سرمایه درگردش سس
۲-۱۴- مقدمه
در اقتصاد پرچالش کنونی با فشارهای فزاینده محیطی و منابع خارجی محدود دارایی ها و بدهیهای جاری یعنی سرمایه در گردش بنگاههای اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است و مدیریت بهینه سرمایه در گردش بنگاهها می تواند به عنوان یک مزیت رقابتی برای آنها محسوب شود (فتحی، ۱۳۸۸). سرمایه در گردش از اقلام مهم دارایی های واحدها و بنگاههای اقتصادی تلقی می شود که در تصمیمات مالی نقش قابل توجهی دارد. توسعه کمّی و کیفی فعالیتهای تجاری، توسعه کمّی و کیفی قلمرو مدیریت مالی را به دنبال داشته است و به تبع آن، مدیریت مالی را پیچیده نموده است. تداوم فعالیت بنگاههای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاهمدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیتهای عملیاتی در یک دوره عادی که معمولاً سالانه است، به شناخت سرمایه درگردش و مدیریت مطلوب آن مربوط می شود. به طوری که از این طریق، نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت در بلندمدت فراهم شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مدیریت سرمایه در گردش در ارتباط با تصمیمات تأمین مالی و کنترل دارایی های جاری واحدهای انتفاعی از یک طرف و تأمین مالی بلندمدت و مخاطرات ناشی از تأمین مالی کوتاهمدت و بلندمدت از طرف دیگر، اهمیت موضوع را آشکار میسازد. ماهیت رشد دارایی های کوتاهمدت از منابع مالی کوتاهمدت، باید مورد توجه مدیران مالی قرارگیرد تا شرایط لازم برای تحقق اهداف کوتاهمدت و تداوم فعالیت در بلندمدت فراهم شود. مدیریت سرمایه در گردش با تأمین مالی و مدیریت دارایی های جاری مؤسسات در ارتباط است (نیکومرام و دیگران، ۱۳۸۶).
۲-۱۵- ماهیت سرمایه در گردش
سرمایه در گردش یک شرکت مجموعه مبالغی است که در دارایی های جاری سرمایه گذاری می شود. اگر بدهیهای جاری از دارایی های جاری یک شرکت کسر گردد سرمایه در گردش خالص به دست می آید. مدیریت سرمایه در گردش عبارت است از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد ( نوو، ۱۳۹۰، ۱).
۲-۱۶- منابع و مصارف سرمایه در گردش
دارایی های جاری یک شرکت از اقلام زیر تشکیل میگردد: صندوق و بانک، اوراق بهادار قابل فروش، حسابهای دریافتنی، موجودی کالا و سایر دارایی های جاری. بسیاری از دارایی های جاری از محل بدهیهای جاری (مثل حسابهای پرداختنی، اسنادپرداختنی و وامهای کوتاهمدت) تأمین مالی میشوند. درعین حال برخی از شرکتها بخشی از دارایی های جاری خود را از محل وامهای بلندمدت یا از محل حقوق صاحبان سهام تأمین می کنند (همان منبع، ۱).
۲-۱۷- فروش و سرمایه در گردش
فروش واقعی و پیش بینی شدۀ شرکت بر مقدار سرمایه در گردشی که شرکت به مصرف میرساند (و مجبور است آن را تأمین کند) اثر بسیار شدیدی دارد. فروش شرکت بر حجم دارایی های جاری و بدهیهای جاری اثر مستقیم دارد و باعث می شود که این اقلام خود به خود افزایش یابند؛ برای مثال، خریدها به صورت موجودی کالا و حسابهای پرداختنی در میآیند، فروش باعث ایجاد وجه نقد و حسابهای دریافتنی میگردد و تقاضاهای فصلی یا غیر منتظره، گهگاه باعث میشوند که شرکت از وامهای کوتاهمدت استفاده کند.
حدود تغییراتی که (بر اثر فروش) در حسابهای جاری شرکت خود به خود رخ میدهد در صنایع مختلف متفاوت است. برای محاسبۀ آن در صنایع مختلف باید نسبت سرمایه در گردش خالص به فروش را محاسبه کرد. معمولاً این نسبت رقمی کمتر از ۳۰/۰ است. مقدار ۳۰/۰ یعنی برای یک ریال فروش ۳۰/۰ ریال سرمایه در گردش مورد نیاز است. این نسبت در بسیاری از شرکتها به بیش از ۲۵/۰ میرسد؛ از آن جمله است: صنایع نساجی، تولید لباس، ماشین آلات، قطعات کامپیوتر و صنایع الکترونیک. بر عکس، در صنایع حمل و نقل زمینی، هوایی، تلفن و مواد غذایی، این نسبت به ۱۰/۰ یا کمتر میرسد (همان منبع، ۳).
۲-۱۸- استراتژی های گوناگون و سیاستهای مطلوب
سیاستها و رویههایی که خط مشی مدیریت مالی را به وجود می آورد مبتنی بر این فرض است که شرکت، برخی از تصمیمات اصلی را گرفته و آنها را به اجرا درآورده است. این تصمیمات شامل تعیین و انتخاب نوع کالا و خدمتی که باید عرضه شود و نحوۀ تأمین مالی (برای تهیه دارایی های ثابت) شرکت است. این تصمیمات در فرایند سودآوری شرکت (در بلندمدت) نقشی اصلی و تعیینکننده ایفا می کنند و در مدیریت سرمایه در گردش، دو کاربرد بسیار مهم دارند. اول، کالاها یا خدماتی که با پیش بینی فروش یا تولید ارائه میگردد به مدیران سرمایه درگردش این امکان را میدهد که سطوح دارایی های جاری و بدهیهای جاری را تخمین بزنند. دوم، مدیران شرکت درصدد برمیآیند تا بر ثروت سهامداران شرکت (از مجرای افزایش قیمت سهام عادی) بیفزایند و این کار اصولاً از طریق افزایش قدرت نقدینگی شرکت (و حفظ این قدرت) انجام می شود. بنابراین، سیاستهای سرمایه در گردش اصولاً با هدف افزایش سود و سهم تعیین نمی شود، بلکه مدیران درصدد برمیآیند تا به نقدینگی مطلوبی برسند و بتوانند در سایۀ آن اهداف سودآور شرکت را تأمین کنند (همان منبع، ۵).
۲-۱۹- اهمیت مدیریت سرمایه در گردش
اهمیت روزافزون مدیریت سرمایه در گردش باعث شده است که این موضوع به صورت یک رشته تخصصی مدیریت مالی درآید. در شرکتهای بسیار بزرگ، تعدادی مدیر اجرایی متخصص حضور دارند که تمام وقت و انرژی خود را منحصراً صرف اداره سرمایه در گردش شرکت می کنند. دلایل اهمیت این موضوع به شرح زیر است (همان منبع، ۶):
-
- سطوح واقعی و مطلوب دارایی های جاری (با توجه به تغییراتی که در فروش واقعی و پیش بینی شده رخ میدهد) دستخوش تغییرات دائمی است. این وضع باعث می شود که درباره سطح مطلوب یا مورد انتظار از دارایی های جاری، به صورت مستمر (روزانه)، تصمیماتی گرفته شود.
-
- شاید با توجه به تغییراتی که در میزان دارایی های جاری رخ داده است، مدیران مجبور شوند در تصمیماتی که قبلاً برای تأمین مالی گرفتهاند تجدید نظر کنند، مثلاً اگر برای تأمین دارایی های جاری از مبالغ سنگینی وام کوتاهمدت استفاده شده است، گرفتن وامهای اضافی و تمدید وامهایی که به سر رسید میرسند مستلزم صرف وقت و انرژی بیشتر مدیریت شرکت خواهد بود.
-
- میزان منابع و مصارف وجوهی که به سرمایه در گردش تخصیص داده می شود باید مشخص شود. دارایی های جاری حدود ۷۵ درصد کل دارایی های شرکت و بدهیهای جاری حدود ۶۰ درصد ساختار سرمایه هستند.
-
- اگر مدیریت سرمایه در گردش صحیح نباشد، احتمال دارد فروش و سود شرکت کاهش یابد و چه بسا شرکت در پرداخت به موقع دیون و تعهدات خود ناتوان بماند.
۲-۲۰- اجزای مدیریت سرمایه درگردش
۲-۲۰-۱- دوره واریز بستانکاران[۲۳]
یکی از اجزاء مدیریت سرمایه در گردش دوره واریز بستانکاران میباشد. تأخیر در پرداخت به فروشندگان مواد و کالا این اجازه را به شرکت میدهد که کیفیت محصول خریداری شده خود را انتخاب کنند. همچنین این امر یک منبع تأمین مالی ارزان و قابل انعطاف برای شرکت محسوب می شود. از طرف دیگر، تأخیر در پرداخت صورت حساب در صورتی که پرداخت زودتر صورت حسابها شامل تخفیف باشد ممکن است برای شرکت هزینهآور باشد (دیلاف، ۲۰۰۳).
به طور کلی، دوره واریز بستانکاران مدت زمانی را که طول میکشد تا حسابهای پرداختنی تسویه شوند را بیان می کند. معمولاً دوره واریز بستانکاران را برای دو منظور مورد استفاده قرار می دهند: یکی برنامه ریزی پرداختها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلتهایی که فروشندگان مواد اولیه و کالا برای دریافت مطالبات خود تعیین می کنند. نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سرمایه در گردش نشان دهنده این است که بین دوره واریز بستانکاران و سودآوری شرکتها رابطه معکوس معناداری وجود دارد. از طرف دیگر این نتیجه می تواند بیانگر این نکته باشد که شرکتهایی که سودآور میباشند دوره واریز بستانکاران کوتاهتری دارند.
۲-۲۰-۲- دوره وصول مطالبات[۲۴]
یکی دیگر از اجزاء مدیریت سرمایه در گردش دوره وصول مطالبات میباشد. به طور کلی، هدف اصلی مدیران شرکتها، افزایش ارزش شرکتشان میباشد. در این رابطه مدیریت حسابهای دریافتنی می تواند در تحقق این امر مؤثر باشد. بسیاری از مدلهای مدیریت دارایی های جاری که در ادبیات مدیریت مالی گنجانده شده است فرض می کنند که افزایش سود دفتری هدف اصلی تأمین مالی میباشد، که این مدل، افزایش سود دفتری، بایستی با سایر اهداف مرتبط شود (مثل افزایش ارزش شرکت). راهکارهای افزایش ارزش شرکت همواره با ریسک و عدم اطمینان همراه است. یک افزایش در حسابهای دریافتنی در یک شرکت، هم باعث افزایش سرمایه در گردش و هم باعث افزایش هزینه نگهداری و مدیریت حسابهای دریافتنی می شود که این هزینهها ارزش شرکت را کاهش میدهد. اما یک سیاست درست در مدیریت پرتفوی حسابهای دریافتنی می تواند ارزش شرکت را افزایش دهد (میچاسیکی، ۲۰۰۳).
به طور کلی، دوره وصول مطالبات، معیاری برای سنجش مدت زمان لازم برای وصول نقدی مطالبات حاصل از فروش مشتریان محسوب می شود. دوره وصول مطالبات کارایی واحد انتفاعی را در وصول وجوه مرتبط با فروشهای نسیه نشان میدهد. علاوه بر این، نسبت مورد بحث می تواند سیاستهای اعتباری واحد انتفاعی را نیز منعکس کند. چنان چه مدت زمان بیشتری به مشتریان فرصت داده شود تا بدهی خود را بپردازند، دوره وصول مطالبات نیز بیشتر خواهد بود. طولانی بودن نسبی دوره وصول مطالبات الزاماً پدیدهای منفی محسوب نمی شود؛ زیرا سختگیری بیش از حد در مورد وصول سریع مطالبات می تواند به کاهش فروش منجر گردد. نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سرمایه در گردش نشان دهنده این است که بین دوره وصول مطالبات و سودآوری شرکتها رابطه معکوس معناداری وجود دارد و مدیران شرکتها میتوانند با کاهش دوره وصول مطالبات در حد مطلوب سودآوری شرکت را افزایش دهند.
۲-۲۰-۳- دوره گردش موجودیها[۲۵]
در حال حاضر اقتصاد جدید به طور قابل ملاحظهای صنعتی شده است. مشکلات تأمین مالی و ملاحظات سرمایه در گردش باعث شده است که شرکتها از طریق اعمال کنترلهای مناسب دیدگاه جدیدی نسبت به موجودیهای خود داشته باشند. گزارشها و تحلیلهای آماری به روشنی بیانگر این است که داشتن سطحی بهینه از موجودیها و اعمال کنترلهای مناسب بر موجودیها از طریق کاهش هزینه سرمایه گذاری در موجودیها و همچنین کاهش هزینه نگهداری موجودیها امکان پذیر میباشد. از این رو عرضه و تحویل به موقع کالاها به مشتریان و همچنین کاهش هزینه نگهداری و سرمایه گذاری در موجودیها یکی از چالشهای مهم مدیران میباشد که این امر از طریق اقدامات مناسب می تواند مرتفع شود (کوماردوتا، ۲۰۰۷).
به طور کلی، دوره گردش موجودیها بیانگر مدت زمانی است که طول میکشد تا کالا فروخته شود. معمولاً کالا را مترادف موجودی جنسی به کار میبریم و به این تعبیر شامل مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده می شود و ملزومات تولید را هم در بر میگیرد. از طرف دیگر، نگهداری موجودی کالا معمولاً به منظور جبران نوسانات تحویل کالا و جلوگیری از اتمام بی موقع آن انجام میگردد. دفعات کم گردش کالا، به معنای سرمایه گذاری نسبتاً زیاد در موجودی کالا است (در مقایسه با مبلغ فروش). نگهداری کالا بیش از سطح لازم، باعث حبس منابع مالی در موارد غیر مولد خواهد شد. از طرف دیگر، چنانچه دفعات گردش کالا خیلی زیاد باشد، به معنای آن است که موجودی کالا در سطحی نسبتاً کم و غیر کافی نگه داشته می شود و می تواند به طور مکرر موجب اتمام موجودی و از دست دادن مشتریان شود. هدف واحد انتفاعی قاعدتاً باید این باشد که سطح موجودی کالا را در حدی مطلوب نگهدارد که نه باعث به کارگیری منابع مالی در موارد غیر مولد و نه باعث از دست دادن مشتریان شود. همچنین، نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سرمایه در گردش نشان دهنده این است که بین دوره گردش موجودیها و سودآوری شرکتها رابطه معکوس معناداری وجود دارد و مدیران شرکتها میتوانند با کاهش دوره گردش موجودیها در حد مطلوب سودآوری شرکت را افزایش دهند.
۲-۲۰-۴- چرخه تبدیل وجه نقد[۲۶]
یکی دیگر از معیارهای ارزیابی سرمایه در گردش چرخه تبدیل وجه نقد میباشد. چرخه تبدیل وجه نقد به مدت زمان لازم بین خرید مواد اولیه و جمعآوری وجوه حاصل از فروش کالای ساخته شده اشاره می کند. هرچه قدر این مدت طولانیتر باشد، سرمایه گذاری بیشتری در سرمایه در گردش مورد نیاز میباشد. چرخه تبدیل وجه نقد طولانیتر ممکن است سودآوری شرکت را از طریق افزایش فروش افزایش دهد. با وجود این اگر هزینه سرمایه گذاری در سرمایه در گردش بیشتر از منافع حاصل از سرمایه گذاری در موجودی یا اعطای بیشتر اعتبار تجاری باشد، سودآوری شرکت ممکن است کاهش یابد (دیلاف، ۲۰۰۳).
هر چه قدر دوره تبدیل وجه نقد کمتر باشد نشان دهنده این است که شرکت وضعیت نقدینگی بهتری دارد (خرم نژاد، ۱۳۸۶).
هنگام استفاده از این معیار باید به نکات زیر توجه شود (همان منبع):
۱) برای محاسبه چرخه تبدیل وجه نقد تأخیر در پرداخت حسابهای پرداختنی از دوره عملیات کسر می شود. لذا هر چه دوره تأخیر در حسابهای پرداختنی بیشتر باشد چرخه تبدیل وجه نقد کوتاهتر می شود و ظاهراً کوتاهتر بودن چرخه تبدیل وجه نقد نشان دهنده وضعیت مناسبتر نقدینگی است در حالی که تأخیر در پرداخت حسابهای پرداختنی می تواند دلیل نامناسب بودن وضعیت نقدینگی باشد. هرچه این تأخیر بیشتر باشد وضعیت نامطلوبتر است ولی هنگامی که این رقم را در محاسبه چرخه تبدیل وجه نقد به کار میبریم نتیجه متفاوت حاصل می شود. یعنی تأخیرهای طولانیتر موجب کمتر شدن چرخه تبدیل وجه نقد و نشان دهنده نقدینگی مناسب است. بنابراین، تناقض احتمالی مذکور میباید به گونه ای مرتفع شود.
۲) در معیار چرخه تبدیل وجه نقد به مانده وجه نقد شرکت توجهی نمی شود. لذا علاوه بر وجه نقد مورد نیاز شرکت مازاد بر حد مطلوب وجه نقد شرکت میبایست مورد توجه قرار گیرد.
۳) در معیار چرخه تبدیل وجه نقد صرفاً طول دوره وصول مطالبات و دوره پرداخت مد نظر قرار میگیرد و به مقدار آن توجهی نمی شود. اگر دو شرکت را در نظر بگیریم که دوره تبدیل وجه نقد آنها دو ماه است ولی حسابهای پرداختنی شرکت اول۹۰ درصد مجموع مطالبات و موجودی کالا باشد و برای شرکت دوم این نسبت ۵۰ درصد باشد. بدیهی است که شرکت اول حجم تعهدات بیشتری نسبت به حجم دارایی های جاری قابل تبدیل به نقد دارد در مقایسه با شرکت دوم که این نسبت کمتر است، وضعیت نقدینگی نامناسبی دارد که در شاخص چرخه تبدیل وجه نقد به آن اشارهای نمی شود.
عملکرد مالی
۲-۲۱- مقدمه
با شکل گیری مبحث جدایی مالکیت از مدیریت و ایجاد یک تضاد منافع عظیم بین مالکان و مدیران، ارزیابی عملکرد شرکتها و مدیران و رهبران آنها از موضوعات مورد توجه اقشار مختلف مثل اعتباردهندگان، مالکان، دولت و حتی مدیران میباشد. ایجاد ارزش و افزایش ثروت سهامداران در بلندمدت از جمله مهمترین اهداف شرکتها به شمار میرود و افزایش ثروت تنها در نتیجه عملکرد مطلوب حاصل خواهد شد. مسلماً هدف سرمایه گذاران از سرمایه گذاری در یک شرکت کسب بازدهی متناسب با سرمایهگذاریشان میباشد. اگر شرکت یا سازمان در ایجاد ارزش، موفق باشد نه تنها سرمایه گذاران و افراد داخلی شرکتها بلکه در سطح وسیعتر، جامعه از این ایجاد ارزش منتفع خواهد شد.
سرمایه گذاران همواره ارزیابی عملکرد شرکتها را به منظور شناسایی فرصتهای مطلوب سرمایه گذاری مدنظر قرار می دهند. آنچه که سهامداران را به سرمایه گذاری پساندازهایشان در فعالیت خاصی سوق میدهد، عملکرد مطلوب آن صنعت است، که در نتیجه، افزایش ارزش شرکت و نهایتاً افزایش ثروت سهامداران را در بر خواهد داشت. دستیابی به عملکرد بهینه در شرکتها نیز مسلماً در گرو مدیریت آنها خواهد بود در نتیجه سهامداران میتوانند مطمئن باشند در صورتی که محرکهای لازم به مدیران داده شود و کنترل داشته باشند، تصمیمات مطلوبی را در جهت حداکثر کردن ثروت سهامداران اتخاذ خواهند کرد. اما در نهایت توجه به این نکته ضروری است که سهامداران با انتخاب معیار مناسب ارزیابی عملکرد، که در نهایت مبنای تعیین پاداش مدیران قرار میگیرد، علاوه بر اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری بهتر، میتوانند با جهت بخشی به منافع مدیران در راستای منافع خود، بهتر و سریعتر به اهدافشان دست یابند. امروزه یکی از مهمترین مسایل مالی شرکتها، اندازه گیری عملکرد آنهاست. این که شرکتها تا چه اندازه در بالا بردن منافع سهامداران خود کوشیدهاند، بانکها و مؤسسات اعتباری در اعطای تسهیلات به شرکتها چه شاخص هایی را در نظر میگیرند، مالکان شرکتها در پرداخت پاداش به مدیران چه ابعادی را در نظر میگیرند و در نهایت این که مراجع دولتی با توجه به الزامات قانونی در ارتباط با شرکتها به چه نکاتی توجه می کنند را میتوان با روشهای ارزیابی عملکرد شرکتها پاسخ داد. ارزیابی عملکرد شرکت یک ضرورت است و برای انجام آن باید از معیارهای پذیرفته شدهای استفاده شود که تا حد امکان، جنبه های متفاوت از لحاظ محدودیت در فعالیتها و امکان بهرهمندی از امکانات را مورد توجه قرار دهد (رهنمای رودپشتی و محمودی، ۱۳۸۸).
۲-۲۲- سنجش عملکرد
سنجش عملکرد در فرایند تصمیمگیری با توجه به توسعه و اهمیت نقش بازار سرمایه از مهمترین موضوعات حوزه مالی و اقتصادی است، بنابراین کارکرد معیارهای مالی و اقتصادی جهت ارزیابی عملکرد بنگاهها یک ضرورت به شمار می آید. از مهمترین اهداف بنگاههای اقتصادی، کسب سود در کوتاهمدت و افزایش ثروت اقتصادی مالکان در بلندمدت است. این مهم با اتخاذ تصمیم منطقی در فرایند سرمایه گذاری امکان پذیر می شود. اتخاذ تصمیمات منطقی رابطۀ مستقیم با ارزیابی عملکرد بنگاه اقتصادی دارد و ارزیابی عملکرد بنگاههای اقتصادی نیز نیازمند شناخت معیارها و شاخص ها است که در دو مجموعه شاخص های مالی و غیرمالی طبقه بندی میشوند. معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل برخورداری از ویژگیهایی نظیر کمّی بودن، عملی بودن، عینی بودن و ملموس بودن آن نسبت به معیارهای غیر مالی ارجحیت دارد.
۲-۲۳- عملکرد مالی و روشهای ارزیابی عملکرد
عملکرد مالی واحد تجاری در برگیرنده بازده حاصل از منابع تحت کنترل واحد تجاری است. اطّلاعات دربارۀ عملکرد مالی در صورت سود و زیان و صورت سود و زیان جامع ارائه می شود.
روشهای مختلفی از جهات متفاوت برای ارزیابی عملکرد وجود دارد ولی آنچه بیشتر مد نظر است بعد مالی است. روشهای ارزیابی عملکرد را از بعد مالی به چهار دسته ذیل تقسیم می کنند (انواری رستمی و همکاران، ۱۳۸۳).