سیاستهای حکمروایی شایسته شامل توسعه بخش خصوصی، تمرکززدایی، ترویج و توانمندسازی جامعه مدنی میباشد. بنابراین حکمروایی در دو سطح مطرح است: (الف) سطح عمودی: ترکیب و اثربخشی نهادهای دولت مرکزی و محلی؛ (ب) سطح افقی: ترکیب و اثربخشی سازمانهای جامعه مدنی و بخش خصوصی (دادورخانی و همکاران، ۱۳۹۰).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نقش حکمروایی شایسته در راهبردهای توسعه پایدار فراهم کردن چارچوب جامع لازم برای برنامه های بلندمدت و عمومی است که با اهداف راهبردی، سیاست بلندمدت عمودی و افقی هماهنگ، نتیجه مشخص و فرایند مداخله و ایجاد راهبردهای توسعه پایدار قابل دسترس برای جوامع محلی و مردم مشخص می شود (Kardos, 2012).
حکمروایی شایسته در واقع رهیافتی تطبیقی در برنامه ریزی و مدیریت منابع در قلمرو سرزمین (کشور، منطقه، شهر، روستا و مانند اینها) برای دستیابی به توسعه پایدار به شمار می آید که از طریق رفتار و قاعدهمند و نهادینه شدن پاسخگویی، مشارکت مردمی، شفافیت، قانونمندی، مسئولیت پذیری، اجماع و مانند اینها دستیافتنی است (افتخاری و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۳-۲- الگوهای حکمروایی شایسته
تاکنون الگوهای مختلفی برای حکمروایی شایسته ارائه شده است. یکی از این الگوها توسط گراهام و همکارانش (۲۰۰۳) ارائه شده است. در این الگو، تاریخ، سنتها، فناوری و به ویژه فرهنگهای جوامع در نظر گرفته شده است (شکل ۲-۲).
شکل (۲-۲) الگو پیشنهادی گراهام و همکاران برای دستاندرکاران حکمروایی شایسته روستایی
(دادورخانی و همکاران، ۱۳۹۰).
بر اساس الگویی که برنامه توسعه سازمان ملل متحد (۲۰۰۰) ارائه داده است، حکمروایی شایسته مستلزم همگرایی و همافزایی سه رکن اصلی دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی در انجام فعالیتها است (شکل ۲-۳). بر اساس این الگو، حکمروایی شایسته مستلزم مشارکت برابر همه شهروندان در تصمیم گیری است.
شکل (۲-۳) هرم کنشگران حکمروایی شایسته (پورمحمدی و همکاران، ۱۳۹۰)
منجیستیب[۶] (۲۰۰۹) دستاندرکاران حکمروایی شایسته را در دو سطح عمودی و افقی میداند که در سطح عمودی، ترکیب و اثربخشی نهادهای دولت مرکزی و محلی قرار دارد و در سطح افقی ترکیب و اثربخشی سازمانهای جامعه مدنی و بخش خصوصی وجود دارد (شکل ۲-۴).
شکل (۲-۴) دستاندرکاران حکمروایی شایسته (Mengisteab,2009)
بخش خصوصی عامل تولید و سرمایه گذاری در رشد تولید ناخالص ملی به منظور افزایش درآمد سرانه و پویایی اقتصاد بازار و ایجاد رفاه نسبی دیده می شود. نقش دولت به عنوان تسهیلکننده فعالیتهای عمومی در فرآهمسازی محیطی برای توسعه پایدار به منظور ثبات و توسعه عدالت اجتماعی در جامعه ارزیابی می شود (نادری، ۱۳۹۰).
بهبود شرایط حکومت و افزایش آزادی و دخالت مردم در تعیین سرنوشت و طراحی برنامه های توسعه توسط خود مردم سبب ایجاد فرآیندهای نوین اداری و تأمین معاش و در نتیجه کاهش فقر خواهد شد (دادورخانی و همکاران، ۱۳۹۰). بنابراین میتوان گفت حکمروایی شایسته از سه رکن اصلی دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی تشکیل شده است که هر یک از این ارکان در اجرای این الگو در نظام حکمروایی نقش بهسزایی ایفا می کنند و باید قانونمحوری، پاسخگویی، توانمندسازی، شایستهسالاری و سایر مولفههای حکمروایی شایسته را در دستور کار خود قرار دهند؛ تا موفقیت در امور حاصل شود.
۲-۳-۳- مولفههای حکمروایی شایسته
برنامه توسعه ملل متحد در سال ۲۰۰۰ میلادی شاخص هایی را به عنوان شاخص های اصلی حکمروایی شایسته ارائه کرده و تحقق توسعه پایدار را مستلزم اجرای آنها دانسته است. این شاخص ها عبارتاند از: پاسخگویی، اجماعمحوری، مشارکت مردمی، قانونمحوری، عدالت و برابری، مسئولیتپذیری، شفافیت و کارایی و تأثیرگذاری یا اثربخشی (افتخاری و همکاران، ۱۳۹۰).
شکل (۲-۵) مولفههای حکمروایی شایسته (Plummer & Slaymaker, 2007)
با توجه به مفهوم و مولفههای برشمرده شده، شاخص های زیر را میتوان برای برای حکمروایی شایسته ارائه نمود:
- مشارکت مردمی: قدرت تاثیرگذاری روستاییان بر تصمیم گیریها و سهیم شدن آنها در قدرت (افتخاری و همکاران، ۱۳۹۱). مشارکت عبارت است از فرایند توانایی مستمر و با ثبات به منظور تعریف و تحلیل مسائل، تنظیم کردن و طرح راهحلها، تحرک منابع و به کارگیری آنها در همه سطوح نیازهای توسعه مردم تا کنشگران بتوانند بر فرآیندهایی که زندگی آنها را متاثر می کند نظارت و کنترل داشته و همه مردان و زنان در فرایند تصمیمگیری نقش داشته باشند (پورمحمدی و همکاران، ۱۳۹۰).
- پاسخگویی: سازمانها، مسئولان و مدیران چه در سطح کلان و خرد نظیر تشکلهای محلی روستایی مسئول نتایج تصمیمات و فعالیتهای خود هستند (افتخاری و همکاران، ۱۳۹۱). این شاخص بیانگر میزان آزادی بیان، آزادی احزاب، و تشکلات و اجتماعات و آزادی رسانههای جمعی است (نادری، ۱۳۹۰). در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز پاسخگویی قوای سهگانه مطرح شده است (جدول ۲-۲).
جدول (۲-۲) اشکال پاسخگویی سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه (مستفاد از قانون اساسی به نقل از قلیپور،۱۳۸۳)
مقام رهبری | رئیس جمهور | قوه مقننه |
قوه مجریه |
قوه قضائیه |
پاسخگویی سایر نهادهای عمومی |
-پاسخگو در برابر خبرگان (اصل۱۱۱) | -پاسخگو در برابر رهبری (اصل۱۲۲) -پاسخگو در برابر مجلس (اصل ۸۹ و ۱۲۲) -پاسخگو در برابر ملت (اصل ۱۲۲) |
-پاسخگو در برابر مردم (اصل ۹۰) -پاسخگو دربرابر رهبری در تبعیت از سیاستهای کلی نظام |
-پاسخگو در برابر مجلس -اجرای قانون -پاسخگویی به تحقیق و تفحص -پاسخگویی به تذکر، سوال نمایندگان و استیضاح (اصل ۸۹) -اجرای دقیق قانون بودجه -انجام بعضی امور زیر نظر مجلس -پاسخگویی به شکایات مردمی از طرز کار قوه مجریه -پاسخگو در بابر قوه قضایییه -احقاق حقوق شهروندان (دیوان عدالت اداری و دادگاه عمومی) |