلبستگی ناایمن با ناسازگاری های اجتماعی نظیر مشکلات رفتاری و نشانه های رفتار پرخطر در سالهای بعدی زندگی حکایت میکند.
ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﻨﮓ[۱۰۱] ﻭ ﺑﺎﻟﺒﯽ (۲۰۰۳) ﺑﻴﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻃﻼﻕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﻭﺍﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺑﻴﺸﺘﺮﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
در تحقیق مقایسه ای لدوکس[۱۰۲] و همکاران (۲۰۰۲)، که ساختار خانواده و روابط والدین- جوان را در فرانسه و انگلستان در رابطه با مصرف مواد بررسی کرد، این نتایج بدست آمدک فرزندانی که رابطه ای رضایت آمیز با پدر و مادر نداشتند و آن هایی که کنترل و نظارت کمتری بر آن ها بود، به سوی استفاده از مواد مخدر کشیده می شدند.
در مطالعه ای که توسط داکوف[۱۰۳] و همکاران (۲۰۰۱)، در امریکا انجام شد، رابطه خانواده و معتاد جوان مورد بررسی قررار گرفت. نتایج نشان داد که درگیری خانوادگی در این خانواده ها بیشتر از خانواده های عادی است.
در پژوهش نایجل و ساندین[۱۰۴] (۲۰۰۱)، میان سبک دوسوگرا در زنان بیوه و کاهش میزان سازگاری اجتماعی، ارتباطی معنادار گزارش شده است.
بررسی اسلس نیچ[۱۰۵] و همکاران (۲۰۰۰)، نشان داد که فرار نوجوانان به دلیل آشفتگی های خانوادگی بوده است.
یافته های مطالعه نیکلسون [۱۰۶] (۲۰۰۰)، از ارتباط الگوهای رفتاری سازش نایافته و کنشوری روانی- اجتماعی با سبک دلبستگی ناایمن حکایت داشت.
دویلی و مارکی ویکزیک[۱۰۷] (۲۰۰۰)، تحقیق طولی در مورد سبک های دلبستگی و عملکرد خانواده و اثرات آن برسازگاری اجتماعی انجام دادند. آن ها دلبستگی مشاهده شده بین والدین و نوجوانان در سن ۱۳ سالگی و ابعاد مختلف سازگاری اجتماعی در ۱۵سالگی (مانند نشانه های افسردگی، اعتماد به نفس و نمرات درسی، پرخاشگری به دیگران) را اندازه گرفتند و نتایج به دست آمده نشان داده است که دلبستگی ایمن بدون تردید با سازگاری اجتماعی با توجه به سطوح مشکلات درون زاد، عزت نفس[۱۰۸] و پیشرفت تحصیلی دو سال بعد رابطه دارد. بنابراین، چنین استنباط می شود که دلبستگی والدین بر سازگاری اجتماعی نوجوانی موثر است.