نکتۀ مهمی که در خصوص دورۀ سوم سیاست خارجی ایران باید بیان شود این است که این دوره در تمام مدت از روند یکنواختی برخوردار نبوده است. به عنوان مثال از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ سیاست تنش زدایی در دستگاه سیاست خارجی مطرح شد که سطح بالاتری از روابط با سایر کشورها را نسبت به «عادی سازی» دربرمیگرفت. به این ترتیب به نظر میرسد در ذیل دورۀ سوم سیاست خارجی ایران و بر اساس همان مبانی میتوان سیاستهایی چون تنشزدایی را نیز در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی تبیین کرد.
-
-
-
- ساختارهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران
-
-
ساختارهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی ایران بر دو نوعند:
الف- ساختارهای رسمی که به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم توسط نهاد قانونی جایگاه خود را دارند. عناصر ساختار رسمی و مؤثر در فرایند سیاستگذاری کشور عبارتند از:
-
- رهبری؛
۲- مجمع تشخیص مصلحت نظام؛
۳- ریاست جمهوری؛
۴- مجلس شورای اسلامی؛
۵- شورای عالی امنیت ملی؛
۶- وزارت امور خارجه.[۱۰۶]
ب - ساختارهای غیررسمی مؤثر بر تصمیمگیری سیاست خارجی: منظور از ساختارهای غیررسمی، گروه های ذی نفوذ و فشاری است که در قانون به صورت مکتوب به عنوان تصمیمگیرنده ذکر نشدهاند، ولی در روند تصمیمگیری سیاستهای داخلی و خارجی مؤثرند. لازم به ذکر است که گروه های ذی نفوذ، همان گروه فشار بالقوّه هستند که وقتی بالفعل شوند در تصمیمگیری تأثیر میگذارند و به گروه فشار تبدیل میشوند. یعنی هر گروه فشار، گروه ذی نفع و نفوذ است، اما هر گروه ذی نفعی گروه فشار نیست. این گروه ها همانند تشکلهای مختلف روحانیت، گروه های صنفی مثل تشکلهای کارگری و سایر انواع گروه ها، میتوانند به شیوه های غیرمستقیم در سیاست خارجی مؤثر باشند؛ اگرچه دسترسی گروه های فشار به تصمیمگیریهای خارجی نسبت به دسترسی دولت به آنها کمتر است.[۱۰۷] این تمایل به دخالت بویژه در منطقۀ آسیای مرکزی کاهش مییابد و علاقهای که این گروه ها به مسائل خاورمیانه نشان میدهند به مراتب بیشتر از آسیای مرکزی است.
-
-
-
- نقش هویت ملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
-
-
نقش هویت ملی در سیاست خارجی ایران به شکل تأثیر مستقیم آن بر روی منافع ملی کشور است. مهمترین عامل تعیین کنندۀ انگیزهها و منافع ملی ایران، هویتی است که این کشور برای خود تعریف میکند که خود معلول هنجارهای ملی و فراملی است. بنابراین نخستین نکتۀ مهم این است که هویتهای مختلف، منافع گوناگونی را ایجاب میکند و تغییر در آنها موجب تغییر در منافع ملی کشور میشود. دوم اینکه عنصر محوری در تعریف هویت ملی، اولویت آن را در منافع ملی تعیین میکند. سوم اینکه هویتهای ملی متعارض در یک زمان، ناسازگاری منافع را در پی خواهد داشت.[۱۰۸]
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
با این مقدمه به بررسی هویت ملی جمهوری اسلامی ایران و عناصر سازندۀ آن میپردازیم. هویت ملی جمهوری اسلامی ایران، تصور این کشور از خویش بر اساس برداشت و تصویر سایر کشورها از آن است. هویت ملی ایران یک موضوع شناختی مبتنی بر فهم مشترک از ایران و کشورهای دیگر میباشد که هم بیانگر همسانی و انسجام درونی است و هم تمایز و تفاوت بیرونی.[۱۰۹]
جلالالدین دهقانی مبانی هویت ملی ایران یا هنجارهای هویت ساز جمهوی اسلامی ایران را ناشی از چهار منبع و نظام معنایی بینالاذهانی میداند: «ملیگرایی» یا «ایرانگرایی»، «اسلامگرایی شیعی»، «جهان سوم گرایی» و «نظام ارزشی بین المللی حاکم بر روابط بینالملل». ملیگرایی بر ملیت ایرانی، اسلام گرایی شیعی بر آموزههای اسلام شیعی، جهان سوم گرایی بر اندیشۀ عدم تعهد و بالاخره گفتمان بین المللی بر مفهوم دولت ملی و اصل حاکمیت ملی استوار است. بنابراین جمهوری اسلامی دولتی است «ایرانی»، «اسلامی ـ شیعی»، «غیر متعهد» و «دارای حاکمیت».
در چارچوب «ملیگرایی» ملت و ملیت ایرانی مهمترین منبع هویت ملی ایران است و با توجه به تعریف «ملت»،[۱۱۰] عناصر و اجزای تشکیل دهندۀ هویت ملی ایران؛ سرزمین یا محدودۀ جغرافیایی، جمعیت، زبان، نژاد، مذهب، تاریخ مشترک، فرهنگ و سنتها، ساختار سیاسی مشترک و روابط اقتصادی است. البته براساس قرار گرفتن هر یک از این عناصر نیز انواع مختلفی از ملیگرایی همچون ملیگرایی لیبرال، باستانگرا، استعمارستیز، نژادگرا و دینی وجود دارد. در ملیگرایی نژادگرا عنصر محوری هویت ایرانی، نژاد آریایی است که حفظ خلوص و وحدت آن و نیز حفظ سرزمین ایران وظیفۀ ملت و دولت است. بنابراین دولت ایران نسبت به همنژادهایی که خارج از مرزهای جغرافیایی آن زندگی میکنند نیز مسئولیت دارد. با این حال این نوع از ملیگرایی در شکل دهی هویت ملی ایران نقش قابل ذکری ندارد.
بر اساس اسلامگرایی شیعی، ملت ایران ملتی مسلمان است که مهمترین منبع هویت و مرجع وفاداریشان، اسلام و تشیع است و برای آنها مرز بین «خود» و «دگر» را ترسیم میکند. در این رابطه نیز سه نوع اسلامگرایی آرمانگرا، واقعگرا و لیبرال قابل شناسایی است که توضیح آنها خارج از این بحث است. تنها ذکر این نکته ضروری است که بر طبق نظریۀ نظام سیاسی آرمانی اسلام، امت اسلام به عنوان مجموعهای از مسلمانان که بوسیلۀ دین و ایمان مشترک اجتماع واحدی را تشکیل میدهند، جایگزین ملت محسوب میشود. بنابراین آرمانگرایان در چارچوب نظریۀ نظام سیاسی آرمانی شیعی، برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک «دولت اسلامی» همان وظایف و تکالیف دولت آرمانی را قائلند که فراتر از محدودۀ سرزمینی و جغرافیایی ایران است. ولی از نظر دهقانی نظریۀ جمهوری اسلامی که در جریان انقلاب اسلامی ارائه و اجرا شد؛ از آنجا که به نظر امام خمینی زمانی مشروعیت و مقبولیت دارد که: “مبتنی بر ضوابط اسلامی و متکی به آرای ملت باشد"، بیشتر با واقعگرایی اسلامی همخوانی دارد. واقع گرایی اسلامی با وجود اینکه به عنصر اسلام در تکوین هویت جمهوری اسلامی اولویت میبخشد، ولی آن را مخالف ایرانی بودن و ملیت ایرانی نمیداند. البته با وجود این اختلافها، وی معتقد است که نظام اخلاقی ارزشی شیعی بر هویت و رفتار جمهوری اسلامی ایران نقش بارزی دارد و هنجارهایی چون ظلم ستیزی، سلطه ناپذیری و عدالت، رفتار خاصی را برای این کشور در عرصۀ بین المللی ایجاب میکند.
جهان سوم گرایی نیز که در عرصۀ بین المللی در جنبش عدم تعهد نمود یافته است، نوعی گفتمان بین المللی است که ماهیتی ضد استعماری، ضد امپریالیستی و ضد هژمونیک دارد و «مخالف نظم موجود» در جهان میباشد. برخی اصول و اهداف عدم تعهد عبارت است از: عدالت بین المللی، احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها، کاهش تنشهای بین المللی، شرکت نکردن در اتحادهای نظامی و واگذاری پایگاه نظامی به قدرتهای بزرگ و حل مسالمت آمیز اختلافها. این اصول نیز به اهداف اعلامی جمهوری اسلامی ایران شباهت بسیاری دارد.
در گفتمان روابط بینالملل به این نکته توجه میشود که موازین و هنجارهای بین المللی نیز نقش تعیین کنندهای در تکوین هویت جمهوری اسلامی ایفا میکنند. اگرچه ممکن است میزان تأثیر این عنصر نسبت به مکان و زمان نوسان داشته باشد، ولی تأئید اصول و هنجارهایی چون حاکمیت ملی و سرزمینی، استقلال و آزادی عمل و تمامیت ارضی بیانگر این است که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند سایر کشورها هویت خود را به صورت یک دولت ـ ملت در تعامل با دیگر بازیگران تعریف میکند.[۱۱۱]
-
-
-
- منافع ملی جمهوری اسلامی ایران و رابطۀ آن با مفهوم هویت
-
-
ماهیت و هویت جمهوری اسلامی ایران بر ابهامها و پیچیدگیهای مفهومی و مصداقی منافع ملی آن میافزاید. رویکردها و رهیافتهای متفاوت در مورد مفهوم منافع ملی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است که ناشی از ارزش محور بودن منافع ملی است. یعنی اختلاف نظر دربارۀ اینکه چه ارزشی برای یک ملت مهمترین و بهترین است، موجب میشود که تحلیلگر و تصمیمگیرنده براساس آنچه که خود بهترین ارزش برای کشور و ملت میداند دست به قضاوت ارزشی بزند. حتی اگر منافع ملی را یک واقعیت عینی بدانیم، باز این مسأله سرجای خود باقی است. زیرا این تصمیم گیرنده است که در نهایت در مورد میزان انطباق تصمیم و عملکرد سیاست خارجی با آن واقعیت عینی داوری میکند. برای نمونه، یک ملیگرا و یک اسلامگرا دو تعریف متفاوت از منافع ملی ایران دارند؛ چون در دو نظام ارزشی و هنجاری مختلف به واقعیت مینگرند.[۱۱۲]
در بررسی منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باید به «نقش ملی» آن نیز توجه داشت. منظور از نقش ملی جمهوری اسلامی تعریفی است که سیاستگذاران و تصمیم گیرندگان ایران از انواع متداول تصمیمها، تعهدها، قواعد و اقدامهای مناسب برای کشور و کارکردهایی که کشور باید در شرایط مختلف موضوعی و جغرافیایی انجام دهد، به عمل میآورند و توسط سایر کشورها نیز به رسمیت شناخته میشود. بنابراین نقشهای ملی بیانگر اهداف سیاست خارجی یک کشور است. نقش ملی جمهوری اسلامی نیز در جریان شکلگیری هویت آن ساخته میشود. هر یک از ساختارهای هنجاری ـ ارزشیِ ملیگرایی، اسلامگرایی، جهان سوم گرایی و بینالمللگرایی که هویتهای ایرانی، اسلامی، غیر متعهد و دولت دارای حاکمیت یا دولت ملی را بر میسازند، نقشهای ملی خاصی را نیز تعیین میکنند. به عبارت دیگر، نقشهای ملی ایران تابعی از هویتهای متعددی است که جمهوری اسلامی برای خود تعریف میکند. البته باید توجه داشت که برخی از نقشهای ملی ایران ممکن است ناشی از دو یا چند هویت ملی و ساختارهای هنجاری قوام بخش به آن باشد.[۱۱۳]
انواع مختلف ملیگرایی، نقشهای ملی متفاوتی را باعث میگردد. ملیگرایی لیبرال و نژادگرا تأثیر اندکی در تکوین هویت ملی جمهوری اسلامی ایران دارند. ولی ملیگرایی استعمارستیز و مذهبی نقشهای ملی «عامل ضد امپریالیست» یا ضد استعمار، «غیرمتعهد»، «دولت مستقل»، «دولت بی طرف»، «قدرت منطقهای» و «دولت سرمشق» را برای آن تعیین میکند. جهان سومگرایی نیز نقشهای «دولت غیرمتعهد»، «دولت مستقل فعال»، «عامل ضد استعمار»، «عامل ضد امپریالیست»، «حامی جنبشهای رهایی بخش» و «دولت بی طرف» را بوجود میآورد. در گفتمان اسلام گرایی شیعی نیز نقشهای «مدافع اسلام و تشیع»، «عامل ضد امپریالیست»، «ضد استکبار»، «ضد صهیونیست»، «سنگر انقلاب» یا «رهایی بخش»، «حامی جنبش های آزادی بخش»، «حامی مستضعفین»، «دولت سرمشق»، «الهام بخش در جهان اسلام»، «مرکز جهان اسلام»، «دولت مستقل فعال»، «همیار در اتحاد و همگرایی جهان اسلام» و «دولت تجدید نظر طلب» از هویت اسلامی سرچشمه میگیرند. گفتمان حاکم بین المللی نیز نقشهایی چون «دولت مسئولیت پذیر»، «دولت مستقل»، «پاسدار حاکمیت»، «حافظ امنیت» و «دولت توسعه یافته» را ایجاد میکند.[۱۱۴]
در تکوین و تعیین منافع ملی اولین نکتۀ مهم «تعیین مصداقهای منافع ملی» است. دهقانی تلاش برای حفظ ارزشها و ویژگیهای ملی (اعم از ایرانی و اسلامی) در برابر منافع دیگران و بیگانگان را معنای اولیۀ منافع ملی دانسته و بر این اساس منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را اینگونه تعریف میکند: آرزوها، آمال و نیازهای ادراکی جمهوری اسلامی ایران (به عنوان یک دولت ملی و دارای حاکمیت) در رابطه با سایر کشورهای دارای حاکمیت که محیط خارجی آن را تشکیل میدهند. با این حال بر سر اینکه مهمترین ارزشها و نیازهای آن کدامند همواره اختلاف نظر وجود داشته است. وی مهمترین عناصر و مصادیق منافع ملی ایران را بقای ملی یا حفظ موجودیت جمهوری اسلامی (این مورد برحسب تمامیت سرزمینی، استقلال و حفظ نهادهای اصلی حکومتی تعریف میشود)، خودکفایی یا خود اتکایی، پرستیژ یا اعتبار بین المللی و خود اتساعی[۱۱۵] تعریف میکند. همچنین وی بقای فیزیکی،[۱۱۶] آزادی،[۱۱۷] معیشت، رفاه اقتصادی و غیر آن را از دیگر منافع ملی کشور میداند. به این ترتیب منافع ملی ایران نیز هم از عناصر مادی و محسوس و هم غیرمادی یا غیر ملموس تشکیل شده است.
دومین نکتۀ مهم در این جریان «شناخت اولویتهای منافع ملی» است. همۀ منافع و ارزشهایی که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی پیگیری میکند، اهمیت یکسانی ندارند. میزان هزینهای که (هم مادی و هم معنوی) کشور آماده است برای تأمین آنها بپردازد نیز یکسان نیست. در این رابطه منافع مبتنی بر نقشهایی که از سطح اشتراک بیشتری در هویتهای ملی چهارگانۀ جمهوری اسلامی برخوردارند، اهمیت بیشتری دارند. به عنوان مثال حفظ موجودیت و بقای کشور جمهوری اسلامی ایران (به عنوان یک دولت ـ ملت) بالاترین درجۀ اهمیت را داراست. چون هم مبتنی بر هنجارهای داخلی و بین المللی است که از قدرت بالایی برخوردارند و هم اینکه در همۀ نقشهای ملی ناشی از هویتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران وجود دارند. با توجه به درجۀ اهمیت و ارزش منافع مختلف، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را میتوان به صورت سلسله مراتب زیر اولویت بندی کرد:
۱) حفظ بقاء و موجودیت کشور
الف ـ تمامیت ارضی
ب ـ حاکمیت ملی و استقلال
ج ـ نظام جمهوری اسلامی
د ـ امنیت و وحدت ملی
۲) حفظ انقلاب اسلامی و مبانی آن
الف ـ ارزشهای اسلامی شیعی و انقلابی
ب ـ موجودیت اسلام و تشیع
ج ـ استمرار و تقویت شیوه و مشی انقلابی