تا پاها کج نشود پارچه ی نوار مانندی را زیر حادثه قرارداده ودو طرف آنرا قسمت بالای سر گره می زدند تا دهان میت باز نماند پارچه ویا حوله ی سفیدی روی جسد کشیده واطرافش را خلوت کرده وشخصی در بالای سر او به تلاوت قرآن مشغول می شد اگر اعضاء خانواده از بودن جسد در منزل احساس ترس وناراحتی می کردند جسد را سریع غسل کفن ودفن می کردند درغیر اینصورت تا آخرین مرحله که مقدمات غسل وکفن درمنزل نگه می داشتند . درصورتیکه میت بچه ی کوچکی نداشت ومنزل متعلق به خودش بوداو را درمنزل مسکونی اش می شستند وکفن می نمودنددرغیراین صورت برای غسل کردن به غسالخانه می بردند .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آخرین مرحله ی شستشو را با سدرانجام داده پس از خشک کردن توی پیشانی وکف دست ولای انگشتان کافور وگلاب می ریختند ودرصورتیکه میت سفارشاتی کرده بود انجام می دادند مثلاً از لباس احرام درکفن استفاده شود .
پس از کفن نمودن میت باردیگر اعضا خانواده برای خداحافظی نزدیک جسد می آمدند وچهرهی میت را می بوسیدند وبه اصطلاح وداع آخر می نمودند وآنگاه جسد را در قالیچه ای تمیز میپیچیدند ودرمکانی مناسب رو به قبله می گذاشتند وشخص به تلاوت قرآن میپرداخت درهنگام حمل تابوت اگر مرده جوان ومجرد بود زنها برایش هلهله می کشیدند ونقل میپاشیدند وتابوتش را با پارچه های رنگین می پوشاندند درغیر اینصورت تابوت را با پارچههای مشکی پوشیده می شد درموقع حمل جنازه اگر حرکت کند وسنگین بود می گفتند مرده دل به دنیا دارد یعنی به زندگی علاقمند بوده واز مرگش ناراحت است اما اگر تابوت سبک بوده وحرکت به تندی انجام می گرفت می گفتند مرده از دنیا سیر است وآرزوی مرگ داشتند وبا سرعت به منزل آخرت می شتابد . رفتن همراه تابوت را صواب می دانستند تابوت را تا رسیدن به محل دفن سه مرتبه روی زمین می گذاشتند وبر می داشتند.
زیرا معتقد بودند که از وحشت مرده کم می شود . نماز میت وفاتحه می خواندند ومراسم دفن انجام می گرفت ومیت را با آرامش داخل قبر قرار می دادند .
زنها را با پا وارد قبر می کنند ومردها را با سر زیرا مردها از تاریکی نمی ترسند . به دفن کردن مرده خاک کردن می گویند . پس از این که جسد را در قبر می گذاشتند خشتی زیر سرش قرار می دادند وبندهای کفن را باز می کردند وشخصی ملا از بالای قبر شهادتین وتلقین می گوید وگورکن یا مرده شور درگورجسد را تکان می دهد تا میت متوجه شهادتین وتلقین شود. به دهانه قبر لحد می گویند که پس ازگفتن تلقین روی آن را با خشت بلوک می پوشاندند .
عقیده دارند هنگامی که روح از بدن جدا می شود به شکل حشره ای سبز رنگ شبیه مگس در اطراف جسد به پرواز درمی آید ودرهمه مراسم شرکت می کند وهمراه جسد به قبر می رود. پس از بستن لحد افراد برای ریختن خاک وپر کردن گور پیش قدم می شوند . چون این عمل را مانند غسل دادن صواب می دانند هر نفر مقداری خاک را که درون گور ریخت بیل را روی زمین می اندازد ونفر بعدی بیل را برمی دارد . بیل دست به دست نمی شود زیرا معتقدند که با دست به دست کردن مرگ جابه جا می شود .
پس از آن که قبررا از خاک سیر کردند روی آن را کمی گود کرده وآب می ریزند ومجدداً تلقین وشهادتین می خوانند سپس حلوا وشیرینی می خورند وفاتحه می خوانند . افراد در بازگشت ازمحل دفن تا درب منزل میت خانواده مرده را همراهی می کنند سپس خداحافظی نموده می روند . بعد از خاک کردن مرده مراسم عزای مرده شروع می شود تا چهل روز عزا داری می کنند وخرج می دهند وصاحب عزا از منزل خود خارج نمی شود مراسم اصلی سه روز – هفت روز – چهلمین روز – چهار ماه – سالگرد از ساعتی که مرده به خاک سپرده می شد اولین روز پرسه (مراسم ختم ) به حساب می آمد ومجلس تا چهلم ادامه داشت . درمدت این چهل روز مردان خانواده متوفی ریش وسر وصورت خود را اصلاح نمی کردند. وبعد ازچهلمین روز بزرگ خانواده سروصورت خود را اصلاح می کرد وبه تبع آن کوچکترها به اصلاح خود می پرداختند .
مرده را تحویل شب جمعه می دهند از شبی که فوت کرده تا شب جمعه باید چند نفر ملا بر سر قبر مرده قرآن بخوانند . زیرا معتقدند که مرده آرامش روحی پیدا می کند ودچار عذاب نمی شود . وصاحبان عزا لنگ یا حوله روی سر وصورت خود می بستند که این رسم «پَل سَر »می گویند . که نشانه اندوه وماتم است .
مراسم عید نوروز
همه کارهای مربوط به عید را ضروری می دانستند وزمان انجام هر کدام مشخص ومعلوم بود بنابراین خرید پارچه ودوخت لباس را در اولویت قرار می دادند زیرا هر خیاطی چند خانواده را بعنوان مشتری سالانه داشت وبه دلیل نبودن امکانات خیاطی دوختن یک دست لباس وقت زیادی می گرفت . خیاطهای زنانه انواع لباسهای زنانه وبعضی مردان را هم می دوختند وسالهای قبل که چرخ خیاطی وجود نداشت کار دوخت با دست انجام می شد وچه بسا خیاط تعدادی زن ودختر بعنوان شاگرد جهت دوختن لباس مشتریان دربیشتر ساعات روز وحتی شب به کار می گرفت تا کار مشتریان برای عید آماده گردد.
لباسهایی که علاوه بر دوخت کار گلدوزی ، پولک دوزی ، تو دوزی بر روی آنها انجام می گرفت درگذشته به لباس عید اهمیت زیادی می دادند وهر فرد می بایست برای سال نو یک دست لباس کامل تهیه نماید وحتی الامکان در روز عید پوششی از سال کهنه نداشته باشد زیرا براین عقیده بودند دورکردن لباسهای سال قبل کهنگی وگرفتاری ونکبت هم از آنها دور می شود خانواده ها برای عید پارچه ی تیره می خریدند ولباسهای مشکی زیرا خرید واستفاده ی آن را برشگون می دانستند .
خانه تکونی
یکی دیگراز مراسمی که قبل از عید نوروز انجام می شد مراسم تمیز کردن منزل وشستن فرشها وپتوها بود خانم خانه برای این کاراز شخص با اشخاص کمک می گرفت وهر روز وسایل تمام خانه را می شستند از لحاف وپتو ، لباس ظرف شیشیه تمام خانه را زیر ورو تمیز می کردند .
اصلاح سر وصورت وحمام رفتن عید
پس از نظافت منزل وفراغت از خونه تکونی نوبت به بند انداختن وحمام رفتن می رسید از یک هفته قبل از تحویل سال یا یکی دو روز قبل از تحویل سال به حمام باید می رفتند زنها وتعدادی از مردان وبچه ها حنا به دست وپا ومو خود را رنگ می کردند .
تاب درست کردن (گاچوک)
برای بازی بچه هایشان دوسه هفته قبل از عید با بهره گرفتن از تاب محکم که به درختان خرما یا شهگز می بندند تاب درست می کردند ویک روز قبل از تحویل سال نو ویاجمعه آخر سال کهنه به سر قبر عزیزانشان ویا شهداء می رفتند رنگ قرمز می زدند و با آب گلاب می شستند تا منزل به خانه مردگان هم نو باشد وبعد از تحویل سال عید دیدنی شروع می شد وکوچکترها به دیدن بزرگترها می رفتند معمولاً پدر بزرگ ومادر بزرگ اولین ظهر عید میزبان فرزندان ونوه ها بودند . دید وبازدیدهای ایام عید حداکثر تا روز سیزدهم تمام می شد واگر افرادی به علت کسالت یا عزاداری به عید دیدن نمی رفت اقوام مواظب بودند به دیدار آنها بروند . کسانی که قبل از عید عزادار بودند حتماً شب تحویل سال لباس مشکی را تغییر می دادند وروز اول عید مجدد مشکی می پوشیدند. کسانی که در سال گذشته عزیزی را از دست داده بودند از یک هفته به تحویل سال نو برای اوخیرات می کردند به جانوران واشیاء رنگ قرمز می زدند. پیشانی گاوها وروی پشت گوسفندان (میش ) رنگ قرمز می کردند .
از عصر دوازده فروردین شب سیزده تا عصر سیزده را نحس می دانستند وبه مسافرت نمی رفتندواگرقصد سفر داشتند قبل از ظهر دوازدهم حرکت می کردند تا اصطلاحاً نحس سیزده می دانستند. روز سیزده حتماً باید از خانه بیرون باشند داخل باغ وجایگاه تفریح ودرموقع برگشتن می خواند : سیزده به در چاردَ به تو ای مرد کُت کُتو
مراسم محرم وصفر
در زمان های گذشته پوشیدن لباس مشکی عمومیت نداشت وبعضی از مردم درنهایت ایمان وعقیده درماه محرم وصفر از لباس معمولی استفاده می کردند وبه دلیل بریمن بودند لباس مشکی درصدد تهیه آن جهت هیچ گونه مراسمی اعم از عزاداری شخصی وعزاهای مذهبی بر نمی آمدند درماه محرم اصلاح سر وصورت انجام نمی شد وحنا گذاشتن حتی در روز هفتم وهشتم ونهم ودهم حمام هم نمی رفتند .
وظایف مسئولین مجالس روضه خوانی : تهیه وسایل پذیرایی از سالهای گذشته درچنین مجالسی به وسیله ی چای وقلیان از مردم پذیرایی می شد در سالهای اخیر به کلی قلیان در عزاداری های محرم برداشته شده است .
گروه علم داران محرم : گروهی به درمنازل می رفتند ونوحه خوانی می کردند وشعرهای درشرح مصایب کربلا وامام حسین (ع) می خواندند ودرمقابل آن از صاحب خانه کالا یا جنس یا پول می گرفتند واین هدایای نقدی وغیر نقدی صرف روضه خوانی ومراسم عزاداری امام حسین (ع) می شود نوزادان را با نخ سبز به بازوهای آن از پشت می بندند وبعد ملا یا شخص مومن ویا تقوایی که مورد اعتماد اهالی با گرفتن نذورات وکمکها نخ ها را قیچی می کند و نذورات صرف مسجد می شد .
وروز نهم ودهم بیشتر خانواده درمنزل نذورات وروضه خوانی داشتند ومردم بعد از مراسم تاسوعا وعاشورا به صورت قومی وگروهی به منازل آشنایان واقوامی که روضه خوانی داشتند وبانی وباعث خرج وروضه بودند می رفتند ولی امروزه اکثرکسانی که قصد دارند خرج ونذر یا روضه ای دارند مواد و وسایل لازم را آورده وتحویل بانی مسجد داده وبعد از هر قوم وگروهی نماینده ای به عنوان آشپز می فرستند وغذا را برای ظهر تاسوی وعاشورا درست کرده واز عزاداران بعد از عزاداری وبرپایی نماز ظهر پذیرایی شده ولی هنوز عده ای از خانواده ها روضه ومراسم عزاداری را درخانه ومنزل خود انجام داده وعزاداران آنها اکثراً آشنایان واقوام وخویشاوندان خودشان وهمسایگان هستند وعزادارهای محرم وصفر بیشتر دراینجا مختص به ده شب اول محرم وده شب آخر صفر می باشد با این حال گروهی از طوایف قلعه گنج حتّی تا چهلم امام حسین (ع) لباس مشکی از تن بیرون نمی آوردند وعزاداری آنها تنها مختص به ده شب اول محرم نمی باشد .
غذاهای محلی :
تباهگ : گوشتی که مدتی درآب جوشانده می شود وسپس آن را خشک می کند ودر هوای آزاد از آن نگهداری می کنند تا چند هفته بعد مورد استفاده قرار می گیرد .
حلوای خرما :
چنگال : ترکیبی از خرما ، روغن ونان که به آن سمونوک نیز می گویند .
مدر: ترکیبی از دوغ ، خرما ، روغن وآرد می باشد .
مستوک : خرمای آفتاب زده که در برگ های نخل کمتر از ۵۰۰گرم بسته بندی می شود .
لچ : شیر جوشانده که داخل کیسه به مدت چندین روز نگهداری می شود .
دولیج : ترکیبی از روغن حیوانی وآرد که بعد از جوشاندن به حالت جامد در می آورند .
توراک : دوغ ترش که بعد از جوشاندن در ظرفهای مختلف نگهداری می شود .
مسکه : روغن حیوانی قبل از جوشاندن که به آن کره می گویند .
دوپا : دوغ جوشانده که درهمان ساعت به مصرف می رسد .
شلک : گیاهی است بیشتر در کشتزارها می روید وبه صورت پخته مصرف می شود .
سلمگ : گیاهی که درشوره زار می روید. با شیر مورد استفاده انسان قرار می گیرد .
پیمازوک :گیاهی است شبیه پیاز که به صورت پخته مصرف می شود .
سمسیل : گیاهی شور که چاشنی غذاها است وجای سبزی مصرف می شود .
ترشالک : گیاهی ترش که در شنزار می روید وبه صورت خام مصرف می شود .
اگهر : نوعی قارچی خوراکی شبیه سیب زمینی که زیر لایه روئین خاک می روید.
پهن پورک : گیاهی که در کشتزارها می روید وبه جای سبزی مصرف می شود .
دهک : بوته ای است شبیه هندوانه ومیوه آن شبیه غنچه باز شده است که به حالت خام مصرف می شود وهمچنین مصرف دارویی نیز دارد . جدیداً برای ترشی استفاده می کنند .
انواع نان :
تیمش : نان نازک که روی تابه می پزند .
سیلک : نان معمولی که روی تابه می پزند .
پتیری : نان که روی ریگهای داغ و سنگ می پزند .
کول سرخ : نانی که با روغن پخته می شود .
تنکی : نان معمولی نازک که درتنورهای گلی می پزند .
قرصک : نان خمیری ضخیم که داخل تنور می پزند .
پوشاک: