- زمانبندی شناسایی سود ناشی از واگذاری دارایی ها و سرمایه گذاریهای بلندمدت؛ و
- کاهش قیمتها جهت افزایش فروش در دوره جاری و یا تولید اضافه جهت کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته.
و به بررسی این موضوع پرداخته است که مدیریت واقعی سود تا چه حد بر عملکرد آتی مؤثر است و همچنین اینکه آیا با وجود روشهای مذکور سرمایه گذاران و تحلیلگران انتظار کاهش عملکرد را در آینده دارند یا خیر؟ نتایج پژوهش تأثیر منفی با اهمیت هر چهار روش را بر عملکرد آتی شرکت تأیید می کند به این معنا که مدیریت واقعی سود، جریانهای نقدی عملیاتی و سود کمتری ایجاد می کند و چنانچه شرکتی در سال جاری از مدیریت واقعی سود استفاده نماید، بازده آتی پایینتری خواهد داشت؛ ضمن اینکه از دیدگاه تحلیلگران هر چهار روش در شناسایی سود آتی تأثیرگذار است اما از دیدگاه سرمایه گذاران تنها تأثیر روشهای دوم و چهارم مورد تأیید قرار گرفته است.
زانگ (۲۰۰۵)، در تحقیقی با عنوان شواهدی بر رابطه جایگزینی بین مدیریت واقعی و حسابداری سود بیان می کند که مدیران تصمیمهای مربوط به مدیریت سود از طریق فعالیتهای واقعی را قبل از تصمیمهای مربوط به دستکاری اقلام تعهدی اتخاذ می کنند. نتایج پژوهش وی همچنین حاکی از آن است که بعد از دعوی مدیران ترجیح می دهند روش خود را از مدیریت حسابداری به مدیریت واقعی سود تغییر دهند.
بنکر و چن (۲۰۰۶)، در تحقیقی مدلی برای پیش بینی نرخ بازده سرمایه گذاری، که در آن مدل رفتار چسبنده هزینهها نیز لحاظ شده بود ارائه نمودند و با مقایسه مدل خود با سه مدل سنتی که در آن به رفتار چسبنده هزینه ها توجه نشده بود، نشان دادند که مدل آنها دقت بیشتری در پیش بینی بازده سرمایه گذاری دارد. با این پیش زمینه نسبت به رفتار هزینه ها می توان تا حدودی به این نتیجه دست یافت که یک شرکت با هزینه های چسبنده، کاهش بیشتری در درآمد دارد در زمانی که سطح فعالیت کاهش پیدا می کند. در صورتی که یک شرکت با چسبندگی کمتر، کاهش درآمد کمتری را در زمان کاهش فعالیت نشان می دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
رویچودهری (۲۰۰۶)، در پژوهشی با عنوان «مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی» دریافت که دریافت که شرکتها برای جلوگیری از گزارش زیان و ارائه حاشیه سود بهتر، از فعالیتهایی نظیر ارائه تخفیفهای قیمتی به منظور افزایش فروش، تولید بیش از اندازه برای کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته و کاهش هزینه های اختیاری جهت بهبود حاشیه سود استفاده می کنند؛ در حالی که این فعالیتها باعث افزایش ارزش شرکت در بلندمدت نمی شود.
کالجا و همکاران (۲۰۰۶)، چسبندگی هزینه های عملیاتی را با بهره گرفتن از داده های ۴ کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان بررسی نمودند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که با افزایش ۱% فروش، هزینههای عملیاتی ۹۷,۰% افزایش مییابد و با کاهش ۱% فروش، هزینه های عملیاتی ۹۱,۰% کاهش مییابد و شدت چسبندگی هزینهها در فرانسه و آلمان بیشتر از شدت چسبندگی در آمریکا و انگلیس است. افزون بر آن، نوع صنعت و نوع شرکت بر چسبندگی هزینهها تأثیر دارد.
آندرسون و همکاران (۲۰۰۷)، درپژوهشی دیگر با عنوان رفتار هزینه و تحلیل بنیادی هزینه های فروش، عمومی و اداری به بررسی چگونگی تغییر سطح هزینهها و به ویژه هزینه های فروش، عمومی و ادرای پرداختند و به این نتیجه دست یافتند که با افزایش یا کاهش هزینه های مذکور میزان درآمد نیز در دوره بعد به ترتیب، افزایش یا کاهش مییابد و افزایش نسبت هزینه های فروش، عمومی و اداری به فروش از سوی مدیریت بیانگر انتظارات وی برای افزایش درآمد آتی میباشد. آنها با بهره گرفتن از مدل پیش بینی سود ادعا کردند، که برخلاف تجزیه و تحلیلهای سنتی برای ارزیابی عملکرد شرکت، افزایش نسبت هزینه های اداری، عمومی و فروش به خالص فروش، بیانگر علامتی منفی نسبت به عملکرد جاری و آتی شرکت نیست. نتایج حاکی از آن بود که چنین تجزیه و تحلیلهایی فقط در دورههای افزایش درآمد صادق است و در دوره های کاهش درآمد، تجزیه و تحلیلهای بنیادی باید با توجه به رفتار چسبنده هزینهها ارزیابی شود.
کوهن و همکاران (۲۰۰۸)، در پژوهشی به بررسی میزان مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی و فعالیتهای واقعی، قبل و بعد از قانون ساربنیز- اکسلی (۲۰۰۳) پرداختند. آنها دریافتند که از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۳ مدیریت سود از طریق اقلام تعهدی افزایش داشته ولی بعد از تصویب قانون مذکور روند کاهش داشته است. در مقابل مدیریت سود از طریق فعالیتهای واقعی، بعد از تصویب قانون افزایش چشمگیری داشته است.
یو (۲۰۰۸)، نیز در زمینه مدیریت حسابداری سود و دستکاری فعالیتهای واقعی تحقیقی انجام داد. نتایج تحقیق وی حاکی از آن است که در صورت وجود استانداردهای سختگیرانه، مدیران بیشتر تمایل به دستکاری فعالیتهای واقعی دارند. همچنین نتایج تحقیق وی نشان میدهد که شرکتهای مشکوک به دستکاری فعالیتهای واقعی نسبت به سایر شرکتها عملکرد آتی پایینتری داشته اند. به عبارت دیگر طبق نتایج کار وی دستکاری فعالیتهای واقعی ممکن است به ارزش اقتصادی شرکت در بلندمدت آسیب برساند.
بالاکریشنان و جروکا (۲۰۰۸)، با بهره گرفتن از داده های بیمارستانهای شمال آمریکا به بررسی این فرضیه پرداختند که چسبندگی هزینه های نگهداری بیماران این بیمارستانها بیشتر است. نتایج بدست آمده از این پژوهش به صورت زیر است:
- هزینه های عملیاتی بیمارستانها در کل چسبنده هستند؛ و
- هزینه های مرتبط با نگهداری بیماران نسبت به هزینه های انجام سایر وظایف از چسبندگی بیشتری برخوردار است.
چن و همکاران (۲۰۰۸)، رابطه انگیزه های مدیران و حاکمیت شرکتی را با رفتار نامتقارن هزینه های فروش، عمومی و اداری بررسی کردند. آنها در تحقیق خود اطلاعات ۱۵۰۰ شرکت، در طی دوره ۱۰ ساله ۲۰۰۵-۱۹۹۶ را مورد استفاده قرار دادند. بر اساس یافتههای ایشان، عدم تقارن هزینهها با مشکلات نمایندگی (با شاخص جریانهای نقدی آزاد)، رابطه مثبت و با حاکمیت شرکتی رابطه منفی دارد و این رابطه منفی در صورت وجود انگیزه های مدیریتی تشدید می شود. همچنین آنها به این نتیجه دست یافتند که مشکلات نمایندگی در شرکتهایی که در آنها هزینه های فروش، عمومی و اداری، ارزش آتی کمی ایجاد می کند، بیشتر بر عدم تقارن هزینه مؤثر است.
ویس (۲۰۱۰) در پژوهشی به بررسی رابطه رفتار هزینه و پیش بینی سود تحلیلگران پرداخت و از یک نمونه ۲۵۲۰ تایی از مجموع ۴۴۹۳۱ شرکت صنعتی که از سال ۱۹۸۶ شروع و تا سال ۲۰۰۵ بود استفاده کرد، نتایج تحقیق وی حاکی از این موضوع است که دقت پیش بینی سود، توسط تحلیلگران در شرکتهایی که هزینه های چسبندهتری دارند، کمتر است و چسبندگی هزینهها بر اولویتهای تحلیلگران و نظر سرمایه گذاران درباره ارزش شرکت تأثیر می گذارد.
گانی (۲۰۱۰) در پژوهشی از طریق تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده از میزان دستیابی به شاخص های سود به بررسی ارتباط بین مدیریت واقعی سود و عملکرد آتی پرداخت و دریافت که شرکتها اغلب درگیر مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیتهای واقعی هستند. نتایج بررسی نشان داد که کاهش هزینه های تحقیق و توسعه و تولید بیش از اندازه، با سودی که در نتیجه دستکاری فعالیتهای واقعی کسب شده، رابطه مثبت دارد. همچنین سودی که از طریق مدیریت سود واقعی ایجاد شده، یک رابطه معکوس با عملکرد آتی شرکت دارد.
یاسوکاتا و کاجیوارا (۲۰۱۱) به بررسی ارتباط تصمیمات سنجیدهی مدیران با چسبندگی هزینهها پرداخته و با بررسی و تحلیل داده های بدست آمده از شرکتهای ژاپنی نشان دادند اگر مدیران انتظار فروش در آینده را داشته باشند، چسبندگی هزینهها افزایش مییابد. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد، میزان خوشبینی مدیران در پیش بینی فروش آتی، رابطه معناداری با چسبندگی بهای تمام شده فروش ندارد، اما با چسبندگی هزینه های فروش، عمومی و اداری ارتباط مثبت دارد.
در تحقیقی از بنکر و همکاران (۲۰۱۱)، تأثیر عواملی مانند تغییرات متوالی همجهت فروش، سفارش مشتریان، پیش بینی تحلیلگران از فروش و رشد تولید ناخالص داخلی، بر چسبندگی هزینهها آزمون شد و یافته ها نشان داد که اگر عوامل مذکور، حاکی از خوشبینی بیشتر مدیریت باشد، افزایش هزینهها، سریعتر و کاهش هزینهها با سرعت کمتری انجام می شود.
بالکریشان و لابرو[۷۸] (۲۰۱۱)، در تحقیقی با عنوان ساختار هزینه و چسبندگی هزینه ها شواهدی ارائه میکند که در درازمدت هزینه تصمیم گیری ساختار هزینه تحت تاثیر توانایی ما برای شناسایی تصمیمات کوتاهمدت مدیریت هزینه است و تصمیمات گذشته در ساختار هزینه ، قدم بزرگی برای کنترل هزینه ها در کوتاهمدت است.
در این تحقیق مدل ABJبه عنوان یک راه حل مناسب برای بکارگیری داده های یک نمونه بزرگ برای درک بهتر تصمیم گیریهای کوتاهمدت مدیریت هزینه پیشنهاد می شود .در این مقاله ۳ روش برای کاهش تاثیر ساختار هزینه در مطالعات چسبندگی هزینه عنوان شده :
۱) محدود کردن صنایع ، چون صنایع از لحاظ ساختار هزینه شبیه هستند
۲) استفاده از متغیر های مستقل از قبیل حجم سرمایه ، رشد تولید ناخالص داخلی برای کنترل هزینه های ثابت و
شرایط اقتصادی
۳) استفاده از روش درصد تغییرات و رگرسیون فاما و مبکث بجای استفاده از. log , ln
نتیجه تحقیق کنون (۲۰۱۱)، که با بررسی ۵۰۹ داده از شرکتهای صنعت هواپیمایی آمریکا انجام شد این بود که اگر هزینه های نهایی افزایش ظرفیت به هنگام افزایش تقاضا، بیشتر از منفعت نهایی کاهش ظرفیت به هنگام کاهش تقاضا باشد، چسبندگی هزینهها افزایش مییابد و از آنجا که کاهش قیمت محصول به هنگام کاهش تقاضا، بیشتر از افزایش قیمت محصول به هنگام افزایش تقاضاست، چسبندگی هزینهها در حالت کاهش تقاضا بیشتر است.
کاما و ویس (۲۰۱۳)، در تحقیقی با عنوان تأثیر اهداف سود و انگیزه های مدیریتی بر چسبندگی هزینهها، با بررسی ۹۷،۵۴۷ مشاهده از ۱۱۷۵۸ شرکت در طی سالهای ۲۰۰۶-۱۹۷۹ نشان دادند که انگیزه مدیران برای اجتناب از زیان و کاهش سود، دستیابی به پیش بینی سود تحلیلگران مالی و پیش بینی مدیران از درآمد آتی و همچنین هنگام کسادی خرید و فروش (کاهش سطح فروش) افزایش مییابد. تصمیمات سنجیدهی مدیران که در این شرایط در مورد منابع اتخاذ میشوند و ناشی از انگیزه های نمایندگی است، در اصل به جای ایجاد چسبندگی هزینه، آن را کاهش می دهند. یافتههای آنها حاکی از آن است که پژوهشهایی که برای یافتن منشأ چسبندگی هزینه انجام می شود، باید با توجه به انگیزه های مدیر در تعدیل منابع باشد.
چن و همکاران (۲۰۱۳) به بررسی ویژگیهای رفتار مدیریت در واکنش به چسبندگی هزینهها پرداختند. آنان با بررسی نمونه متشکل از ۱۴۵۶۸ سال- شرکت به بررسی هزینه های اداری، عمومی و فروش برای سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۱ پرداختند. نتایج پژوهش نشاندهنده تغییرات رفتاری مدیران در قبال چسبندگی هزینه است به نحوی که وقوع پدیده چسبندگی هزینه، اعتماد به نفس مدیران را افزایش میدهد.
بنکر و همکاران (۲۰۱۴)، در پژوهشی با عنوان انتفاع سرمایه گذاران و تحلیلگران از مدلهای رفتار هزینه، مدلهای ذهنی تحلیلگران و سرمایه گذاران در ارتباط با رفتار هزینه را مورد آزمون قرار دادند. آنها اطلاعات ۷۱۲۷ شرکت را در طول سالهای ۲۰۱۳-۱۹۹۲ بررسی کرند و به این نتیجه رسیدند سه تا از مدلهای مورد بررسی بیشتر مورد استفاده تحلیلگران قرار میگیرد؛ بنابراین، به نظر میرسد که سرمایه گذاران و تحلیلگران رفتار چسبندهی هزینهها را تا حدودی تشخیص می دهند و کمتر دیده شد که به مدل سنتی رفتار هزینهها تکیه کنند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که برخی از مدلهای رفتار هزینه پیش بینی دقیقتری از سود را ارائه می کنند.
۲-۲-۲٫ مروری بر تحقیقات داخلی
قائمی و نعمتالهی (۱۳۸۵)، طی پژوهشی به بررسی رفتار هزینهها در شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. آنها با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل اطلاعات مندرج در صورتحساب سود و زیان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۳ به آزمون رفتار چسبندهی هزینهها پرداختند. برای این منظور با بهره گرفتن از رابطه بین درآمد فروش با هزینهها، چسبندگی هزینهها از طریق رگرسیون سه متغیره بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که هر یک از هزینه های مورد بررسی چسبنده هستند. به این معنی که اگر درآمد فروش ۱۰% افزایش یابد هزینه ۹% افزایش مییابد اما اگر درآمد فروش ۱۰% کاهش یابد (معادل همان افزایش) هزینه ۸% کاهش مییابد.
قائمی و نعمتالهی (۱۳۸۶)، به بررسی رفتار و ساختار هزینه های عملیاتی و هزینه مالی در شرکتهای تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش، چسبندگی هزینه های مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار تولید و هزینه های مالی و رابطه آنها با درآمد فروش، هر یک به طور جداگانه مطالعه شد. نتایج بیانگر این بود که هزینه های سربار چسبنده هستند؛ اما هزینه های مواد اولیه، دستمزد مستقیم و هزینه مالی چسبنده نیستند.
ولیزاده لاریجانی (۱۳۸۷)، در پژوهشی به بررسی تأثیر مدیریت واقعی سود بر عملکرد عملیاتی آتی در بازهی زمانی ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ پرداخت. وی از جریانهای نقدی عملیاتی آتی به عنوان معیار عملکرد و کاهش هزینه های اختیاری، تولید بیش از اندازه به عنوان ابزارهای مدیریت واقعی سود استفاده کرد. نتایج پژوهش وی نشان داد بین عملکرد عملیاتی آتی و مدیریت سود واقعی رابطه معنیدار وجود ندارد.
ابراهیمی کردلر و ذاکری (۱۳۸۸)، در تحقیقی با عنوان مدیریت سود با بهره گرفتن از فروش دارایی ها با بررسی اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ دریافتند که شرکتهای دارای عملکرد جاری منفی (مثبت) و عملکرد آتی مثبت (منفی)، اقدام به مدیریت سود با بهره گرفتن از سود (زیان) فروش دارایی ها می کنند. در واقع طبق این پژوهش شرکتها با بهره گرفتن از فروش دارایی ها سود را مدیریت می کنند.
خالقی مقدم و کرمی (۱۳۸۸)، در تحقیقی با عنوان پیش بینی سود با بهره گرفتن از مدل مبتنی بر تغییر پذیری و چسبندگی هزینه به بررسی قدرت مدل پیش بینی سود مبتنی بر تغییر پذیری و چسبندگی هزینه در مقایسه با مدل های پیش بینی سود می پردازد . در این پژوهش جهت انجام تجزیه و تحلیل ها از داده های ۸۵ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۲ استفاده گردیده است . نتایج بدست آمده نشان می دهد که توان مدل پیش بینی سود مبتنی بر تغییر پذیری هزینه و چسبندگی هزینه به صورت معناداری بیشتر از دیگر مدل های پیش بینی است.
نمازی و دوانی پور (۱۳۸۹)، به بررسی تاثیر عوامل مختلف بر رفتار چسبنده هزینه ها پرداختند. نتایج پژوهش مذکور که بر اساس اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، برای یک دوره ۱۰ ساله از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۶ است، نشان داد در ازای ۱% افزایش فروش ، هزینه های اداری عمومی و فروش ۰٫۶۵% افزایش می یابد در حالی که در ازای۱% کاهش فروش ، هزینه های اداری عمومی و فروش ۰٫۴۱% کاهش می یابد نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که شدت چسبندگی هزینه ها در دوره هایی که قبل از آن کاهش درآمد رخ داده کمتر و شدت چسبندگی برای شرکتهایی که نسبت جمع دارایی ها به فروش بزرگتری دارند بیشتر است.
کردستانی و موتضوی (۱۳۹۱)، در تحقیقی با عنوان شناسایی عوامل تعیین کننده چسبندگی هزینه های شرکتها، با بهره گرفتن از داده های شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸ به این نتایج دست یافت :
پیش بینی افزایش فروش آتی توسط مدیران موجب افزایش چسبندگی هزینه فروش اداری و عمومی می گرددو میزان خوش بینی مدیران درباره افزایش فروش آتی با درجه چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته رابطه مثبت دارد و چسبندگی هزینه ها در دوره بعد از دوره کاهش فروش وارونه می شود واگر فروش در دو دوره متوالی کاهش یابد چسیندگی هزینه ها در دوره دوم کمتر است و همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که هر چه دارایی شرکت بیشتر باشد چسبندگی بیشتر است.
کردستانی و موتضوی (۱۳۹۱)، در پژوهشی دیگر با عنوان بررسی تأثیر تصمیمات سنجیده مدیران بر چسبندگی هزینهها، با بهره گرفتن از داده های ۱۸۶ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸ به آزمون فرضیه تصمیمات سنجیده پرداختند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که انتظار افزایش فروش آتی توسط مدیریت، موجب کاهش چسبندگی بهای تمام شده فروش می شود و هر چه این خوشبینی بیشتر باشد، چسبندگی بهای تمام شده فروش بیشتر کاهش مییابد. اما خوشبینی مدیریت، چسبندگی هزینه های فروش، عمومی و اداری را افزایش میدهد. نتایج این پژوهش شواهدی قوی از تأیید فرضیه تصمیمات سنجیده محسوب می شود.
نتایج حاصل از پژوهشی که توسط نمازی و همکاران (۱۳۹۱) با بهره گرفتن از داده های ۲۵۹ شرکت در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره زمانی ۷ ساله از سال ۱۳۸۲- ۱۳۸۸ انجام شد، بیانگر وجود رفتار چسبندهی هزینه های اداری، عمومی و فروش، بهای تمام شده و مجموع بهای تمام شده و هزینه های اداری، عمومی و فروش است. همچنین، هزینه های اداری، عمومی و فروش تنها برای تغییرات بیش از ۳۰% در درآمد فروش، بهای تمام شده برای تغییرات کمتر از ۱۰% و بیشتر از ۳۰% در درآمد فروش، از خود رفتار چسبنده نشان می دهند.
زنجیردار وهمکارانش (۱۳۹۲) [۵]، در پژوهشی با عنوان بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر رفتار چسبندگی هزینه، با بررسی اطلاعات ۷۰ شرکت تولیدی فعال در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره ۱۰ ساله ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۰ به این نتیجه رسیدند که هزینه های اداری، عمومی و فروش و همچنین بهای تمام شده کالای فروش رفته چسبنده هستند و شدت چسبندگی در بهای تمام شده کالای فروش رفته بسیار بالاست و شاخص هایی مانند تعداد کارکنان، میزان دارایی های جاری شرکت و نسبت بدهی بر شدت چسبندگی مؤثر است.
سجادی و همکاران (۱۳۹۳)، در پژوهشی با عنوان تأثیر چسبندگی هزینه بر تقارن زمانی سود با تأکید بر ارتباط میان چسبندگی هزینه و محافظه کاری شرطی، با بررسی اطلاعات ۱۲۰ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی بین سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۰، به این نتیجه رسیدند که چسبندگی رفتار هزینهها بر عدم تقارن ارتباط میان سود و بازده تأثیرگذار بوده و باعث عدم تقارن زمانی شناسایی سود می شود. همچنین، نتایج پژوهش آنها نشان داد که در شرکتهای دارای چسبندگی هزینهها، سود اخبار منفی را با سرعت بیشتری منعکس می کند و نیز شرکتهای با چسبندگی هزینه نسبت به دیگر شرکتها دارای محافظه کاری شرطی بیشتری هستند.
سپاسی و همکاران (۱۳۹۳)، در پژوهشی با عنوان آزمون تجربی چسبندگی هزینهها، با بررسی هزینه های ۱۸۹ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سه سطح بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه های اداری، فروش و عمومی و سایر هزینه های عملیاتی طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱، به این نتیجه رسیدند که در هر سه سطح هزینه به ازای افزایش یکسان (۱%) در سطح فعالیت، بزرگتر از شدت کاهش هر سه سطح هزینه به ازای کاهش یکسان (۱%) در سطح فعالیت است. همچنین نتایج پژوهش آنها نشاندهنده چسبندگی در سطح هزینه های عملیاتی کل نیز میباشند.
۲-۲-۳٫ خلاصهای از پژوهشهای انجام شده
جدول (۲-۱): خلاصهای از پژوهشهای انجام شده خارجی