Valuationقیمیت گذاری
Abstract
In recent decades, the economic scholars of religion have done extensive research in the field of religious economy including the analysis of behaviors, institutions, and economic policies with religious grounds the result of which is a rich treasure for the scientific society. Research on economic thought of Jewish, Christianity, and Islam is now the most common. This study has aimed to do an adjusting comparison of economic thought among these religions to reach a perfect identification of an economy which is the ultimate goal of religion, and consequently, maintaining specifications of religious economy from the scholars’ viewpoints in the field.
Meanwhile, in order to have a good understanding of religious economy, it seems compulsory to do a review of literature. Therefore, one should study the nature of Jewish, Christian, and Islamic economy to obtain this understanding. Based on this, the first, second, and third sections of this study are devoted to this, and the fourth section has targeted an adjusting comparison among the economic thinking of Jewish, Christianity, and Islam. At the end, first the viewpoints of Jewish, Christian, and Islamic economists have been examined in regard to important economic issues such as economic worldview, the principles of economy, occupation and ownership, justice and distribution, and government and market, and then, features of religious economy have been proposed considering common economic viewpoints in Jewish, Christianity, and Islam.
The analysis and resorting to economy and religion as two aspects of human social life result in bilateral modification and the convergence coming out of this interaction adds up not only to the efficacy of both of them but also to the improvement of all other aspects of human life. Following a library research approach, the present study has been drawn up via comparative-analytic-descriptive method.
Key Terms: economy, religion economy, Jewish economy, Christian economy, Islamic economy, ownership
ISLAMIC AZAD UNIVERSITY
Shahr-Rey Branch
Faculty of Human Sciences
“M.A” Thesis
On: Comparative Religions and Mysticism
Subject:
A Study on Relationship Between Religion and Economy
Thesis Advisor:
Abd Al-Hussein Latifi (Ph.D.)
Consulting advisor:
Sayed Abd Al-Majid Heirat Sajadi (Ph.D.)
By:
Amin Moradi
Summer 2012
. سرمایهداری :یک نظام اقتصادی است که در آن مالکیت ابزارهای تولید در دست مالکان خصوصی است و از این ابزار(عموماً) برای کسب سود در بازارهای رقابتی استفاده میشود.درآمد در این نظام حداقل دو شکل دارد: سود و دستمزد. همچنین متداول است که اجاره را به صورت درآمد حاصل از در کنترل داشتن منابع طبیعی به حساب آورند. در هر حال سود عبارت است از آنچه که بهخاطر مالکیت ابزار تولید به کسانی داده میشود که سرمایه را فراهم میکنند. در این نظام ؛ زمین، نیروی انسانی و سرمایه در اختیار گروهی از افراد جامعه است که سایر افراد جامعه با استفادهی مشروط و غیر رایگان از آنها به تولید مادی و معنوی میپردازند. در نظام سرمایه داری؛ تصمیم گیریهای شخصی سرمایه گزاری، تولید، توزیع، درامد، قیمت گذاری و عرضه ی مواد و خدمات را در یک اقتصاد بازار تعیین میکند. ویژگی بارز نظام سرمایه داری این است که تولید کالا در درجهی اول ، برای کسب سود انجام می گیرد و لزوماً برای رفع نیازهای انسان ها نیست.البته در مواردی نیز کسب سود با رفع نیازهای انسانی همراه است. در کلی ترین حالت، نظام سرمایه داری را می توان به دو دستهی نظام سرمایه داری دولتی (همچون اتحاد جماهیر شوروی پس از ۱۹۲۷ و چین کنونی) و نظام سرمایه داری غیرمتمرکز (غیردولتی) همچون ایالات متحدهی امریکاتقسیم کرد. ↑
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
. جامعهخواهی یا سوسیالیسم به انگلیسی: (Socialism) اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد، جامعهای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشتهباشند.هدف سوسیالیسم، لغو مالکیت خصوصی ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد؛ مانند مالکیت و ادارهی صنایع توسط شوراهای کارگری یا از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع غیر مستقیم باشد. ↑
. مکتب نئوکلاسیک یا مارژینالیسم، یکی از مکاتب اقتصادی است که با پایه قراردادن نظریات کلاسیکها، اقتصاد را از سطح کلان به سطح خرد کشید و رفتار فرد و بنگاه تولیدی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؛ از طرف دیگر هر دو طرف عرضه و تقاضا را در تجزیه و تحلیل اقتصادی داخل کرد. نام مکتب نئوکلاسیک به این دلیل به آنها داده شده است که در نهایت به نتایج کلاسیکها رسیدند و عقاید آنها را احیا کردند و در واقع نظریهشان زاییدهی افکار کلاسیکهاست. مکتب نهائیون (مارژینالیستها) نیز به این علت به آنها اطلاق شده که اصل مطلوبیت نهایی، مورد توجّه و کاربرد تحلیلگران این مکتب اقتصادی بوده است؛ از اینرو، افکار این اقتصاددانان در تاریخ عقاید اقتصادی “انقلاب نهائیون” نامگذاری شده است. ↑
. Religious Economics ↑
. Economics of Religion ↑
. Anderson, Gary M., “Mr Smith and the preachers: the economics of religion in the Wealth of Nations”,vol. 96, no. 5, pp. 1066-1088. ↑
. W.O.Henderson, the Rise of German Industrial Power.pp123-125. ↑
. Brennan, H. Geoffrey and Waterman, A.M.C., Economics and Religion: Are They Distinct?, p12 ↑
. De Roover, Raymond,” The concept of the just price: theory and economic policy”, vol. 18, no. 4, pp. 418-438. ↑
. Adam Esmith: آدام اسمیت به واسطهی نوشتن کتاب ثروت ملل در سال ۱۷۷۶ میلادی به عنوان پدر علم اقتصاد متعارف شناخته میشود. ↑
.Max Weber ↑
. Akelund ↑
. Anderson ↑
. Finke ↑
. Stark ↑
. Iannaccone ↑
. Beisner ↑
. Jomo ↑
. Chapra ↑
. Fahim khan ↑
. Metwaly ↑
. Finke, Roger and Stark, Roger, The Churching of America: Winners and Loosers in our Religous Economy, PP201-202. ↑
. Gorringe, Timothy J., Capital and the Kingdom: Theological Ethics and Economic Order, P22 ↑
.Iannacone ↑
.Astark ↑
.Fink ↑
.Gey ↑
.Koran ↑
.Poper ↑
↑