بلیست و مک کرات (۱۹۹۶) در پژوهشی به بررسی رابطه بین خلاقیت و مهارتهای حل مسئله در افراد بزرگسال پرداخته اند .آنها در این تحقیق در صدد بودند که ببینند آیا پرورش خلاقیت وپرورش حل مسئله مکمل یکدیگرند ؟ این تحقیق برروی ۷۴۴ دانشجوی ۵۵-۱۷ ساله انجام یافت . محققان آزمودنیها را به ۴ دسته تقسیم کرده . برای گروه اول خلاقیت ،گروه دوم حل مسئله و برای گروه سوم هر دو مهارت خلاقیت و حل مسئله را آموزش دادند . و گروه چهارم هیچ آموزشی دریافت نکرد . نتایج تحقیق نشان داد که این دو مهارت مکمل یکدیگر هستند و گروهی که هر دو مهارت خلاقیت و حل مسئله را آموزش دیده اند .هر دومهارت را به دست آورده اند . ولی گروه های دیگر به این صورت نبود.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
چیاپتا وراسل دریافتند که دانش آموزان کلاس ۸ (سوم راهنمایی ) که با روش حل مسئله ( روش فعال) آموزش دیده بودند نسبت به دانش آموزان گروه شاهد از پیشرفت بالاتری برخوردار شدند. ( نقل از فتحی آذر ۱۳۸۲)
پیتر ایدز و همکارانش (۲۰۰۴) با مطالعه ای که بر روی ۶۵۰ دانش آموز مقطع دوم دبیرستانی مدارس بریتانیا با بهره گرفتن از پرسشنامه بهر هیجانی – بار – اون انجام دادند ،به این نتیجه رسیدند که دانش آموزانی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند به ندرت نمرات تحصیلی آنها پایین تر از نمره قبولی است وحتی بازماندن از تحصیل از این هم نادرتر است.
بار – اون (۱۹۹۹) پرسشنامه بهر هیجانی را روی ۴۷۰ دانش آموز با معدل بالا انجام دادند و دریافتند که آنهایی که میانگین بهر هیجانی بالایی دارند، توانایی بالایی در کنار آمدن با فشارهای روزمره دارند.
کمبرلی (۲۰۰۳) مطالعه ای روی تعدادی از دانشجویان مقطع لیسانس رشته روانشناسی که نمره پایانی آنها ملاک این بررسی بود جهت رسیدن به این هدف که آیا هوش هیجانی کمکی به پیش بینی پیشرفت تحصیلی می کند انجام داد به این نتیجه رسید که فقط برخی از مقیاس های هوش هیجانی می توانند پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کنند.
پول در مقاله ای (۱۹۹۷، به نقل از حدادی کوهسار ۱۳۸۳) بیان کرد که هوش هیجانی ، یک عامل پیش بینی کننده مقوی برای موفقیت تحصیلی و شغلی است.
آماندا استورت (۱۹۹۷ به نقل از خداوندی ۱۳۸۳) با بهره گرفتن از مطالعه ای که بر روی ۴۴۸ دانشجو انجام داد به این نتییجه رسید که دانشجویانی که به لحاظ تحصیلی موفق تر ند ، در پرسشنامه بهر هیجانی نمره بالاتری کسب می کنند.
ب-پژوهشهای داخلی:
شادمرادلو (۱۳۸۳) در تحقیقی با عنوان مقایسه هوش هیجانی و هوش شناختی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی شهر تهران نتایج زیر را بدست آوردند:
یافته ها نشان دادند که توان پیش بینی هوش هیجانی در پیشرفت تحصیلی تقریبا” دو برابر هوش شناختی است . از طرفی دیگر همبستگی ضعیفی بین هوش هیجانی و هوش شناختی حاصل شد. مقایسه هوش هیجانی در بین پسران و دختران هم نشان داد که تفاوت معناداری بین دوجنس از لحاظ نمره کلی هوش هیجانی وجود ندارد.
در تحقیقی با عنوان “بررسی تاثیر هوش هیجانی بر میزان رضایت از زندگی زناشویی و رابطه آن با نظام ارزشی همسران ” که توسط خداوندی راهدانه (۱۳۸۳) صورت گرفت . داده های پژوهشی نشان داد همسرانی که دارای هوش هیجانی بالا هستند ، از رضایت زناشویی بالاتری برخوردارند و میزان رضایت زناشویی در همسران که دارای هوش هیجانی یکسانی هستند بالاتر از همسرانی است که هوش هیجانی غیر یکسانی دارند.
پژوهشی توسط زارع (۱۳۸۰) تحت عنوان مطالعه سهم هوش هیجانی در موفقیت تحصیلی صورت گرفته است. در این پژوهش از پرسشنامه بهر هیجانی بار-اون استفاده شده است. و نتایج زیر بدست آمده است :
اولا” بین هوش هیجانی و هوش شناختی ، همبستگی معناداری وجود ندارد .
ثانیا” بین دختران و پسران در نمره کل هوش هیجانی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
حدادی کوهسار (۱۳۸۳) در پژوهشی به بررسی مقایسه ای رابطه هوش هیجانی با سلامت روان وپیشرفت تحصیلی در دانشجویان شاهد و غیر شاهد ( دختر و پسر ) دانشگاه تهران درمقاطع تحصیلی کارشناسی پرداخته است . نتایج بیانگر عدم همبستگی بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی ، همبستگی معنادار با سلامت روان و همبستگی معنادار بین سلامت روان و پیشرفت تحصیلی می باشد.
دارستانی فراهانی (۱۳۷۶) در پژوهشی با عنوان ” بررسی تاثیر روش های تدریس خلاق بررشد خلاقیت دانش آموزان ابتدایی ” تاثیر روش تدریس فعال بارش مغزی و روش تدریس حل مسئله را بر رشد خلاقیت دانش آموزان ، مورد مطالعه قرار داده است. نمونه شامل ۴ آموزگار و ۱۵۰ دانش آموز بوده است . ابزار تحقیق وی آزمون سنجش خلاقیت تورنس بوده است . نتایج حاصل به صورت زیر بوده :
اثر روش تدریس با رش مغزی بر رشد خلاقیت دانش آموزان مثبت بوده .
اثر روش تدریس فعال حل مسئله بر رشد خلاقیت دانش آموزان مثبت بوده.
اثر روش تدریس بارش مغزی در مقایسه با روش تدریس حل مسئله بر رشد خلاقیت دانش آموزان بیشتر بوده است.
شعبانی (۱۳۷۸) در پژوهشی با عنوان “تاثیر روش حل مسئله به صورت کار گروهی بر روی تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ۴ ابتدایی به این نتیجه رسید که دانش آموزان که با روش حل مسئله به صورت گروهی آموزش دیده بودند، نسبت به دانش آموزانی که با روش سنتی آموزش دیده بودند دارای مهارت تفکر انتقادی بیشتری بودند . همچنین این دانش آموزان نمرات پبشرفت تحصیلی آنها نیز نسبت به دانش آموزانی که به روش سنتی آموزش دیده بودند بیشتر بود.
حیدر فار فار (۱۳۸۵) نیز پژوهشی با عنوان “تعیین تاثیر روش آموزش حل مسئله بر خلاقیت دانش آموزان دختر وپسر کلاس سوم شهرستان مراغه ” نشان داد که روش آموزش حل مسئله بر خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر تاثیر دارد و نیز روش آموزش حل مسئله بر خلاقیت دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر تاثیر دارد. در کل نتایج پژوهش بیانگر آن است که استفاده از روش حل مسئله بر خلاقیت دانش آموزان تاثیر بسزایی داشته است.
فصل سوم
روش پژوهش
مقدمه :
در این فصل به توضیح روشی که در تحقیق استفاده شده و نیز جامعه آماری و حجم نمونه و همچنین ابزار و روش گرد آوری وتحلیل اطلاعات پرداخته خواهد شد.
روش(طرح تحقیق)
با توجه به اینکه پژوهش حاضر در صدد یافتن ارتباط سبکهای حل مسئله و هوش هیجانی فرزندان با اولیائشان و نیز مقایسه سبکهای حل مسئله و هوش هیجانی دختران و پسران است ، روش پژوهش مورد استفاده ، روش همبستگی می باشد. مزیت این روش آن است که محقق همزمان با اندازه گیری ، متغیر های زیاد ، همبستگی درونی بین آنها را هم مقایسه می کند.( دلاور ۱۳۷۴)
جامعه آماری :
جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر اول راهنمایی و اولیائشان در منطقه ۲ تهران در سال تحصیلی ۹۰-۹۱ می باشد .که شامل ۳۷۲۳ دانش آموز پسر و ۳۴۸۴ دانش آموز دختر است .از این آمار ، تعداد ۱۸۸۴ دانش آموز پسر و ۱۸۲۴ دانش آموز دختر در مدارس دولتی و ۱۷۲۳ دانش آموز پسر و ۱۳۵۶ دانش آموز دختر در غیر دولتی میباشند . مابقی در مدارس شاهد وهیات امنایی می باشند.
حجم نمونه و روش نمونه گیری
با توجه به این که برخی متون برای انتخاب حجم نمونه در مطالعات همبستگی حداقل ۳۰ آزمودنی را پیشنهاد کرده اند(دلاور ۱۳۷۶) حجم نمونه در این پژوهش ۱۱۳دانش آموز دختر و۷۵ دانش آموز پسر به همراه اولیائشان به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است.
ابزار گرد آوری اطلاعات:
در این پژوهش ، نیز پرسشنامه حل مسئله هپنر و کراسکوف برای سنجش حل مسئله و پرسشنامه هوش هیجانی براد بری و گریوز براس سنجش بهره هیجانی مورد استفاده قرار گرفته است.
محقق بنا به توصیه استاد راهنما اعتبار پرسشنامه های مزبور را در نمونه مورد پژوهش نیز بدست آورده است که متعاقبا” بیان خواهد شد.
پرسشنامه حل مسئله هپنر و کراسکوف ( ۱۹۸۸)
این پرسشنامه ادراکات فرد را از رفتار و گرایشهای حل مسئله ارزیابی میکند. شامل ۳۵ ماده برای سنجش کفایت حل مسئله – کنترل شخصی و سبک گرایش- اجتناب مسئله است .( بذل ۱۳۸۳، پور شهسواری ۱۳۷۸) این پرسشنامه توسط رفعتی وبا راهنمایی خسروی در سال ۱۳۷۵ ترجمه و برای اولین بار در ایران استفاده شد.(خسروی و همکاران ۱۳۷۷) آلفای کرونباخ به دست آمده در تحقیق خسروی، درویزه و رفعتی (۱۳۷۷) ۶۸/۰ و در تحقیق بذل ( ۱۳۸۳) ۶۶/۰ گزارش شده است . که در حد مقبولی است. همانطور که گفته شده ، این پرسشنامه درک افراد از توانایی های حل مسئله ی خودشان را اندازه گیری می کند نه مهارتهای واقعی حل مسئله آنها را و هدف آن ارزیابی تصورات افراد از توانایی حل مسئله ، استقبال یا اجتناب از فعالیت های حل مسئله ، کنترل هیجانات و رفتار حین حل مسئله است.
معنای مولفه ها:
این پرسشنامه از سه مولفه تشکیل شده است:
اعتماد به نفس در حل مسئله
سبک اجتناب – اشتیاق
کنترل شخصی
این سه مولفه بر اساس تحلیل عاملی به دست آمده است . مولفه اعتماد به نفس در حل مسئله به صورت اعتماد به خود در زمانی که در فعالیت های حل مسئله شرکت می کنید ، تعریف شده است . نمره پایین در این مولفه نشانگر این است که فرد به توانایی های حل مسئله خودش باور دارد. مولفه ی سبک اجتناب – اشتیاق به عنوان گرایش کلی فرد به نزدیکی یا دوری از فعالیت های حل مسئله تعریف شده است . مولفه سوم یعنی کنترل شخصی ، نشان می دهد که شخص تا چه حد باور دارد که در زمان حل مساله تحت کنترل هیجانات و رفتارها ی خودش است.(هپنر ۱۹۸۸)
این پرسشنامه حاوی ۳۵ سئوال بر اساس مقیاس گزینه ای لیکرت است. در این پرسشنامه افراد بر اساس مقیاس لیکرت به پرسش ها پاسخ می دادند که درجه بندی آن عبارتند از:
کاملا” موافقم – تا حدی موافقم کمی موافقم – کمی موافقم – کمی مخالفم – تاحدی مخالفم – کاملا” مخالفم.
پایایی این پرسشنامه بر اساس دوبار اجرا در فاصله دو هفته بین ۸۳/۰ تا ۸۹/۰ گزارش شده است. (کلارک ۲۰۰۲) همچنین با توجه به ضریب آلفای به دست آمده ( اعتماد به نفس در حل مسئله ۸۵/۰ ، استقبال یا اجتناب از فعالیت ها ی حل مسئله ۸۴/۰ و کنترل هیجانات و رفتار حین حل مسئله ۷۲/۰ ) عامل ها از سازگاری درونی مطلوب و قابل قبولی برخوردار هستند ( کلارک ۲۰۰۲)
پرسشنامه هوش هیجانی برادبری و گریوز:(۲۰۰۵)
این آزمون دارای ۲۸ ماده است که به ۴ مقیاس خود آگاهی ، مدیریت خود ، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط ، تقسیم می شود . شیوه نمره گذاری آزمون با بهره گرفتن از مقیاس ۶ درجه ای از ۱ تا ۶ انجام می شود . جمع نمرات آزمودنی در هر یک از سوال ها نیز نمره ی کل آزمون راتشکیل می دهد. ضرایب پایایی برای ۴ مهارت تشکیل دهنده ی هوش هیجانی و جمع کل نمره ها مربوط به ۳۶ دانشجو برای خود آگاهی (۷۳/۰) مدیریت خود (۸۷/۰) آگاهی اجتماعی ( ۷۸/۰) مدیریت روابط( ۷۶/۰) و نمره کل هوش هیجانی (۹۰/۰) گزارش شده است.( گنجی ۱۳۸۵)
گنجی برای تعیین اعتبار همگرا ی این آزمون ، آن را همراه با آزمون هوش هیجانی با- اون ( ۱۹۹۷) در یک گروه ۹۷ نفری اجرا و ضریب همبستگی را ۶۸/۰ گزارش کرده است. در پژوهشی دیگر ( گنجی ، میر هاشمی و ثابت ۱۳۸۵) ضریب پایایی آزمون هوش هیجانی براد بری – گریوز برای کل (N=540)برابر ۸۳/۰ به دست آمد.