۴-۳-۲- اختر شناسی زایچۀ ایی (طالع بینی )
اخترشناسی زایچهایی، که گسترۀ وسیعتر اخترشناسی تفألی است، ستارهشناسان، از روی حرکت ستارگان و سیارگان پیشگویی حوادث میکردند. تقدیر و سرنوشت و طالع همه کس و همه چیزرا بوسیله کرّات سماوی تعیین میکردند. و رابطه با آسمان توسط کارورزان و آگاهان این فن، انجام میگرفت. چنانکه « طالع بینان معتقدند؛ که موضع دقیق خورشید، ماه وسیّارات در مقابل زمینه منطقه البروج، دخالت و تاثیر مهمی درحوادث روی زمین دارد. این موقعیتها در لحظۀ تولّد هر شخص، طالع و سرنوشت اورا معین می کند.» (میتون، ۱۳۶۵ : ۴۰-۴۱)
رودکی به علم ستارگان، واقف بوده است. چنانکه دراین علم، بهرام یا مریخ، ستارۀ نحس و زَواش یا ستارۀ زئوس یا مشتری، ستاره سعد است. بیت :
حسودانت راداده بهــــرام نحس تورا بهره کـــــــــرد سعـــادت زَواش
( رودکی،۱۳۷۸ : ۱۱۶)
ور به نبرد آیدش ستارۀ بهــــرام توشۀ شمشیر او شود به گـــــــروگان
( همان، ج ۹ : ۵۹۴)
ناصرخسرو از علم ستاره شناسی برخوردار بوده است اودرخصوص سعد و نحس ستارهها وتاثیرآن بر سرنوشت آدمی در کتاب جامع الحکمتین آورده است :
«ازاین کواکب دو نحس محض چون ودو سعد سه مانده آنگه ازنحس و سعد شان آثار ؟
( ناصر خسرو، ۱۳۶۳: ۲۹۲ )
ناصر خسرو دراین ابیّات، مشتری را سعد و مریخ را نحس دانسته است :
تـــا سعد خداوند بمن بنده نپیوست نگسست زمن دهـــرو نرستم ز وبـــالش
امــروز کـزو طالع مسعود شد ستم از دهــــــــر چـه اندیشم و زبیم زوالش
هرکـــو سرش از طاعت آن شیر بتابد گر شیرنراست او بخورد مــــاده شِگالش
ور طالعِ فــالش بمثل مشتری آیـــد مریّخ نهد داغی بــــر طلعتِ فــــــالش
( همان، ۱۳۷۲: ۲۳۲)
خاقانی در شعر به «اخترشناسی زایچهایی» اشاره نموده است :
زایجهٔ طـــــالعت مطالعـــه کـــردم سلطنت از مــــوضع السهام بـــرآمــــــد
( خاقانی،۱۳۷۵ : ۱۴۷)
وی نقش زیـــــاد طــــالــــع من در زایجــــــهٔ فنـــــــات جــــــویــــم
( همان ،۳۰۵)
دراین ابیّات واژه های طالع، هیلاج ( واژۀ یونانی است. و به معنی چشمۀ زندگانی و مجازاً به معنی زایچۀ مولود)، اختر سعد، قران انجم، برج میزان و کیوان واژه های تخصصی برای طالع بینی هستند .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
امیـــد به طالــع است کــز عمر هیـلاج بقــا چنـــان ببینــــــم
کــان درسنهٔ ثـــون اختــر سعد در طـالـــع کامـــران ببینـــــم
شش سال دگـــــر قـران انـجم درآذر و مهــــــرگـــان ببینـــــم
هـر هفت رسد به بــــرج میزان تا بیست و یکش قــــران ببینــم
کیـــوان به کنــاره بینم ار چه هر هفـــــت به یک مکان ببینـــم
(همان،۲۶۷)
نظامی، در هفت پیکر، به نقش ستاره شناسان در طالع بینی و فال زدن با ستارگان اشاره کردهاست. وی به «صد ستارهشناس» اشاره کردهاست، گویا برای اثبات وصحّت طالع بینی از چند ستاره شناس استفاده می شده است. ابیات:
طالــع تخت و پـــادشـــاهی او فرخ آمـــد زنیک خواهــــــــی او
پیش از آن را صد ستاره شنــاس از پی بخت بود داشتــــــه پـــاس
اسدی بود کرده طــــالـع تخــت طـــالعی پایدار و ثـــابت و سخت
آفتابی در اوج خــویش بلنـــــد در قــــران با عطــــاردش پیونـد
زهره در ثور و مشتری در قــوس خــانه از هردو گشته چون فردوس
در دهم ماه و در ششم بهــــرام مجلس آراسته به تیغ وبه جــــام
دست کیـــوان شده ترازوسنـــج سخته از خاک تا به کیــوان گنـج
چون بدین طـالع مبارک فــــال رفت بر تخت شاه خوب خصــــال
( همان، ۶۶۹)
ستارۀ زهره سعدو مبارک است.
میگشتی ومیگفتی ای زُهره بمن بنگر سرمستم و آزادم زاد بـــارک و اقبالک
( مولانا،۱۳۶۶: ۵۱۲)
سال سال ماست و طالع طالع زهر ست و ماه ای دل این عیش و طرب حدی ندارد تن بـزن
(همان،۷۳۷)
نشنوم پند کسی پندم مده جان پدر من پدر یافتهام سوی پدر مـی نـــــروم
شمس تبریز مرا طالع زهره دادهست تا چو زهره همه شب جز به بطر می نروم
(همان،۶۲۶)
جز طالع مبارک از مشتری چه یابی جز نقدهای روشن از کان زر چـه آیـــد