ازدیدگاه کارکرد گرایانه، نظام ژئوکالچرجهانی آمیخته ای از حوزه های تمدنی بزرگ ونیز نواحی کوچک وبزرگ فرهنگی است که برحسب تأثیر دو دسته از نیروها ، دو مدل متفاوت رفتاری رادر کنار هم به نمایش می گذارند. دریک، مدل درون گرایانه ، مبتنی بر جدا سازی های فرهنگی، ودر دیگری مدل آمیزش فرهنگی، مبتنی بر حذف موانع موجود بر سر راه تبادل فرهنگها. در حالت نخست فرهنگ محلی یا ناحیه ای تمایلی به تغییر وتحول نداشته ، پس تولیدات فرهنگی آن محدود، سنتی، وفاقد نو آوری است. از این رو مخاطبینش هم کم تعداد، وعموماً شامل بخشی ا زشهروندان خودی است. درحالیکه د رمدل بعدی پیامها وکالاهای فرهنگی بواسطه برخورداری از سه خصیصه، جذابیت، عقلانی بودن، و ویژگی کاربردی آنها، از مقبولیت زیادی برخوردارند. بویژه اینکه از پیشرفته ترین شیوه ها و تجهیزات تکنیکی نیز برای ارسال پیامها بهره می گیرند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
چنین تفسیری از تعاملات فرهنگی که بر پایه تحلیلی کارکرد گرایانه استوار است، شباهت زیادی به مدل معروف پروفسور ژان گاتمن[۳۰]تحت عنوان نیروهای شمایل ساز ونیروهای حرکتی یا آیکونوگرافی وسیرکولیش[۳۱]دارد. گاتمن اعتقاد داشت که نقشه سیاسی جهان در هر لحظه از زمان محصول برآیند دودسته از نیروهاست.یک دسته نیروهای وحدت بخش که در قالب عبارت نیروهای شمایل ساز یا نمادین[۳۲] درصددند تا از طریق برجسته ساختن ارزشهای فرهنگی و الگوهای بومی – ودر مقابل کاهش ارتباط با جهان خارج – موجبات وحدت ملی و یکپارچگی گروه های قومی –سرزمینی را در یک کشور فراهم سازند. بنابراین سعی دارند به تحکیم مرزها و خطوط قراردادی مبادرت ورزیده و در مسیر مبادلات کالاها، خدمات، اندیشه ها ، واز همه مهمتر انسان ها مانع ایجاد نمایند. نظام های شبه بسته اتحاد شوروی ودیگر کشورهای بلوک شرق سابق، مناسب ترین نمونه دراین زمینه بودند.
درمقابل دسه ای دیگر از نیروها که به نیروهای حرکتی [۳۳]موسومند تلاش دارند با سرعت بخشیدن به جابجایی ها وگسترش سطح مبادلات با دیگرکشورها، کارکرد مرزها را در زمینه جدا سازی های تصنعتی تنزل داده وموجب تسهیل و تسریع جابجایی انسان ها، اندیشه ها و کالا ها گردند. دراین زمینه نیز می توان به مدل اتحادیه اروپایی[۳۴]اشاره کرد. در اروپا ملت هایی که تا چند دهه پیش براثر دشمنی های دیرینه همواره با یکدیگر اختلاف داشته ودر جنگ بسر می بردند، از طریق اتخاذ الگوی سیرکولیشن، ابتدا با زدودن مرزهای گمرکی میان خود، وسپس با برچیدن مرزهای سیاسی، اجتماعی وسرانجام پولی، آرمان دیرینه اتحاد ملل اروپایی را تحقق بخشیدند.
در مدل آیکونوگرافی بواسطه مسدود بودن مرزها و کاهش سطح مبادلات بین اللمللی، بر میزن فرسایش یا «آنتروپی»[۳۵] در درون سیستم بتدریج افزوده گشته، تا جایی که سرانجام به فروپاشی نظام سیاسی می انجامد، نظیرآنچه که در بلوک شرق روی داد. اما د رمدل اخیر براثر سهولت ارتباطات، تبادل انرژی با خارج سیستم با سرعت بیشتری صورت گرفته ودر نتیجه سطح آنتروپی کاهش می یابد و زمینه برای توسعه اقتصادی، سیاسی، وفرهنگی مهیا می گردد (Saul.B.Cohen,1963).
اما بر پایه رویکردی ساختارگرایانه از فرایند ژئوکالچر جهانی، چنین به نظر می رسد که ساختار این نظام بر پایه همان الگوی متداول دوگانه ساختاری استوار است که مثلاً مدل نظام جهانی[۳۶]یا مرکز – پیرامون [۳۷]ایمانوئل والرشتاین براساس آن بنا شده . برپایه این مدل، ساختار این نظام بگونه ایست که دریکسون آن کشورهای توسعه یافته صنعتی جهان وابسته به تمدن غربی به عنوان تولید کنندگان پیام ها وکالاهای فرهنگی، ودر سوی دیگر آن نواحی فرهنگ سنتی و بومی، یاکشورهای در حال توسعه جهان به عنوان مخاطبین این پیام ها و مصرف کنندگان این کالاها قرار گرفته اند. دراین صورت همواره یک جریان نابرابر فرهنگی از سوی تمدنهای پیشرفته به سمت تمدنها وفرهنگهای توسعه نیافته وسنتی جهان برقرار
است. (ازغندی وهمکاران،۱۳۸۸؛ ۴۲)
فصل سوم
روش اجرای تحقیق
۳-۱-روش پژوهش
روش مورد استفاده در این پژوهش، اسنادی، توصیفی و تحلیلی می باشد. از نظر روش شناسی، این پژوهش را می توان در زمره مطالعات توصیفی قرارداد که با بهره گرفتن از بررسی های کتابخانه ای به تبیین ماهیت جنگ نرم وارتباط آن با قدرت نرم است.لذا ابتدا با استنتاج از ادبیات موجود جنگ نرم، مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار در شکل گیری جنگ نرم در چهار قالب اصلی جامعه ، دولت ، هدف، نیروی جنگ نرم و بازیگر خارجی دسته بندی می شود. سپس با بهره گرفتن از تحلیل سلسله مراتبی وزن گذاری و اولویت بندی می شوند و متغیرهای حیاتی مشخص می گردد. مهم ترین مسئله روشی این پژوهش این است که هنگامی که منافع حیاتی و مهم هر جامعه مورد تهدید قرار گیرد، امنیت آن جامعه مورد تهدید قرار گرفته است. امنیت به معنای حفاظت در مقابل خطرات و داشتن احساس ایمنی خاطر می باشد (آقاپور،۱۳۹۰؛ ۲۵٫)
۳-۲- روش های گردآوری اطلاعات
عمدتاً با روش کتابخانه ای شامل فیش برداری از کتب و نشریات داخلی، مقالات و پایان نامه های دانشجویی، منابع اینترنتی، شبکه های ماهواره ای ، بانکهای اطلاعاتی می باشد.
۳-۳- عوامل طبیعی
داشتن شرایط خاص جغرافیایی، چهار فصلی بودن آب و هوا و شرایط اقلیمی منحصر به فرد باعث شده کشور ایران، یکی از غنی ترین و در عین حال زیباترین کشورهای جهان از نظر داشتن جاذبه های طبیعی می باشد، به طوری که از این نظر جایگاه پنجم را در دنیا به خود اختصاص داده است.
ایران از نظر طبیعی، جزو منحصربه فردترین کشورهای جهان محسوب می شود. زیرا هر گوشه آن دارای طبیعتی متفاوت نسبت به سایر نقاط دارد. طبیعت کشور ایران را مجموعه ای از رشته کوه ها، دشت ها، مناطق کویری، جلگه ها، آبشارها، جنگل ها، رودها، دریاچه ها، آتشفشان ها و غارها تشکیل می دهند که هر یک از این پدیده ها در نوع خود بی نظیرند و با قرارگرفتن در کنار یکدیگر طبیعتی زیبا را برای کشور ایران فراهم آورده اند.
ایران ۱۶۴۸۱۹۸ کیلومتر مربع یا ۶۳۶۳۷۵ مایل مربع وسعت دارد که ۷/۰ آن را آب تشکیل می دهد. ایران یک کشور آسیای غربی ست و در منطقه خاورمیانه و نیز آسیای مرکزی و قفقاز واقع شده است.
در تقسیمات کشوری ایران، شهرستان واحدی کوچکتری از استان و بزرگتر از بخش است و هر استان به چندین شهرستان و هر شهرستان به چندین بخش تقسیم میشود.
مطالعۀ ساختار فضایی ایران بدون بررسی فلات ایران امری نادرست است؛ زیرا بخش عمده فلات (۶۶ درصد) را قلمرو سرزمین ایران تشکیل می دهد. علاوه بر این، محدوده ایران کنونی حاصل رقابت قدرت های جهانی در دو قرن اخیر است؛ مرزهای واقعی ایران که بر قلمرو فرهنگ و تمدن ایرانی منطبق است، تقریباً با محدودۀ فلات ایران برابری می کند؛ لذا پرداختن به ساختار طبیعی فضا و نقش آن در تعاملات اجتماعی، بدون بررسی ابتدایی فضای فلات امکان پذیر نیست. الگوی توپوگرافیک فلات ایران نشان دهنده پنج لایه مشخص و پیوسته است که به ترتیب عبارت است از :
۱- لایه نرم حاشیه ای ، ۲- لایه سخت و اسکلت فلات، ۳-لایه نرم درونی فلات ، ۴- لایه کویر و صحرای داخلی ، ۵- لایه ترکیبی و مرکزی فلات ؛ فلات ایران به دلیل انسجام طبیعی و دیواره های بلند کوهستانی پیرامون آن ،فضای بسیار مساعدی را برای تعامل اجتماعی سکنۀ داخلی فراهم آورده است. این ارتباط و تعامل نهادینه شده در بستر تاریخ ، فرهنگ و تمدن خاصی را به وجود آورده که قلمرو آن با قلمرو ساختار طبیعی مذکور برابری می کند و با مرزهای طبیعی از فرهنگ ها و تمدنهای ماورای فلات متمایز می شود. ساختار طبیعی و وحدت آفرین فلات ایران، با ایجاد زمینۀ ارتباط و یکپارچگی فرهنگی، هویت ایرانی را پدید آورده است؛ مکانیسم اصلی پیداش این هویت تاریخی- جغرافیایی، در واقع همان تعامل اجتماعی سکنۀ داخل فلات بوده است (حافظ نیا، ۱۳۹۱؛ ۴۴)
شکل ۳-۱: نقشه جغرافیایی ایران
(منبع: سایت گوگل)
از نظر اقلیمی ایران را به می توان به صورت زیر تقسیم کرد :
اقلیم معتدل و مرطوب (سواحل جنوبی دریای خزر) ،اقلیم سرد و برفی (مناطق کوهستانی غرب کشور)،
اقلیم گرم و خشک (فلات مرکزی شامل دو قسمت بیابانی و نیمه بیابانی)، اقلیم گرم و مرطوب (سواحل جنوبی ایران)
ایران با کشورهای ارمنستان, آذربایجان (شامل جمهوری نخجوان) و ترکمنستان در شمال, افغانستان و پاکستان در شرق و عراق و ترکیه در غرب مرز دارد. به علاوه ایران در خلیج فارس با کشورهای کویت, عراق, عربستان سعودی, بحرین, عمان, قطر و امارات متحده عربی مرز آبی دارد. ایران یکی از کشورهای وسیع جهان است که در محدوده ۲۵ درجه و سه دقیقه الی ۳۹ درجه و ۴۷ دقیقه عرض شمالی و ۴۴ درجه و پنج دقیقه الی ۶۳ درجه و ۱۸ دقیقه طول شرقی واقع شده است. عرض جغرافیایی یک کشور مطالب زیادی درباره رابطه آن کشور با خورشید و میزان دریافت تابش خورشید در آن در اختیار ما قرار می دهد. ایران در عرض های جغرافیایی بالا قرار دارد و ویژگی عرض های جغرافیایی بالا این است که تفاوت بین فصل ها در آن ها بیشتر است. ایران کشور پهناوری ست که از نظر جغرافیایی ویژگی های خاصی دارد و از لحاظ اقلیمی بسیارمتفاوت و متغیر است. با نگاهی به اقلیم شهرهای مختلف ایران حتی شهرهای هم عرضی مثل طبس, نطنز, گلپایگان و خرم آباد به آسانی می توان این گوناگونی آب و هوا را تشخیص داد. به طوری که میزان متوسط بارندگی سالانه در برخی از شهرهای جنوب ایران از چهل میلی متر تجاوز نمی کند. در حالی که میزان بارش باران در نواحی غربی ایران بیش از ۶۰۰ میلی متر گزارش شده است. در رابطه با بقیه عناصر آب و هوایی نظیر دما, رطوبت نیز این تفاوت ها را در نقاط مختلف کشور می توان مشاهده کرد.
جدول ۳-۱- موقعیت ایران از نظر طبیعی
رشته کوه های زاگرس در غرب و جنوب غرب ایران | ردیفی از کوه ها در مرکز ایران | دریای خزر و رشته کوه های البرز در شمال | کوه های مرزی و مشترک با افغانستان |
منبع : سایت ویکی پدیا
کشور ایران سرزمینی نسبتاً مرتفع است. به طوری که ارتفاع آن از سطح دریا به طور متوسط بیش از ۱۰۰۰ متر است. این سرزمین مرتفع از طرف غرب و جنوب غرب به وسیله رشته کوه های موازی و مرتفعی از نواحی پست و خشک عراق جدا می شود و در شمال و شمال شرق نیز به وسیله یک سلسله از کوه های مرتفع تر, از قفقاز و حوزه دریای خزر و ریگزارهای خشک و بی آب و علف ترکمنستان جدا می شود. در شرق و جنوب شرقی نیز کوه های کم ارتفاع تری که پیوستگی آنها به یکدیگر به مراتب کمتر از کوه های شمال و غرب است, کشور ما را از همسایگان شرقی جدا می کند.در امتداد سواحل دریای عمان و خلیج فارس نیز چندین رشته کوه موازی که به تدریج بر ارتفاع آنها افزوده می شود, وجود دارد که بلندی آنها در حوالی کرمان و شمال غرب استان فارس به حداکثر می رسد و به سلسله جبال زاگرس می پیوندد. سلسله جبال شمالی و غربی و رشته کوه های مرکزی و شرقی با جلگه ها و دره ها و دشت های کم عرض خود در مجموع کمتر از دوسوم مساحت کشور را تشکیل می دهد. بقیه مساحت کشور را مناطق کم ارتفاع و پست تشکیل داده اند که این مناطق را می توان به صورت مثلثی تصور کرد که رأس های آن در شهرهای بم, سبزوار و قم است.وجود سه سلسله جبال در حاشیه های مرزی که ایران را از همسایگانش جدا می کند و همچنین وجود نواحی پست در مرکز ایران سبب شده که هر سیستم جوی که از هر طرف وارد کشور می شود, در مرکز کشور تحت تأثیر واگرایی قرار بگیرد و همین واگرایی نه تنها سبب کاهش بارندگی می شود, بلکه از دقت پیش بینی هوا نیز می کاهد (در مقیاس کوچک تر تهران نیز در چینن موقعیتی قرار دارد). چون توزیع ارتفاعات این رشته کوه ها از نظم خاصی برخوردار نیست, امکان دارد که در طول فصل سرد سال در یک منطقه بارش برف وجود داشته باشد در حالی که در منطقه مجاور که فاصله اش از ایستگاه هواشناسی قبلی به صد کیلومتر هم نمی رسد, بارش به صورت باران گزارش شود.کلیه سیستم های جوی که بر روی ایران اثر می گذارد, از نظر بارش تحت تأثیر این ارتفاعات به ویژه کوه های غربی (زاگرس) و شمالی (البرز) ممکن است تقویت یا تضعیف شود. در عین حال این رشته کوه ها در تعیین مسیر حرکت سیستم های جوی نیز تأثیر زیادی دارد و یا به عبارتی همین ارتفاعات تفاوت اقلیمی متنوعی را در سطح ایران ایجاد می کند. همین ارتفاعات حتی اقلیم کشورمان را از اقلیم مناطق مشابه و هم عرض بر روی کره زمین متمایز می کند.
۳-۴- عوامل انسانی
الگوی پخش جمعیت در پهنۀ سرزمین ایران نا متعادل و نامتوازن است. دلایل عمدۀ پدیدار شدن این الگو را باید در الگوی پخش دو دسته عوامل دانست که جمعیت به تبعیت از آنها، در فضای ایران استقرار یافته است:
۱٫الگوی پخش نامتعادل بنیادهای زیستی، نظیر آب، خاک، فضا، اقلیم و منابع طبیعی؛
۲٫الگوی پخش نامتعادل فرصتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. الگوی پخش بنیادهای زیستی تا اندازۀ زیادی جبری است؛ ولی الگوی پخش فرصتها غیر جبری و زاییدۀ سیاست ها و برنامه های دولتی در چند دهۀ گذشته و نبود سیاستها و طرح های آمایشی سرزمین است؛ بنابراین در جاهایی که بنیادهای زیستی و فرصت ها هر دو موجودند، بیشتر تراکم جمعیتی مشاهده می شود، مانند استان تهران شامل تهران بزرگ، استانهای شمالی و ساحلی، استان های شمال غربی و زاگرس مرکزی. برعکس مناطق مرکزی، جنوبی، شرقی و جنوب شرقی ایران که دچار کمبود ضرورتهای زیست و فرصت ها هستند، کمترین تراکم جمعیت را دارند. سرشماریهای گذشته حکایت از افزایش تراکم نسبی جمعیت دارد؛ به طوری که آمار مربوط از ۵/۱۱ نفر در کیلومتر مربع در سال ۱۳۳۵، به حدود ۸۶/۳۶ نفر در سال ۱۳۷۵ افزایش یافته است. در سال ۱۳۷۵ در بین استانهای کشور کمترین تراکم مربوط به استان سمنان با ۱۸/۵ نفر در کیلومتر مربع و حداکثر تراکم مربوط به استان تهران با ۳۳/۴۷۷ نفر بوده است؛ در واقع استان تهران حدود ۱۳ برابر متوسط کشور و بیش از ۹۲ برابر استان سمنان که در همسایگی شرق آن قرار گرفته ، تراکم جمعیت دارد (حافظ نیا، ۱۳۹۱؛ ۱۳۷-۱۳۸).
پنج استان سمنان، سیستان و بلوچستان ، کرمان، یزد و خراسان با داشتن ۵/۵۱ درصد مساحت کشور، تنها ۳۷/۱۸ درصد از جمعیت آن را به خود اختصاص داده اند؛ در حالی که هشت استان گیلان، مازندران ، گلستان، آذربایجان شرقی و غربی، همدان و کرمانشاه با داشتن ۵۸/۱۲ درصد مساحت کشور، بیش از ۱/۴۳ درصد جمعیت را در خود جای داده اند (۵/۳ برابر نسبت مساحت خود در کشور). استان تهران نیز با اشغال تنها ۱۸/۱ درصد از مساحت کشور، بیش از ۲۲/۱۷ درصد جمعیت را در خود پذیرفته است (همان،۱۳۸)