«اوست آن کسى که آنچه در زمین است همه را براى شما آفرید..» (قرآن کریم، بقره:۲۹).
«وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
«آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد همه از اوست قطعا در این امر براى مردمى که مىاندیشند نشانههایى است» (قرآن کریم، جاثیه:۱۳).
«أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً..»
«آیا ندانستهاید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است..» (قرآن کریم، لقمان:۲۰).
«وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ»
«و شب و روز و خورشید و ماه را براى شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخر شدهاند مسلما در این امور براى مردمى که تعقل مىکنند نشانههاست» (قرآن کریم، نحل:۱۲).
«وَسَخَّر لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَآئِبَینَ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ»
«و خورشید و ماه را که پیوسته روانند و نیز شب و روز را مسخر شما ساخت» (قرآن کریم، ابراهیم:۱۳).
۲- انسان موجودی ذو ابعاد
در نگاه دینی به انسان، انسان دارای دو بعد و وجه شخصیتی است که هر کدام از این دو بعد دارای شئون متفاوت از شخصیت و خلقت انسان می باشند. بعد اول که در ظاهر قابل مشاهده و محسوس است بعد جسمانی و فیزیکی اوست. در این وجه شخصیتی انسان فردی تفاوت ویژه ای با سایر موجودات زنده اعم از حیوانات و گیاهان ندارد و مانند آنها دارای فعالیت هایی چون خوردن، آشامیدن، خوابیدن، تولید مثل و… است و به عبارت دیگر این انسان صرفا در ساحت غریزه تعریف می گردد. اما بعد دوم شخصیت انسان که در آموزه های دینی دارای اصالت و برتری نسبت به بعد اول است، وجه روحانی و باطنی شخصیت انسان است که با حواس ظاهری قابل لمس و محسوس نیست. در این بعد از شخصیت انسان، او دارای رفتارهایی چون تفکر و تعقل، عشق و محبت، عدالت خواهی و ظلم ستیزی، کمال خواهی و خداپرستی و… است (مطهری،۶۵:۱۳۸۰).
دیدگاه های متفاوتی در باب ارتباط میان روح و جسم انسان در میان فلاسفه وجود دارد. اما در دیدگاه اسلامی یکی از مبانی و پیش فرض هایی که از آموزه های برخاسته از آن بارها مورد توجه و تاکید قرار گرفته است، ارتباط مستقیم روح و جسم انسان و تاثیر و تاثر متقابل میان آنها است. در دیدگاه اسلامی ابعاد وجودی انسان دو وجه مجزا و بی ارتباط با یکدیگر نیستند و میان آنها ارتباط مستقیم و موثری وجود دارد (مصباح یزدی،۸۹:۱۳۸۶). به طوری که ایجاد اثر و تغییر در جسم به تغییرات روحی انجامیده و برعکس این موضوع نیز متصور است. در واقع ارتباط میان روح و جسم انسان به شکلی است که تغییرات روحی انسان در مناسبات مربوط به جسم و تاثرات جسمی او در ابعاد روحی وی تاثیر جدی در بردارد. از ابتدایی ترین مثال ها و مصادیق مرتبط بودن روح و جسم می توان به تاثیر خجالت و شرمندگی به عنوان یک امر فراجسمی و روحی در سرخ شدن گونه ها و صورت و مواردی از این قبیل دانست.
ارتباط میان روح و جسم بدین صورت است که هر چقدر جسم انسان تحت فشار و ریاضت قرار گیرد، روح او به مراتب بالاتری از تعالی و قدرت معنوی رسیده و بدن را تحت تسخیر و اراده خود در می آورد و برعکس هر چقدر جسم مورد توجه و پرورش باشد و نیازهای جسمانی انسان بدون اندکی تعلیق، برآورده گردند و حتی مورد افراط نیز واقع شوند، روح انسان از رشد کمتری برخوردار خواهد بود. نمونه این ادعا را می توان در رفتار مرتاض ها و افرادی که بر جسم خود بیش از حد فشار آورده و متحمل ریاضت میشوند ملاحظه کرد که چگونه با قدرت روحی خود بدن را تحت تسخیر خود در می آورند.
در آموزه های دینی روح انسان بر جسم او برتری دارد و از آنجا که جسم او یک وجود فانی داشته و روح وی بعد از زندگی دنیایی نیز در دنیای آخرت زندگی جاویدان خواهد داشت، اصالت با روح است. در واقع از دیدگاه حکمای اسلامی انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است. طبق دیدگاه اسلامی روح از آن جهت جاویدان بوده و اصیل تلقی می شود که نفخه ای از روح خداوند در کالبد وجود انسان است و خداوند پس از خلقت جسم انسان، از روح خود در جسم او دمیده است (جوادی آملی:۱۳۸۸).
«فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ»
«پس وقتى آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم پیش او به سجده درافتید» (قرآن کریم، حجر:۲۹).
«ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ..»
«آنگاه او را درستاندام کرد و از روح خویش در او دمید..» (قرآن کریم، سجده:۹).
همچنین حضرت امام صادق(ع) میفرمایند:
«ارواح با بدن آمیخته نمیشوند و به آن متکی نیستند، بلکه بدن را در میان گرفته و بر آن احاطه دارند» (میزان الحکمه: ج۵، ص۲۱۵۵).
۳- فطرت انسان
فطرت به معنی سرشت و خلقت خاص بوده و منظور از فطرت انسان، همان نحوه خاص آفرینش انسان است. در دیدگاه اسلامی اعتقاد بر این است که انسان در بدو آفرینش به صورت یک آیینه خام و لوح سفید که هیچ گرایشی نسبت به مقولاتی چون خوبی و بدی و خیر و شر ندارد، آفریده نمی شود بلکه از آغاز بینشها و گرایشهای خدادادی خاصی را به همراه دارد که انتخابها و افعال او را در طول زندگی جهت میدهد. نگرش انسان شناسانه دینی به خلقت انسان اینگونه است که انسان فطرتا کمال جو و خداپرست است و نسبت به تعالیم انبیاء و ادیان الهی حالت خنثی ندارد. در این دیدگاه وجود فطرت در خلقت تمامی افراد بشر امری قطعی است و دلیل تفاوت های رفتاری و نگرشی انسان ها با یکدیگر عدم وجود فطرت در آنها نیست بلکه عدم پاسخگویی و پرورش این موهبت الهی در درون آنها است. به عبارت دیگر دلیل اینکه در میان افراد بشر با وجود فطرتی که خداوند در خلقت تک تک آنها قرار داده است، گرایش به شر و بدی به وفور یافت می شود این است که صرف وجود فطرت در انسان ها باعث هدایت تامه آنان نیست بلکه گوش فرا دادن به ندای درونی فطرت و پرورش دادن این استعداد درونی موجب هدایت انسان است (مطهری:۱۳۷۵).
دو آیه در قرآن کریم وجود دارند که به آیه فطرت و آیه ی میثاق معروفند و بر وجود فطرت انسانی دلالت دارند:
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ..»
«پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خداى تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار..» (قرآن کریم، روم:۳۰).
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلین»
«هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم گفتند چرا گواهى دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این امر غافل بودیم» (قرآن کریم، اعراف:۱۷۱).
۴- انسان موجودی محدود
در نظام اعتقادی دین مبین اسلام تنها موجودی که وجود و او بی نهایت بوده و صفات ایشان دارای هیچ محدودیتی ناست خداوند است. به عبارت دیگر وقتی صفتی را به خداوند اطلاق می کنیم آن صفت بدون حد و بی نهایت در وجود حضرت حق متجلی است. صفاتی همچون قادر، عالم، حکیم، مدبّر، نور، رحمان، عظیم، کبیر، سبحان، کریم، مجید، جمیل، حلیم، خبیر و… در بالاترین حد خود که غیرقابل تصور است در وجود او جاری است. از سوی دیگر این دیدگاه بر آن است که صفات حضرت حق در وجود انسان که اشرف مخلوقات وی بوده نیز متجلی و تنها تفاوت آن در حد و نهایتی است که بر وجود انسان حاکم است. به عبارت دیگر انسان از آن جهت که جانشین و خلیفه حضرت باری تعالی بر روی زمین است، صفات خداوند را دارا است و به صورت بالقوه می تواند تا مرزهای بی نهایت که مصداق آن پیامبران و ائمه اطهار(ع) می باشند، پیش رود اما تنها تفاوت آن با خداوند در این است که وجود انسان محدود بوده و خداوند متعال وجودی بی نهایت دارد (نصری،۶۳:۱۳۷۹). لذا انسان موجودی ست که از یک طرف دارای قدرت، حکمت، تدبیر، عقل، علم و… است و از سوی دیگر تمام این صفات در وجود او دارای چارچوب است.
۵- انسان موجودی مختار
انسان در دیدگاه اسلامی موجودی دارای اختیار و اراده است و این ویژگی نیز به دلیل وجود امتیاز عقل در انسان و عدم وجود آن در سایر مخلوقات خداوند است (جعفری،۵۶:۱۳۷۳ ؛ مطهری،۳۵:۱۳۷۲). این ویژگی مبین این حقیقت است که انسان قدرت انتخاب داشته و از آنجا که به واسطه وجود عقل، قدرت تشخیص و تمییز مسیر هدایت از مسیر گمراهی را دارد، می تواند از میان مسیرهای موجود هر کدام را که تشخیص می دهد برگزیند. آیات قرآن در باب عدم اجبار در انتخاب مسیر مبیین این حقیقت است:
«لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
«در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست» (قرآن کریم، بقره:۲۵۶).
پ- مبانی زن شناختی
موضوع اصلی و محوری پایان نامه حاضر «زن» است و واضح است که لازمه بحث و نظر پیرامون موضوع زن، فهم و شناخت عمیق از جایگاه و شخصیت وی در اسلام و نظام دینی است. لذا در ادامه به تبیین مبانی نگرش دینی نسبت به زن و شخصیت او می پردازیم:
۱- اشتراک زن و مرد در انسانیت
یکی از مبانی زن شناختی دین اسلام، برخورداری یکسان زن و مرد از شان انسانی و استعداد برابر هر دو در پیمودن راه های کمال و رسیدن به قرب الهی است. اسلام زن و مرد را انسان دانسته و برای هر دو، سه ویژگی مهم اختیار، مسئولیت پذیری و توان ارتقاء و کمال قائل است (بستان،۲۵۳:۱۳۸۸). مبنایی ترین اصل در ارزشگذاری زن و مرد، اصل “وحدت نوع” است که حقیقتی فراتر از ملاک جنسیت است و در این مرحله تفاوتی میان جنس زن و جنس مرد وجود ندارد. علامه طباطبایی در این زمینه می فرمایند:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مشاهده و تجربه، این معنا را اثبات کرده که مرد و زن از یک نوع و از یک جوهرند؛ جوهری که نامش انسان است. چون تمامی آثاری که از انسانیت در مردان آشکار است بدون تفاوت در مردان نیز قابل مشاهده است. مسلما ظهور آثار نوع، دلیلی بر تحقق خود نوع است. آری این دو صنف در بعضی آثار مشترک، از جهت شدت و ضعف تفاوت دارند ولی صرف شدت و ضعف در بعضی صفات انسانیت، باعث آن نمی شود که بگوییم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست (المیزان: ج۴، ص۱۴۰).
دیدگاه اسلامی برخلاف دیدگاه مکاتب و اندیشمندان غربی و باستانی، یک دیدگاه کاملا مترقی و معتدل در باب زنان است که نه مانند اندیشمندان یونان باستان و حتی اندیشمندان مدرن زن را موجودی پست می شمارد (دورانت،۱۴۸:۱۳۷۴ ؛ سگالن[۱۴]،۴۷:۱۳۷۵ ؛ آبوت[۱۵] و کلروالاس[۱۶]،۱۲۸:۱۳۸۱ ؛ میلر[۱۷]:۱۳۸۰ حجازی،۲۷۶:۱۳۹۰ ؛ آکین[۱۸]،۷۸:۱۳۸۳ ؛ اعزازی،۳۵:۱۳۸۵ ؛ فرنچ[۱۹]،۲۱۱:۱۳۷۳). و نه مانند صاحبنظران و نظریه پردازان مکاتب فمینیستی آنقدر وجود زن را تقدیس می کنند که به حد افراط کشیده می شود (دوبوار[۲۰]،۱۲۵:۱۳۸۷ ؛ میل[۲۱]،۱۰۳:۱۳۷۹ ؛ استونز[۲۲]،۴۹۵:۱۳۷۹ ؛ مشیرزاده،۳۰۷:۱۳۷۴ ؛ روباتم،۳۲۴:۱۳۸۸ ؛ میشل[۲۳]،۶۷:۱۳۷۶). دین اسلام معتقد است نه مرد نسبت به زن به واسطه مردانگی برتری دارد و نه زنانگی زنان علت موجه ای برای تقدیس و برتری زنان است (بهشتی،۸۹:۱۳۶۱ ؛ علاسوند،۳۵:۱۳۸۰ ؛ زیبایی نژاد،۷۲:۱۳۸۳ ؛ بستان،۱۱۳:۱۳۸۵). بلکه به دلیل در نظر گرفتن هدف واحد برای خلقت انسان اعم از زن و مرد، ملاک برتری انسان ها نزد خداوند رعایت و برخورداری از تقوای الهی و حرکت به سمت آن هدف مشترک که همانا عبادت خداوند است، است که می تواند مردانی چون پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و سایر ائمه معصومین(ع) و نیز زنانی چون حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) بسازد که نه تنها برای هم نوعان خود نمونه اند بلکه برای تمام انسان ها اعم از زن و مرد الگو و اسوه می باشند.
آیات بسیاری در قرآن وجود دارند که به هم نوعی و یکسان بودن شان زن و مرد در نزد خداوند دلالت کرده و نیز الگو بودن بعضی از زنان را برای انسان ها تایید می کنند. تعدادی از آنها عبارتند از:
«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
«براى کسانى که ایمان آوردهاند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه که گفت پروردگارا پیش خود در بهشتخانهاى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده» (قرآن کریم، تحریم:۱۱).
«وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَاوَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ»
«و مریم دخت عمران را همان کسى که خود را پاکدامن نگاه داشت و در او از روح خود دمیدیم و سخنان پروردگار خود و کتابهاى او را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود» (قرآن کریم، تحریم:۱۲).
خداوند متعال در جای جای قرآن کریم زن و مرد را کنار یکدیگر قرار داده و آنان را مورد تشویق و تایید خود ذکر کرده است که نشانگر این حقیقت است که زن و مرد در استعداد رسیدن به کمال و رضایت الهی با یکدیگر برابر می باشند. نمونه هایی از این آیات عبارتند از:
«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَأَجْرًا عَظِیمًا»
«مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادتپیشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقهدهنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مىکنند خدا براى همه آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است» (قرآن کریم، احزاب:۳۵).
«وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»
«خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر درختان آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و نیز سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان به آنان وعده داده است و خشنودى خدا بزرگتر است این است همان کامیابى بزرگ» (قرآن کریم، توبه:۷۲).
و همچنین زنان و مردان را در گمراهی و انحراف از مسیر حق یکسان قلمداد کرده و این دو را در کنار یکدیگر مورد مذمت و تهدید خود قرار می دهد:
«وَ یُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا»