نمودار شماره(۴): ارتباط شرایط محیط کار با سلامت عمومی
نمودار فوق نشان میدهد که با افزایش رضایت از شرایط محیط کار شانس سلامت عمومی بالاتر میرود.
نمودار شماره(۵): ارتباط میزان تحصیلات با سلامت عمومی
نمودار فوق نشان میدهد افرادی که دارای مدرک تحصیلی دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس هستند نسبت به افراد دارای مدرک دکترا از شانس سلامتی بیشتری برخوردار هستند.
فصل پنجم
در این فصل یافته های پژوهش بر اساس اهداف پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. این فصل مشتمل بر سه بخش بحث و تفسیر نتایج پژوهش و نتیجهگیری نهایی، کاربرد یافتهها و پیشنهادات برای پژوهشهای بعدی بر اساس یافتهها میباشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
بحث و تفسیر نتایج پژوهش:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ابعاد رضایت شغلی و ارتباط آن با سلامت عمومی کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی شهر رشت میباشد. به منظور نشان دادن نتایج حاصل از داده ها و دستیابی به اهداف پژوهش، یافتهها در ۳۶ جدول و ۵ نمودار ارائه شده است.
چنانچه قبلا گفته شد، این مطالعه بر روی ۲۵۲ نفر از کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی- درمانی شهر رشت انجام شده است و داده ها توسط نرم افزار spss نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
جدول ۷-۱ بیانگر مشخصات فردی و اجتماعی واحدهای مورد پژوهش میباشند. نتایج این جداول نشان میدهد که اکثر واحدهای مورد پژوهش ۸/۷۹% زن و ۲/۲۰% مرد بودند. که به دلیل بالاتر بودن میزان استخدام کارکنان زن نسبت به مرد در مراکز بهداشتی- درمانی ایران میباشد. به طوری که در اکثر مطالعات انجام شده بر روی این کارکنان تعداد کارکنان زن بیشتر از مرد بوده است(۷ و۱۵و۲۹و۸۴). علت آن میتواند گستردهتر بودن واحد بهداشت خانواده که کارکنان اصلی آن را خانمها تشکیل میدهند باشد. همچنین در مطالعات خارج از کشور نیز در مطالعه شریل ۶۱% شرکت کنندگان در پژوهش، زن بودند(۸۵). در مطالعه جان آلیو نیز نسبت زن به مرد دو به یک بود(۱۳). ابوشیخ نیز در مطالعه خود نشان داد که ۷۳% از نمونه های مورد پژوهش را زنان تشکیل میدادند(۴۶). البته این مسئله به نوع فعالیت و ارتباط بیشتر کارکنان با مددجویان زن و مادران که قسمت اعظم گیرندگان این خدمات هستند همخوانی دارد.
میانگین سنی نمونه ها ۱۹/۷± ۰۶/۴۲ با حداکثر سن ۵۸ سال و حداقل سن ۲۷ سال میباشد. در مطالعه شریل نیز میانگین سنی ۴۶ سال بود(۸۵). جذب نکردن کارکنان تازه فارغ التحصیل و جوان در مراکز بهداشتی – درمانی شهری میتواند بیانگر میانگین سنی بالا در کارکنان باشد.
از لحاظ وضعیت تاهل، ۳/۸۵% کارکنان متاهل، ۳/۱۲% مجرد، ۲/۱% مطلقه و ۲/۱% بیوه بودند. که در تجزیه و تحلیل داده ها به علت تعداد کم افراد مطلقه و بیوه در گروه مجرد مورد بررسی قرار گرفتند. در مطالعه گل افروز نیز که در گروه بهورزان انجام گرفت ۸۱% متاهل بودند(۵۲). ۶۲% از نمونه های مورد بررسی ابوشیخ نیز متاهل بودند(۴۶).
میانگین سابقه کار نمونه های مورد پژوهش۸/۳± ۳۴/۱۷ سال میباشد. اکثر نمونه ها ۳/۶۳% سابقه کار بالای ۱۶ سال داشتند. از نظر میزان تحصیلات، اکثر نمونه های مورد پژوهش دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم ۵/۴۰% و سپس به ترتیب ۵/۳۸% لیسانس، ۷/۱۰% دکترا و ۳/۱۰% دیپلمه بودند. در مطالعه زاهدی هم ۱/۵۱% افراد دارای تحصیلات زیر دیپلم بودند(۸۳) که علت آن بررسی واحدهای بهداشتی و درمانی روستایی و خانه های بهداشت علاوه بر واحدهای بهداشتی- درمانی شهری میتواند باشد.
اکثر نمونه ها به ترتیب در واحدهای بهداشت خانواده(۵/۴۰%)، مامایی(۷/۱۶%)، بهداشت محیط (۵/۱۳%)، مبارزه با بیماریها(۹/۷%)، پزشک(۹/۷%)، بهداشت حرفهای(۷/۶%)، آزمایشگاه(۶/۳%)، دندانپزشک (۸/۲%) و تزریقات (۴/۰%) بودند. که در تجزیه و تحلیل داده ها به علت تعداد کم نمونه ها، گروه پزشک و دندانپزشک در واحد پزشک و گروه آزمایشگاه و تزریقات با عنوان واحد پاراکلینیک مورد بررسی قرار گرفتند.
دلیل بالا بودن تعداد نمونه ها در واحد بهداشت خانواده، گستردهتر بودن این واحد در مراکز بهداشتی– درمانی میباشد. در مطالعه زاهدی بیشترین جمعیت مورد مطالعه را بهورزان (۵/۴۹%) تشکیل میدادند(۸۳). از مجموع ۲۵۲ نفر شرکت کننده در این پژوهش ۳/۱۶% دارای پست مدیریتی بودند و بقیه کارکنان فاقد این سمت بودند.
جدول شماره ۱۱-۸ سوالات پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ را بررسی میکند و فراوانی پاسخ دهندگان به سوالات این پرسشنامه را در چهار بعد (مشکلات جسمانی، اضطراب و بیخوابی، اختلال کارکرد اجتماعی و افسردگی) مورد ارزیابی قرار میدهد. در سوال اول این پرسشنامه که وضعیت سلامتی فرد در یک ماه اخیر مورد پرسش قرار میدهد. اکثر افراد (۹/۳۸%) بیان کردهاند که وضعیت سلامتی شان بدتر از قبل بوده است. به طور کلی در ۷ سوال اول که مربوط به حیطه جسمانی میباشد، بیشترین فراوانی پاسخ دهندگان مربوط به گزینه “در حد معمول” است که نمره ۱ را دریافت نمودند. این نتایج همراستا با نتایج حاصل از پژوهش حسابی میباشد(۸۷). حیطه اضطراب و بیخوابی شامل سوال ۱۴-۸ است که در جدول شماره ۹ مورد بررسی قرار گرفته است. در این حیطه نیز بیشترین فراوانی پاسخ دهندگان، گزینه دوم “در حد معمول” میباشد. این نتایج همراستا با نتایج حاصل از پژوهش حسابی میباشد(۸۷). حیطه سوم، حیطه اختلال در کارکرد های اجتماعی است که شامل سوالات ۲۱-۱۵ میباشد. با توجه به این که نمرهدهی در این سوالات به صورت معکوس میباشد. بیشترین فراوانی و درصد پاسخ دهندگان شامل گزینه چهارم یعنی “بسیار بیش از معمول” میباشد. در حالیکه در مطالعه حسابی گزینه انتخابی واحدهای مورد پژوهش، گزینه” بیش از حد معمول” میباشد(۸۷). انتخاب این گزینه در بعد اختلال کارکرد اجتماعی میتواند حاصل تعاملات خوبخودی باشد که در طول دوران اشتغال کارکنان بدست میآید. سوالات ۲۸-۲۲ مربوط به حیطه افسردگی است. جمعبندی نتایج پاسخ دهندگان به سوالات این حیطه بیانگر آن است که بیشتر نمونه ها گزینه دوم یعنی"در حد معمول” را انتخاب نمودهاند. این در حالی است که در مطالعه حسابی گزینه انتخابی واحدهای مورد پژوهش، گزینه “به هیچ وجه” میباشد(۸۷). در نهایت نمره سوالات چهار حیطه با هم جمع شدند.
جدول شماره ۱۷-۱۲ فراوانی پاسخ دهندگان به سوالات پرسشنامه شاخص رضایت شغلی را مورد بررسی قرار میدهد. در ابتدا بعد ماهیت شغل در ۲۲ سوال مورد بررسی گردید که بیشتر پاسخ ها مربوط به گزینه سوم میباشد که نمره ۳ را دریافت کردند. کسب نمره سه توسط اکثر شرکت کنندگان حاکی از آن است که میزان رضایت آنان کمی بالاتر از حد متوسط است و نشان میدهد که شرکت کنندگان از ماهیت شغل خود رضایت نسبتا خوبی دارند. بعد بعدی در سنجش رضایت شغلی، حیطه مسئول میباشد که شامل ۱۴ سوال است که بیشتر پاسخ ها مربوط به گزینه پنجم میباشد که نمره ۵ را دریافت کردند. این مساله نشان دهنده آن است که شرکت کنندگان از مسئول خود بیشترین میزان رضایت را داشتهاند. بعد همکار در ۱۱سوال مورد بررسی قرار گرفت که اکثر شرکت کنندگان گزینه پنجم را انتخاب کردند که بیشترین امتیاز یعنی ۵ را دریافت نمودند. نتیجه حاصل نشان میدهد که روابط بین همکاران مطلوب میباشد و در این بعد از رضایت بالایی برخوردارند. در بعد ارتقاء شغلی، که شامل ۷ سوال میباشد. پس از بررسی انجام شده مشخص شد بیشتر پاسخ ها مربوط به گزینه اول میباشد که نمره ۱ را دریافت کردند که نشان دهنده پایین بودن میزان رضایت کارکنان در این بعد میباشد. بعد مورد بررسی دیگر، بعد حقوق و مزایا با ۹ سوال مورد بررسی قرار گرفت. اکثر پاسخ ها مربوط به گزینه اول می باشد و نمره ۱ را دریافت نمودند و میزان رضایت پایین در این بعد را نشان میدهد. در نهایت، بعد ششم یعنی شرایط محیط کار در ۷ سوال مورد بررسی قرار گرفت و بیشتر پاسخ ها مربوط به گزینه سوم است که نمره ۳ را دریافت کردند. این نتایج نشان میدهد که میزان رضایت کارکنان در این بعد در حد متوسط میباشد. نمرات هر حیطه بطور جداگانه برای بررسی میزان رضایت در هر بعد و در نهایت بطور کلی با هم جمع شدند. در کل رضایت از شغل در این کارکنان کمی بالاتر از حد متوسط میباشد.
جدول شماره ۱۸ در راستای هدف ویژه شماره ۱ تنظیم شده است که میانگین نمره رضایت شغلی و ابعاد آن را در کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی– درمانی شهر رشت میسنجد. بر اساس نتایج این جدول، میانگین امتیاز رضایت از همکار ۰۱/۱۷±۸۳/۷۶% میباشد که بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. پس از آن به ترتیب در بعد مسئول ۵۳/۱۸±۰۴/۷۶% که اختلاف کمی با بعد همکار دارد، قرار گرفته است. ماهیت شغل با امتیاز ۸/۱۲±۲۳/۶۴%، بعد شرایط محیط کار۸۱/۱۷±۵۴%، بعد ارتقاء شغلی ۰۹/۲۲±۱۷/۵۰% و نهایتا کمترین میزان رضایت در بعد حقوق و مزایا ۹۵/۱۳±۰۵/۴۱% میباشد. در کل میزان رضایت شغلی کارکنان ۵۰/۱۰±۱۶/۶۳% بدست آمد.
به نظر میرسد همه این مسائل (ارتباط تنگاتنگ کاری، لزوم روابط دوستانه در محیط کار و وجود روابط صمیمانه بین همکاران و مسئول) توجیه کننده این مسئله باشد که اکثریت واحد های مورد پژوهش در پاسخ به سوالات مربوط به همکار و مسئول گزینه پنجم را انتخاب نمودند و بیشترین رضایت را در این دو بعد نشان دادند. حبیب در مطالعه خود که به بررسی رضایت شغلی و سلامت روانی کارکنان بیمارستان خصوصی پرداخته بود، به نتایجی همسو با نتایج ما دست یافت. در این مطالعه نیز بیشترین رضایت در بعد همکار۸/۳±۶/۱۷ و کمترین رضایت در بعد حقوق و مزایا ۶/۳±۸/۸ بود(۳۴). در حالیکه در مطالعه زاهدی که بین کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی انجام گرفت بیشترین رضایت در بعد سرپرستی۵۰% و کمترین میزان رضایت از شغل در بعد ارتقاء ۷/۲۸% و حقوق ۵/۳۶% میباشد(۸۳). همچنین جان آلیو در مطالعه خود که بر روی کارکنان بهداشتی انجام داد، نشان داد که این افراد بیشترین رضایت را در بعد ماهیت کار ۲/۸۸% و همکار ۹/۸۷% داشتند و کمترین رضایت در بعد شرایط محیط کار۷/۷۹% و حقوق و پاداش ۹/۷۲% میباشد(۱۳). میر کمالی در مطالعهای به بررسی توانمند سازی روان شناختی با رضایت شغلی در پرسنل پرستاری پرداخت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد بیشتر پرستاران در بعد سرپرستی و ماهیت شغل از رضایت شغلی بالایی برخوردار بودند. در حالیکه در بعد ارتقاء و حقوق بیشترین نارضایتی را نشان دادند(۱۰). تفاوت در محیطهای مختلف کاری و شرایط و موقعیتهای مختلف میتواند باعث ایجاد این تفاوتها باشد.
جدول شماره ۱۹ در راستای هدف دوم مطالعه تنظیم شده است که به بررسی ابعاد سلامت عمومی در کارکنان مرکز بهداشتی- درمانی شهر رشت میپردازد. نتایج حاصل نشان داد که میانگین نمره مشکلات جسمانی ۸۴/۱۶±۴۲/۲۸، بعد اضطراب و بیخوابی۱۱/۵±۴۲/۷، بعد اختلال در کارکردهای اجتماعی ۹۱/۱۷±۲۲/۴۵ و بعد افسردگی ۲۷/۱۳±۹۴/۱۰ میباشد. همچنین نمره میانگین کل سلامت عمومی در واحدهای مورد پژوهش ۳۷/۱۲±۵۶/۲۸ است. در این میان بیشترین میانگین مربوط به بعد اختلال در کارکرد اجتماعی و کمترین میانگین مربوط به بعد اضطراب و بیخوابی میباشد. اختلال در عملکرد اجتماعی که از جنبه های فرسودگی شغلی محسوب میشود، معمولا به علت کمبود منابع حمایتی و تعارض در کار ایجاد میشود. در این حال فرد نسبت به همکاران و مددجویان با دید منفی برخورد میکند که این نگرشهای منفی ممکن است بر فعالیت کاری افراد تاثیر منفی بگذارد(۸۶).
به طور کلی سلامت جسمی و روانی و توانایی انجام نقش های اجتماعی از ویژگیهای فرد سالم می باشد که میتواند بر اثر مشکلات شغلی تحت تاثیر قرار گیرد.
در مطالعه حسابی که به بررسی سلامت عمومی در پرستاران پرداخته است، بیشترین میانگین نمره سلامت عمومی مربوط به بعد اختلال کارکرد اجتماعی ۱۳/۳±۳۵/۱۱ میباشد که همسو با نتایج حاصل از مطالعه ما است و کمترین میانگین نمره مربوط به بعد افسردگی ۸۶/۲±۱۸/۲ میباشد در حالیکه در مطالعه ما کمترین نمره مربوط به بعد اضطراب و بیخوابی۱۱/۵±۴۲/۷ میباشد(۵۵). علت این اختلاف مربوط به شرایط متفاوت کاری دو گروه کارکنان در واحد بیمارستان و مراکز بهداشتی– درمانی میباشد. وجود شیفتهای در گردش و تنوع کاری بیشتر در بیمارستان، استرس برخورد با بیمار بدحال از شرایط خاص کارکنان بیمارستان میباشد که بر روی سلامتی آنان تاثیر گذاشته است در حالیکه در کارکنان مراکز بهداشتی– درمانی شرایط متفاوتتر بوده و یکنواختی در فعالیتهای کاری باعث ایجاد اختلال در سلامت گردیده است(۸۷).
در مطالعه ما پس از اختلال در عملکرد اجتماعی و مشکلات جسمانی، بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد افسردگی بدست آمد. یکنواختی و تکراری شدن کار میتواند عامل ایجاد افسردگی در کارکنان باشد. همچنین محدودیت در زمینه فرصتهای آموزشی، شرکت منظم در ورزشهای سازمان یافته و دیگر فعالیت های تفریحی میتواند مانع تکامل سلامت این گروه از اجتماع گردد.
میزان رضایت شغلی به تفکیک ابعاد و همچنین سلامت عمومی در ابعاد مختلف، برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی که شامل سن، جنس، وضعیت تاهل، سابقه کار، میزان تحصیلات، واحد محل اشتغال و داشتن یا نداشتن پست مدیریتی بودند، که در واقع ادامه اهداف شماره ۱ و۲ ما را در بر میگیرد، مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این آزمونها به طور کلی در جداول۲۱ تا ۳۴ خلاصه شده است. که به تفصیل به بررسی آن ها خواهیم پرداخت.
در جداول شماره ۲۱ و۲۲ ابعاد مختلف رضایت شغلی و سلامت عمومی بر حسب متغیر سن توسط ضریب همبستگی اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که بین رضایت شغلی به طور کلی و در ابعاد آن ارتباط معنیدار آماری با سن وجود ندارد. همچنین ارتباط معنیداری بین سن و سلامت عمومی دیده نشد. در بررسی ارتباط سلامت عمومی و ابعاد آن بر حسب سن نیز رابطه آماری معنیداری بین هیچ یک از ابعاد و همچنین سلامت عمومی بطور کلی با سن دیده نشد. بنیهاشمیان در مطالعهای که در این راستا انجام داد نشان داد که بین سن و سلامت عمومی رابطه معنیدار وجود دارد(۳۲). همچنین در مطالعه شفیع آبادی که به بررسی رضایت شغلی و سلامت عمومی کارکنان دانشگاه پرداخته بود مشاهده شد که بین رضایت شغلی و سن رابطه معنیدار وجود دارد(۱۸). اما نتایج حاصل از پژوهش حبیب که به بررسی رضایت شغلی و سلامت روانی کارکنان بیمارستان پرداخته بود، در راستای نتایج ما میباشد و ارتباط معنیداری بین سن با رضایت شغلی و سلامت عمومی دیده نشد(۳۴). علت این تفاوتها میتواند مربوط به تفاوت حجم نمونه های مورد بررسی در مطالعه ما و مطالعات مورد بررسی باشد.
جداول شماره ۲۳و۲۴ ابعاد رضایت شغلی و سلامت عمومی را بر حسب جنس مورد ارزیابی قرار میدهند. بر اساس آزمون من ویتنی ارتباط معنیداری بین رضایت شغلی بطور کلی و همچنین بین سلامت عمومی بطور کلی با جنس دیده نشد. در بررسی ابعاد رضایت شغلی و سلامت عمومی نیز رابطه معنیداری با جنس مشاهده نگردید. تنها در بعد اضطراب و بیخوابی سلامت عمومی بصورت مرزی اختلاف معنیدار شده است (۰۵۹/۰>P) که نیاز به مطالعات بیشتر در این زمینه میباشد. در همین راستا، در مطالعه شفیع آبادی هم بین رضایت شغلی و جنس ارتباط معنیدار مشاهده نشد(۱۸). در مطالعهای مشابه که توسط حبیب انجام شد بین رضایت شغلی و سلامت عمومی با جنس رابطه معنیدار دیده نشد(۳۴). این در حالی است که بنیهاشمیان در مطالعه خود نشان داد که جنسیت اثر مستقیم بر سلامت عمومی دارد(۳۲). علت این امر میتواند مربوط به حجم نمونه ها و متفاوت بودن ویژگیهای شغلی و شرایط کاری متفاوت در گروه های مورد پژوهش باشد.
جداول شماره ۲۵ و۲۶ به بررسی رضایت شغلی و سلامت عمومی بطور کلی و در ابعاد آن بر حسب میزان سابقه کار کارکنان مراکز بهداشتی– درمانی میپردازند. در این بررسی که بر اساس آزمون من ویتنی میباشد بین سابقه کار و رضایت شغلی بطور کلی ارتباط معنیدار مشاهده نشد. ولی در بررسی ابعاد بر حسب متغیر سابقه کار مشاهده شد که از بین ابعاد رضایت شغلی، بین بعد حقوق و مزایا و سابقه کار رابطه معنیدار وجود دارد (۰۴۶/۰>p). به گونهای که در کارکنان با سابقه بالاتر میانگین نمره رضایت از شغل در بعد حقوق کاهش پیدا کرده است. به نظر میرسد با بالا رفتن سابقه کار توقعات کارکنان از شغل و سازمان بیشتر میشود. همچنین نیازهای فرد تغییر میکند که در صورت برآورده نشدن آن احساس سرخوردگی خواهد نمود. از بین چهار بعد سلامت عمومی، بین بعد نشانه های جسمانی سلامت و سابقه کار رابطه معنیدار دیده میشود(۰۵۳/۰>p). بالارفتن سابقه کار میتواند در کارکنان ایجاد فرسودگی شغلی کرده و بعد جسمانی سلامت کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد. در مطالعه حبیب سلامت عمومی و رضایت شغلی بطور کلی رابطه معنیداری با سابقه کار نداشتند(۳۴). که این مسئله همسو با نتایج حاصل از مطالعه ما در بررسی کلی میباشد. منجمد در مطالعه خود که به بررسی رضایت شغلی در پرستاران پرداخته بود نشان داد که بین میزان سابقه کار و رضایت شغلی رابطه معنیدار وجود دارد(۱۱). نظر[۹۹]در پژوهشی با هدف بررسی رضایت شغلی در پرستاران عراق نشان داد که با افزایش میزان سابقه کار، میزان رضایت از شغل کارکنان افزایش یافته است(۴۷). البته باید خاطر نشان کرد که هیچیک از مطالعات قبلی به بررسی ارتباط حیطه های رضایت شغلی و ابعاد سلامت عمومی با مشخصات دموگرافیک نپرداختهاند و ارتباطات بطور کلی بررسی شده است.
جداول شماره ۲۷ و۲۸ رضایت شغلی را که بطور کلی و در شش بعد آن و سلامت عمومی را بطور کلی و در چهار بعد آن بر حسب متغیر وضعیت تاهل مورد بررسی قرار دادهاند، نشان میدهد. بر اساس آزمون من ویتنی، اختلاف میزان رضایت شغلی و سلامت عمومی بطور کلی در دو گروه متاهل و مجرد (مجرد، مطلقه و بیوه) بسیار ناچیز میباشد و از لحاظ آماری تفاوت معنیدار بین این دو گروه مشاهده نمیشود. اما در بررسی ابعاد رضایت شغلی دیده شد که در بعد همکار این رابطه معنیدار می باشد(۰۱۱/۰>p). به گونهای که میانگین نمره رضایت شغلی در این بعد در افراد متاهل بیشتر از افراد مجرد میباشد. علت آن میتواند بالاتر بودن تعداد کارکنان متاهل(۳/۸۵%) نسبت به کارکنان مجرد باشد. به همین دلیل کارکنان متاهل همخوانی بیشتری با یکدیگر داشته و مسایل مشترکی دارند. به نظر میرسد، تاهل، روابط را صمیمانهتر و راحتتر میکند. همچنین داشتن آرمانها و توقعات بیشتر در افراد مجرد و درگیری بیشتر با کار به علت تنهایی و مشغله کمتر زندگی و مسائل خانوادگی در آنان باعث میشود که در مسایل کاری ریزتر شده و به جزییات کار و همکاران اهمیت بیشتر بدهند که این مسئله باعث رضایت کمتر نسبت به افراد متاهل گردیده است. اگرچه در مطالعات قبلی ازجمله مطالعه شفیع آبادی(۱۸) و حبیب(۳۴) و همچنین زاهدی(۵۱) که در این راستا انجام گرفته است ارتباط معنیدار آماری بین وضعیت تاهل و رضایت شغلی و سلامت عمومی مشاهده نگردید. این مساله میتواند به علت عدم بررسی ابعاد رضایت شغلی و سلامت عمومی باشد.
جداول شماره ۲۹ و۳۰ نشان دهنده نتایج حاصل از آزمون کروسکال والیس میباشد که رابطه میزان تحصیلات با رضایت شغلی و سلامت عمومی به طور کلی و در ابعاد آن را مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج نشان میدهد بین میزان تحصیلات و رضایت شغلی بطور کلی رابطه معنیدار آماری وجود ندارد. اما در بررسی ابعاد مشخص شد بین بعد ماهیت شغل و میزان تحصیلات این ارتباط معنیدار میباشد(۰۴۵/۰>p). بطوریکه بیشترین میانگین نمره رضایت از شغل در این بعد در بین افراد با مدرک دکترا میباشد (۴۶/۶۹%) و کمترین میانگین نمره در افراد با مدرک لیسانس(۴۶/۶۲%) و سپس با اندکی تفاوت در افراد دیپلمه(۷۳/۶۲%) میباشد. شرایط و بار کاری، توقعات افراد از شغل و فعالیت های شغلی بر حسب مدرک تحصیلی و مسئولیت پذیری افراد میتواند در این مسئله تاثیرگذار باشد.
همچنین بین تحصیلات و سلامتی عمومی بطور کلی(۰۱۵/۰>p) و در ابعاد افسردگی(۰۰۹/۰>p ) و اضطراب و بیخوابی(۰۲۸/۰>p) سلامت رابطه معنیدار مشاهده گردید. در بررسی سلامت عمومی بطور کلی مشاهده شد که نمره سلامت عمومی در افراد دارای مدرک دیپلم و دکترا کمترین نمره کسب شده است. علت آن میتواند تعداد کمتر افراد در این دو گروه باشد. این در حالی است که افراد دارای مدرک تحصیلی لیسانس نمره بالاتری در سلامت عمومی داشتند. شاید یکی از علل آن مربوط به فشار کاری بیشتر در این گروه باشد. در بررسی ابعاد اضطراب و بیخوابی و افسردگی هم کمترین نمره سلامت مربوط به همین دو گروه دیپلم و دکترا میباشد. مسئولیت کمتر و نداشتن تحصیلات دانشگاهی در گروه دیپلم ممکنست علت آسیب به سلامت این گروه باشد. در مقابل آن گروه دکترا با داشتن بالاترین مدرک تحصیلی در محیط مورد مطالعه و به تناسب آن داشتن مسئولیت سنگینتر و توقعات بیشتر از سازمان در قبال آن، میتواند باعث ایجاد این اختلال در سلامتی گردد.
در مطالعه شفیع آبادی و بهروزیان نیز که در این زمینه انجام شده است، ارتباط معنیدار آماری بین میزان تحصیلات و رضایت شغلی وجود نداشت(۱۸و۲۵). ولی نتایج حاصل از مطالعه حبیب نشان داد که میزان رضایت از شغل با میزان تحصیلات رابطه عکس دارد(۳۴). همچنین نشان داد که سلامت عمومی با میزان تحصیلات رابطه معنیدار ندارد که بر خلاف نتایج مطالعه ما میباشد. زاهدی در مطالعه خود که در کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی انجام داد، نشان داد که افرادی که دارای مدرک تحصیلی پایینتر(زیر دیپلم) بودند نسبت به سایر گروه ها از رضایت شغلی بالاتری برخوردار بودند. که این مسئله بیانگر انتظارات بیشتر کارکنان تحصیل کرده است(۸۳). همچنین در مطالعه منجمد نشان داده شد که ارتباط معنیدار بین سطح تحصیلات با رضایت شغلی پرستاران مشاهده نگردید(۱۱).
جداول شماره ۳۱ و۳۲ نتایج حاصل از آزمون کروسکال والیس را که رابطه رضایت شغلی بطور کلی و ابعاد آن و همچنین سلامت عمومی بطور کلی و در ابعاد آن را با واحد محل اشتغال کارکنان مورد بررسی قرار داده است، نشان میدهند.
یافتهها نشان میدهد که بین رضایت شغلی(۰۱۵/۰>p)و سلامت عمومی(۰۰۱/۰>p )بطور کلی با واحد محل اشتغال رابطه معنیدار وجود دارد. در این میان بیشترین میانگین نمره رضایت شغلی در افراد شاغل در واحد پاراکلینیک میباشد (۴۳/۷۲%) و کمترین نمره رضایت شغلی در گروه مامایی (۸۶/۵۹%) میباشد. علت آن حجم بالای کار در واحد مامایی و حساستر بودن شغل آنها که در ارتباط با مادران باردار میباشد و همچنین تعداد کمتر کارکنان واحدهای پاراکلینیک میتواند باشد.
در ارتباط با بررسی ابعاد شش گانه رضایت شغلی بر حسب واحد محل اشتغال مشاهده شد که در بعد مسئول (۰۳۵/۰>p) و بعد ارتقاء شغلی (۰۱۹/۰>p) با واحد محل اشتغال ارتباط معنیدار وجود دارد. از بین واحدهای مورد پژوهش، بیشترین نمره رضایت شغلی در بعد مسئول در واحد پاراکلینیک (۷۱/۹۳%) مشاهده شد و کمترین نمره رضایت از مسئول نیز مربوط به واحد مامایی (۷۳/۷۱%) میباشد. همچنین در بعد ارتقائ شغلی بیشترین میانگین نمره مربوط به واحد پاراکلینیک (۴۳/۶۳%) و کمترین میانگین نمره مربوط به واحد بهداشت محیط (۴۵/۴۴%) میباشد.
شرایط کاری متفاوت در واحدهای مختلف، نحوه ارتقاء شغلی و امکانات موجود در واحدها حجم متفاوت کارکنان در این واحدها باعث شده است تا هر یک از این گروه ها نمره متفاوت از رضایت شغلی را در ابعاد مختلف به خود اختصاص دهند.
در مورد بررسی رابطه سلامت عمومی بطورکلی و ارتباط آن با واحد محل اشتغال مشاهده شد که این ارتباط معنیدار بوده است. به گونهای که کمترین میانگین نمره اختلال سلامت عمومی در واحد مبارزه با بیماریها و سپس با اختلاف کم در