اگر به صورت عمومی به شعر از نظر اغراض در این دوره بنگریم متوجه می شویم که برخی اغراض قدیمی از بین رفته و گرد فراموشی به آن نشسته است برخی از آن ها دچار تجدید معنا شده و روح جدیدی در آن دمیده شده و اغراض جدیدی ابداع شد که عرب های گذشته از آن اطلاعی نداشتند . از اغراضی که در اواخر قرن گذشته و اوایل قرن بیستم رایج بود و اهمیت زیادی در شهرت شاعر داشت مدح است و ما هیچ شاعر مخضر می را نمی بینیم که مدح نکرده باشد . مدح در این دوره جنبه های مختلف دارد . خلیفه منتظر شعرای عرب مسلمان و حتی غیرمسلمان بود تا او را مدح کنند و تمام صفات خوب را به او بدهند ، اما امیر مصر شاعری خاص برای خود قرار می داد تا کارهای او بستاید وزراء و بزرگان نیز چنین انتظاری داشتند . ( منبع پیشین )
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شعر
شعر در دوره نهضت ، بازگشت به استحکام و اصالت در عصر عباسی و سبک قدیم بود . آن شعر دارای دقت در تعبیر و کثرت معانی و بر پایی وزن بود . از جمله این شعراء ناصیف نازجی بود . مرحله دوم ، دوره آگاهی شعرا از این امر بود که شعر عبارتست از بیان شور ذاتی و جمعی ، این دسته موضوعات جدیدی خلق کردند و در خیال نوآوری نموده و اسلوب قدیم و متانت تعبیر را حفظ نمودند . از جمله شعرای این مرحله احمد شوقی بود . مرحله سوم تلاش برای رهایی از اسلوب ها در حوزه های شکل هنری بود . شعرا از قافیه رهایی یافته تا شعر با حالتهای احساسی و درونی هماهنگ شود .
این آزادی ، یک رهایی تازه ای در بیان حقیقی واقعیت به شاعر می دهد ، این نوع شعر را شعر حر می نامیم . ( الزقاق ، بی تا ، ص ۱۹۷ )
در این شعر جدید شاعر به اوزان شعر عربی پایبند می ماند و از جمله داعیان آن مطران ، ابوشادی و شعرای مدرسه ی آپولو بودند . در این نوع شعر آوازها متنوع اند و وزن ها نوآوری می شوند . ( خفاجی ، ۱۹۳۳ م ، ص ۲۶۸ )
موضوعات به کار رفته در شعر حر همان تعبیر مسائل ملی و اجتماع می باشد و از شکل ذاتی و فردی خارج شده تا به مشکلات جمعی بپردازد ، از این رو به رمز و اشاره برای بیان واقعیت روی می آورد. ( الزقاق ، بی تا ، ص ۱۹۴ )
نثر
جنبش نثری جدید با پرداختن به زبان و شیوه های نوشتاری و بازگشت به اصالت عباسی ، آغاز شد و سران نهضت به بررسی کتاب های درسی و روزنامه ها و هر آن چه موجب ترقی نسل جدید می شد ، پرداختند . آنان مقاله های خود را به سبک حریری نگارش می کردند و نامه ها را بر طبق اسلوب صابی و ابن عمید نگاشتند پس از آن نیز به موضوعات نقدی و تاریخی و علمی و اجتماعی پرداختند . ( فاخوری ، ۱۳۷۷ هـ ، ص ۶۶۴ )
نثر عربی در آغاز نهضت جدید ، معانی تازه و یا اهداف والایی را در خود نداشت بلکه در فضای بسیار تنگی حرکت می کرد و بیشتر به مطالب در بردارنده دوستی ها و دلجویی ها و شکوی و تسلیت و توصیفات ناچیز ، و مانند آن می پرداخت . زبان نگارش در آن زمان نیز به بالاترین درجه ضعف و سستی حاصل از پیچیدگی عبارت ها ناشی از مبالغه در ایجاز ، رسیده بود و تبیین آن نیازمند به تلاش فراوان بود . ( اسکندری ، بی تا ، ص ۲۹۱ )
مصر در دوره جدید توانست گام های بزرگی در زمینه نثر بردارد و این نهضت نیز در قرن نوزدهم و از زمان ارسال هیئت ها به اروپا آغاز شد . این هیئت ها به هنگام بازگشت ، به فکر افتادند برخی از ادبیات اروپائی که با آن آشنا شده بودند را در فرهنگ و ادب عرب وارد نمایند ، اما هنوز به نیمه قرن گذشته نمی رسیم که شاهد تحولی گسترده در نثر مصر و ساختار آن خواهیم بود ، چرا که نویسندگان دیگر از سجع و بدیع خسته شدند ، چرا که نثر در بند سجع و صنایع ادبی و محسنات لفظی بدیعی عربی گرفتار آمده و از وجدان و درون اعراب به دور بود . ( ضیف ، بی تا ، ص ۳۹۱ )
طولی نکشید که در دوره های بعد به نوگرایی روی کردند در این راه جنبش و نهضت ملی را
شعله ور نمودند و مصریان نیز به خود و حقشان در داشتن زندگی آزادانه و دموکراتیک آن هم پس از یک دوره طولانی ظلم و ستم ، پی بردند . در این حال بود که مهاجران زیادی از شام به سوی مصر رفتند تا در جنبش ترجمه و شکوفایی روزنامه نگاری سهیم باشند . این گروه تاثیر فراوانی در رها کردن نثر از قید و بند دشوار گریی و تباهی داشتند . نوشته های رفاعه طهطاوی علی رغم نقش وی در جنبش ادبی و فکری نثر را به چند دسته تقسیم کردند که از جمله آن ها قصه و نمایشنامه بود . ( منبع پیشین )
نمایش نامه
یکی از مهمترین هنرهای تازه و بدیع در جریان نهضت ادبی ، هنر نمایش است که با ایفای نقش بازیگرانش در برابر مخاطبان ، صحنه های واقعی زندگی را به نمایش می گذارد و تاثیر شگرفی دارد . این هنر نزد مصریان قدیم رواج بیشتری داشت و در روزنامه ی الاهرام – سال ۱۹۱۲ – آمده است که
عهده ای جوانان در پایان این سال (۱۹۱۲) در دفتر استاد محمود محامی به نیت تشکیل جمعیت بازیگران گردهم آمده اند . علت رشد و پیشرفت همزمانی نمایش نامه ، داستان و حماسه به ارتباط تنگاتنگ آن ها به هم می باشد که به طور منظم حرکت کرده و منجر به نتایج چشمگیری می شوند .
( خفاجی ، بی تا ، ص ۱۰۰ )
در ادبیات نوین عرب ، نمایش نامه از لحاظ سبک به دو شیوه تقسیم می شود که شیوه ی نخست به سبک نمایش نامه ی غنایی معروف بوده که نماینده ی برجسته ی آن امیر الشعراء احمد شوقی است و سبک دیگر نمایش نامه ی نثر « محاوره ای » یا گفتگویی می باشد که نماینده ی آن توفیق حکیم است. ( همان ، ص ۱۱۰ )
در ابتدا این گونه تصور می شد که نمایش نامه ها باید به صورت منظوم باشد نه منثور ، که نمایش نامه های منظوم در واقع یکی از اشکال رشد تمدن و پیشرفت ملت ها به شمار می روند .
در گذشته نمایش نامه های منثور را نمایش نامه نمی دانستند یا شاید در ذهن کسی خطور نکرده بود تا این که با سبک رومانتیک و هنرمندی ویلیام شکسپیر در مقابل اصول کلاسیک و چشم پوشی از قافیه نمایش نامه نویسی منثور آغاز شد .
با رشد و رونق نمایش نامه نویسی منثور تحول جدیدی در نمایش نامه ها به وجود آمد که باعث شد شعرای نمایش نامه نویس اندک اندک از عرصه ی نمایش کنار زده شوند . ( منبع پیشین ، ص ۱۱۲)
اسماعیل صبری نیز در عرصه نمایش نامه نویسی شهرت بسیاری پیدا کرد . و درون مایه ی بیشتر نمایش نامه های او طرح مشکلات اجتماعی جامعه است . این مسئله باعث توجه مردم به وی شد و به عنوان یکی از چهره های شاخص نمایش نامه نویسی مطرح شد . چرا که در آن زمان نمایش نامه نویسی یکی از شکوفاترین دوره های خود را سپری می کرد و قصه هایی که به شیوه ی هزار و یک شب و مانند آن ها به مشکلات اجتماعی می پرداختند ، درون مایه و محتوای نمایش نامه ها را تشکیل می دادند . به همین دلیل میراثی که اسماعیل صبری در این زمینه از خود بر جای نهاد معرف شخصیت هنری او
می باشد . ( صبری ، بی تا ، ص ۵)
۲-۵- اوضاع دینی
نهضت دینی در مصر به ویژه بعد از جنگ جهانی اول تقویت شد و بسیاری از اصلاح گران جامعه پی بردند که دین محافظی در برابر فسادهائی است که در طول جنگ جهانی اول شایعه شد . ( دسوقی ، ۱۹۷۰ م ، ۲/۲۰۱ )
هجوم ارتش ها به مصر و به تمسخر گرفتن سنت ها باعث شد ارزش های اخلاقی مورد تهدید قرار گیرد و گرایش به لذات مادی زیاد شود ، مصر نیز در این موج قدم بر می داشت و برخی اصلاح گران ترسیدند که اخلاق باقی مانده جوانان که به ولگردی و آرایش همچون زنان عادت کرده بودند نیز از بین نرود . بنابراین انجمن جوانان مسلمان را در سال ۱۹۲۷ تاسیس کردند و جوانان از هر سو به سمت آن آمدند و این انجمن تا سال ها در پی آسی کردن جوانان بود و دادن آگاهی دینی به آن ها بوده ، چیزی که استعمار سعی داشت آن را به کلی از بین ببرد و این کار را با اجباری کردن آموزش زبان انگلیسی و تلاش برای ضعیف کردن زبان عربی آغاز کرد . و همچنین توجه به برنامه های بی ارزش که با اخلاق و
ارزش های اخلاقی منافات داشت .
بیشترین چیزی که استعمارگران از آن می ترسیدند قدرت آگاهی دینی در مصر بود ، چون اسلام دینی است که دعوت به بزرگی و کرامت می کند و مسلمان اکراه دارد که ظلم بپذیرد .
این حرکت دینی با ظهور جمال الدین اسد آبادی آغاز شد . و محمد عبده نیز راه او را پیمود و رشید رضا دعوت به پاک کردن دین از خرافات و خزعبلات کرد و دین را نیز مردم دوست داشتنی کرد و بعد از او گروهی بودند که می خواستند بین دین و تمدن جدید همخوانی ایجاد کنند ، در اول کار با مدارا و آهستگی گام برداشتند ، آن ها گروه « حزب الامه » بودند که لطفی السید در رأس آن ها قرار داشت اما افراط کردند و در گرفتن تمدن غرب ترسیدند ، چون مردم در آن زمان این را به سادگی
نمی پذیرفتند. ( منبع پیشین )
به همین خاطر می بینیم که لطفی السید با وجود گرایش به تمدن غرب تلاش می کند محافظه کاری دینی از خود نشان دهد .
در ادامه روزنامه ها و مجلاتی تاسیس شد که فقط به دین اهمیت می داد و محب الدین ، خطیب الهام کننده تمامی این جمعیت ها بود . وی جایگاه والایی در آگاهی دینی مصر و تاسیس روزنامه قومی دارد که از آن دفاع می کند وی ابتدا الزهراء و سپس الفتح را تاسیس کرد و بسیاری از شعراء قصائد دینی خود را در آن منتشر می کردند ، شعرائی مانند احمد محرم ، صادق عرنویس و دیگران . تاسیس این جمعیت دینی و روزنامه ای که از آن دفاع کند عکس العملی بود در برابر موج الحادی که بین روشن فکران شایع شده بود . ( همان )
آگاهی دینی بین طبقه فرهنگ دوست جامعه شدت یافت و آن ها به سرچشمه های پاک آن روی آوردند تا با شور شوق از آن بنوشند و خود را از پیله های مادی برهانند ، و شاهد تعدد کتاب های دینی و مجلاتی هستیم که به دفاع از دین می پردازند . کتاب هایی که ساده و نزدیک به فهم عامه مردم بود . مانند الازهر و مجله الشبان المسلمین و نور الاسلام که واحد ارشاد آن را منتشر کرد . ( منبع پیشین ، ص ۲۰۴ )
این حرکت دینی از آغاز تا کنون تاثیر شگرفی در شعر معاصر داشت . از قصائدی که در آغاز سال هجری گفته می شد تا مسلمانان را به یاد گذشته خود بیندازد و آن ها را تشویق کند تا عظمت از دست رفته خود را باز یابند ، چنین اشعاری را نزد شعرای بزرگی همچون حافظ ابراهیم ، محمد عبدالمطلب ، احمد محرم و حتی خلیل مطران می یابیم . ( همان ، ص ۲۰۵ )
احمد شوقی به معارضه نهج البرده و همزیه بوصیری می پردازد و بسیاری به ذکر مسائل دین و مکارم اخلاقی توجه می کنند و حتی یک حماسه طولانی در یک جلد مشخص تالیف می کند ( دول العرب و عظماء الاسلام ) و حافظ ابراهیم عمریه مشهور خود را می سراید .
شعرای نسل گذشته به فساد اجتماعی تناقض تعالیم دین اسلام اهمیت نشان دادند و تلاش کردند تا آن جا که می توانند به اصلاح و ارشاد بپردازند ، همچنین تلاش کردند این فسادها و زشتی ها را به مردم نشان دهند و این چنین است که می بینیم شعر دینی سرشار از عاطفه و احساس است . ( همان ، ص ۲۰۷ )
۳-۱- معنا و مفهوم التزام
کلمه التزام از نظر لغوی قدیمی است اما پیشرفت فکری جدید به معنا اصطلاحی جدید داده است .
التزام در لغت به معنی همراه بودن ، بایسته داشتن ، ملزم شدن به امری می باشد . ( داد ، ۱۳۷۱ هـ ، ص ۸۶ )
که این اصطلاحات بیشتر در حوزه اندیشه ، ادبیات و هنر کاربرد دارد . که در محتویات آن
اندیشه های آگاهانه ای در مسائل بزرگ انسانی ، سیاسی ، اجتماعی و فکری می یابیم . البته این امر فقط منحصر به همین معانی نمی شود ، التزام در درجه اول ، دیدگاهی است که اندیشمند یا ادیب و یا هنرمند اخذ می کند و این دیدگاه صراحت ، وضوح ، اخلاص و صداقت زیادی را می طلبد از این جا است که التزام ارتباط تنگاتنگی با عقیده دارد و شدت ایمان در التزام از ایدئولوژی اندیشمند متعهد سر چشمه می گیرد که ما آن را در همه اشکال و احوال آن ملاحظه می کنیم . ( ابوحاقه ، ۱۸۰۵ م ، ص ۱۲)
واضح است که التزام با الزام متفاوت است چرا که التزام به معنای آزادی انتخاب است بنابراین آزادی شرط اساسی التزام است و هر کس که التزامش ناشی از ظلم و اجبار یا نفاق اجتماعی باشد ملتزم نیست بلکه ملتزم کسی است که التزام آزادانه از قلب محیط و عقیده اش سرچشمه می گیرد و ناشی از آگاهی و انتخاب آزاد است بدون هیچ اجبار و تکلف .
شاید این آزادی عاملی باشد که معنای احساس مسئولیت را به التزام می دهد . بنابراین اندیشمند در برابر وجدان و عقیده خویش مسئول است و همچنین در برابر جامعه ای که به آن منتسب است و حتی در برابر کل انسان ها و مسئولیت او جزئی از طبیعت اوست به حدی که اگر بخواهد از آن جدا شود نمی تواند . قادر نیست از آن چه پیرامونش رخ می دهد چشم پوشی کند و یا این که از آن دوری کند .
( همان ، ص ۱۴)
بنابراین کاری آزادانه و مسئولانه انجام می دهد تا وجود خویش را همان گونه که شایسته است محقق کند . طبیعت کار مسئولانه این است که برای قصد مشخصی هدف گذاری شده باشد و التزام فکری هدفی دارد و آن کشف واقعیت کنونی است و تلاش برای تغییر آن یا این که بهتر است بگوئیم : تلاش برای تغییر آن چه صحیح نیست ، چرا که اندیشمند ملتزم از آن چه حق ، عدل و خیر نیست رنج می برد و آن را محکوم می کند و سعی دارد آن را نابود کند . ابزار او در این زمینه سخنی است که بین مردم منتشر می کند و در آن ها تاثیر می گذارد و همان کاری که خمیر مایه در خمیر انجام می دهد .
( منبع پیشین)
در مفهوم التزام اندیشه جدا از عالمی که در آن زندگی می کند نیست و همچنین مستقل از آن نیست ، بلکه برعکس در اعماق وجودش جایگر شده است . بنابراین جهان در چشم اندیشمند و ملتزم تنها یک منظره نیست که جدا از کار خویش از جلوی چشم ها عبور کند ، بلکه جهان نمایشنامه کار و مکان و فعالیت عملی است . و اندیشمند تنها تماشاگر یا بیننده اتفاقی که در نمایشنامه می افتد نیست ، بلکه او در نمایش مشارکت دارد و نقش خود را در تراژدی وجود درونی خویش ایفا می کند . ( همان ، ص ۱۵ )
پس مفهوم کلی التزام این است که انسان اندیشه و قدرت خود را در خدمت یک موضوع معین قرار می دهد خواه اجتماعی باشد ، یا سیاسی یا ادبی و این مساله به این معنا است که التزام به معنای داشتن دیدگاه مشخصی است چه مثبت و چه منفی در برابر یک مساله ، که از دو بعد مکانی و زمانی به عالم مرتبط است ، چون کار شخص ملتزم به نتایج معینی منجر می شود . دیدگاه ملتزم از آزادی سرچشمه می گیرد ، به رغم این که آزادی مطلق نیست . ( عزام ، ۱۹۸۹ م ، ص ۲۰ )
و اما التزام چگونه چنین معنایی پیدا کرد ؟ پیشرفت فکری جدید چیزی بود که این معنای اصطلاحی جدید را به کلمه التزام داد به ویژه در زمینه اندیشه ، ادبیات و هنر . بنابراین طبیعی است که حرکت التزام با این مفهوم جدید باشد نه تنها در زبان عربی بلکه در ادبیات جهانی نیز چنین است . شاید این در نتیجه توسعه خود مفاهیم ادبی باشد ، چرا که مفهوم التزام با مفهوم ادبیات قائم بر ارتباط تنگاتنگ با زندگی است که ادیب آن را به جلو سوق می دهد . این تقریباً مفهوم جدیدی است که فقط در اواخر قرن پیش گسترش یافته است . آن زمان که اندیشمندان ، ادبا و ناقدان فریاد برآوردند که ادبیات و زندگی ارتباط شدیدی با هم دارند . ( ابوحاقه ، ۱۸۰۵ م ، ص ۱۶ )
۳-۲- شعر عربی قدیم و التزام (از عصر جاهلی تا پایان عصر عباسی )
واضح است که فلسفه التزام در بین عرب های گذشته شناخته شده نبوده است و تمام ملت ها نیز چنین هستند چرا که این فلسفه در عصر معاصر تبین شد و مبادی آن تنها بعد از جنگ دوم بین عرب ها منتشر شد . اما با این حال شعر عربی قبل از این خالی از برخی دیدگاه های التزام نبود . شکی نیست که شرایط تاریخی در ظهور این دیدگاه ها بی تاثیر نبوده است و در کنار آن خصوصیات فردی و شرایط شاعر به این مساله کمک می کند . این امر محدود به یک عصر از عصرهای ادبیات گذشته عرب نمی شود ، بلکه التزام در تمامی عصرهای ادبی وجود دارد . هر چند این التزام از نظر کمی و کیفی و قدرت ضعف در هر عصر نسبت به عصر دیگر متفاوت است . ( همان ، ص ۶۲ )
ساختار شعر جاهلی که می توان آن را هسته ایدئولوژیک آن به حساب آورد در سه امر محدود
می شود . تعهد نسبت به قبیله ، جوانمردی ، شجاعت . ( همان )
التزام در عصر جاهلی بیشتر قومی و قبیله ای است ، یکی از شعرایی که دیدگاه های التزام
قبیله ای دارد عمروبن کلثوم ( م ۵۸۲ ) است که در معلقه مشهور خود از قبیله خویش دفاع می کند و این معلقه به سرود قبیله تغلب تبدیل شد .
ألهَی بنـی تغلب عن کُلّ مکرمهٍ قصیــدهُ قالها عمروبنُ کُلثُوم
یــروَونَهُما ابــداً مُـذ کان اوَّلُهُم یا للرجال ، لشِعرٍ غیر مَسوُؤم
( همان ، ص ۶۴ )
در آغاز قرن هفتم میلادی ، سرزمین عرب مهم ترین رخداد تاریخ خود را به چشم دید و آن ظهور اسلام بود . اسلام در رسالت خود حامل ایدئولوژی حقیقی بود که روز به روز در بین مردم منتشر می شد و عرب و غیر عرب به آن ایمان پیدا می کردند . این ایدئولوژی مذهبی و معنوی وجوهی از زندگی اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، اخلاقی و انسانی عموم مردم را به همراه خود داشت . این جنبه ها به رغم تعدد و تفاوت شان به همراه جنبه های معنوی یک عنصر واحدی را تشکیل می داد و در آن هیچ چیز از یکدیگر جدا نمی شد . ایدئولوژی اسلامی با دو امر مهم ارتباط پیدا می کند که عبارتند از ( محمد) و