|
|
غالبا در این مقطع سنی می توان از مقیاس های بصری استفاده کرد. در این مقیاس ها از کودکان خواسته می شود که شدت دردشان را با اشاره به شکلی که بیشترین ارتباط را با شدت دردشان دارد، مشخص کنند. در مورد کودکان ۶ تا ۷ ساله می توان از مقیاس های درجه بندی تصویری – واژگانی[۱۳۹] استفاده کرد. در این مقیاس ها از کودکان خواسته می شود کدام یک از ۵ واژگانی که روی یک خط قرار دارند، شدت دردشان را نشان می دهد. در این مقطع سنی می توان از مقیاسهای درجه بندی ۰-۱۰ یا ۰-۱۰۰ استفاده کرد. در این مقیاس ها،۰ یعنی"هیچ دردی” و ۱۰ یا ۱۰۰ به معنای “بیشترین درد ممکن” می باشد. به طور مشابه، می توان یک مقیاس شباهت بصری که بر اساس نمرات ۰ تا ۱۰ درجه بندی شده است، استفاده کرد. هیچ داده ای برتری یک مقیاس را نسبت به مقیاس های دیگر نشان نمی دهد (مک گرا و همکاران، ۱۹۹۵). ۲-۱۱-۱-۲ سنجش های بیولوژیکی در هنگام درد شدید، ضربان قلب ابتدا کاهش می یابد و سپس بعد از مدت کوتاهی افزایش می یابد. ضربان نبض و ضربان قلب خیلی تغییر پذیرند، به عنوان مثال میزان آنها را می توان در طی تنفس فرد، به عنوان شاخصی از درد و پریشانی در نظر گرفت. هیچ مطالعه ای نشان نداده است که میزان ضربان قلب را می توان به عنوان شاخصی از دردهای طولانی مدت در نظر گرفت، هر چند در رابطه با دردهای عمل جراحی کودکان هم، میزان ضربان قلب به نحو معناداری افزایش پیدا نمی کند. نوزادان و کودکان کوچک، واکنش های غیر قابل پیش بینی نسبت به درد نشان می دهند. میزان ضربان قلب، تنها به عنوان شاخصی ساده و کلی برای دردهای شدید به کار گرفته می شود. متاسفانه، به نظر می رسد شاخص های بیولوژیکی برای سنجش درد های طولانی مدت توصیه نمی شود. ( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
میزان اشباع اکسیژن شریان ها، به طور گسترده در مراقبت های بیهوشی و در بخش مراقبت ویژه نوزادان (NICU)[140]، به کار می رود. میزان اشباع اکسیژن، ممکن است از طریق روش های درد آور پزشکی مثل عمل ختنه، کاهش پیدا کند، اما کاهش میزان آن ممکن است به دلایل دیگر اتفاق بیفتد یا حتی با لمس کودک هم دیده شود. ممکن است کودکان با وجود درد طولانی مدت، سطح نرمالی از اکسیژن خون داشته باشند. عمل جراحی یا جراحت، ممکن است منجر به آزاد سازی هورمون های استرس در خون شوند(مثل هورمون کورتیزول، کاتکول آمین ها، گلوکاگون و هورمون رشد). این وضعیت ممکن است تسهیل گر بهبودی کودک باشد اما عوارضی را هم به دنبال دارد. اناند [۱۴۱] (۱۹۹۳) واکنش ها ی استرس آمیز نوزادان و کودکان کوچک را نسبت به عمل جراحی به طور جزیی شرح داد. این واکنش های استرس آمیز، با مصرف ضد دردهای اپیود[۱۴۲] و با توجه به تاثیرات چند گانه ای که بر هیپوتالاموس دارند، کاهش می یابد. با این وجود، بررسی این واکنش ها برای سنجش درد مورد استفاده قرار نمی گیرد. مطالعات مختلف کودکان و نوزادان نشان داده اند که آزاد سازی هورمون کورتیزول فقط درهنگام درد اتفاق نمی افتد بلکه در بسیاری از شرایط دیگر رخ می دهد. ممکن است سطح کورتیزول پلاسما در طی جراحی های کوچک افزایش پیدا کند. با این وجود، ممکن است تغییرات اندک این هورمون در طی روش های درد آور پزشکی غیر قابل شناسایی باشد. با القای مصنوعی کورتیزول، می توان سطح این هورمون را (به طور معنادار) تغییر داد اما واکنش های پس از آن، بستگی به تعامل پیچیده ی سن و رفتار دارد. این پیچیدگی موجب شده که هورمون کورتیزول برای سنجش درد، حتی دردهای کوتاه مدت به کار گرفته نشود (مک گرا و همکاران، ۱۹۹۵). ۲-۱۱-۱-۳ رفتار تغییرات چهره، کلامی کردن (بیان درد) و جنبش بدنی، واکنش هایی هستند که نوعا با درد ارتباط دارند. استباط درد از رفتار، دشوار است اما به دلیل ناهمسانی های فراوانی که بین خودگزارش دهی درد و رفتارهای مربوط به درد، دیده میشود، به عنوان روش” استاندارد طلایی" [۱۴۳] برای سنجش درد در نظر گرفته می شود. غالبا همسانی بین خود گزارش دهی درد و رفتارهای مرتبط با درد در هنگام درد های کوتاه مدت و شدید دیده می شود مثل درد های ناشی از تزریقات. ارزیابی های رفتاری در رابطه با درد های طولانی مدت، به خوبی توسعه نیافته است. سه مقیاس رفتاری در زمینه ی ارزیابی درد های ناشی از عمل جراحی کودکان و نوزادان وجود دارد. مقیاس درد بیمارستان کودکان انتاریو شرقی (CHEOPS)[144]، سه رفتار را مورد ارزیابی قرار می دهد (گریه کردن، ابراز چهره ای، ابراز کلامی، وضعیت بدن، لمس و وضعیت پاها). مقیاس درد پس از عمل جراحی کودکان پیش دبستانی تادلر[۱۴۵]، محتوی ۷ آیتم است که ابراز کلامی، چهره ای و ابراز بدنی درد را شامل می گردد. مقیاس درد بعد از عمل جراحی، محتوی ۱۰ آیتم است و رفتارهایی مثل خواب، ابراز کلامی، گریه کردن، فعالیت حرکتی، تحریک پذیری، خمیدگی، نحوه ی مکیدن (در نوزادان)، تن صدا، میزان تسلی پذیری و میزان معاشرت را مورد سنجش قرار می دهد. در ۴ مقیاس مربوط به سنجش درد بعد از عمل جراحی، شاخص های بیولوژیک با ارزیابی های رفتاری، تلفیق شده است. مقیاس درد عینی [۱۴۶]، ۴ حیطه را مورد سنجش قرار می دهد که عبارتند از: فشار خون، گریه کردن، جنبش، تحریک پذیری، ارزیابی های کلامی و زبان بدن. همبستگی این مقیاس با مقیاس CHEOPS، بین ۸۹/۰ تا ۹۸/۰ گزارش شده است. مقیاس COMFORT، میزان گوش به زنگی، آرامش / بی قراری، بازداری، جنبش های بدنی، تغییرات فشار خون، تغییرات ضربان قلب، جنبش ماهیچه ها و ابراز چهره ای درد را در کودکان مورد سنجش قرار می دهد. مقیاس CRIES ، یک مقیاس ۵ آیتمی است و مواردی مثل گریه کردن، میزان نیاز به اکسیژن، افزایش علائم حیاتی، ابراز درد و بی خوابی را بررسی می کند و در نهایت، نیمرخ درد نوزادان نارس[۱۴۷] برای بررسی وضعیت واکنش نوزاد، تغییرات میزان ضربان قلب، تغییرات اکسیژن خون، بر آمدگی ابروها و به هم فشردن چشم ها، به کار گرفته می شود. همگی این ابزارها، ابزارهای مناسبی هستند اما کاملا معتبر نیستند، مخصوصا در زمانی که درد کودک ساعت ها بعد از ترک اتاق ریکاوری دیده شود. به همین دلیل، هر دو شاخص های رفتاری و بیولوژیک ممکن است سطح نرمال را نشان دهند. در چنین وضعیتی، هیچ ابزاری نسبت به ابزار دیگر برتری ندارد. (مک گرا[۱۴۸] و همکاران، ۱۹۹۵). مقیاس هایی که رفتار را با دقت و ظرافت مورد سنجش قرار می دهند از قبیل مقیاس کدگذاری ابراز چهره ای نوزاد [۱۴۹]، نسبت به دردهای طولانی مدت حساسند. با این وجود، نشان داده شده است که مقیاس کدگذاری ابراز چهره ای نوزاد فقط در رابطه با درد های حاد نوزادان معتبر است. این ابزار محتوی ۱۰ واکنش چهره ای است که کد گذار این واکنش ها را از یک نوار ویدئویی، شناسایی و کدگذاری می کند و وضعیت چهره از لحاظ به هم فشردگی ابروها و چشم ها، کش و قوس دادن دهان، منقبض کردن زبان و لرزیدن چانه، مورد مشاهده قرار می گیرد. مقیاسDouleur Enfant Gustave Roussy (DEGR) یک مقیاس درجه بندی رفتاری است که محتوی ۱۵ آیتم می باشد و برای ارزیابی درد های طولانی مدت کودکان ۲ تا ۶ ساله ای که تومور دارند، به کار گرفته می شود. سه خرده مقیاس این ابزار، رفتار های مرتبط با درد از قبیل محافظت از ناحیه ی آسیب دیده، تغییرات روانی حرکتی مثل به کندی حرکت کردن یا کناره گیری کردن و رفتارهای اضطرابی مثل ناآرامی و تحریک پذیری را مورد سنجش قرار می دهد. ثابت شده است که این مقیاس اعتبار و پایایی مناسبی دارد اما علاوه بر درد، به وضوح اضطراب و افسردگی را هم مورد سنجش قرار می دهد. ارزیابی والدین یا پرستاران از درد کودکان، با کمک ابزارهای شباهت بصری، درجه بندی عددی یا مقیاس چهره ای، غالبا در شرایط بالینی سودمند است به این دلیل که این ابزار ها کاربرد آسانی دارند و ظاهرا معتبرند. جان استون[۱۵۰] و همکاران (۱۹۸۶)، فرادت[۱۵۱] و همکاران (۱۹۹۰)، همبستگی مناسبی را بین درجه بندی والدین از درد کودکشان و در جه بندی خود کودکان از درد گزارش کرده اند. به طور خلاصه، ارزیابی های رفتاری، برای بررسی درد های کوتاه مدت و شدید، بسیار مناسب هستند اما ممکن است برای سنجش دردهای طولانی مدت، موثر نباشند (مک گرا[۱۵۲] و همکاران، ۱۹۹۵). ۲-۱۱-۲ مسائل مورد توجه در سنجش درد کودکان ارزیابی درد، پایش و تشخیص بیماری را تسهیل می کند و مراقبین بهداشتی را قادر می سازد که مصائب غیر ضروری بیمار را تسکین دهند. از آنجایی که بروز تغییرات در چگونگی درد کودک ممکن است علامتی از تغییر روند بیماری او باشد، محل، کیفیت، شدت و طول مدت درد باید به عنوان علائم بالینی مهم مدنظر قرار گیرد. این ارزیابی باید مداوم باشد چون روند بیماری و فاکتورهای موثر بر کیفیت درد به مرور زمان تغییر می کنند، بنابراین ارزیابی نه تنها باید شامل تعیین شدت درد در یک مقطع زمانی باشد، بلکه باید چگونگی تاثیر فاکتورهای مختلف مراقبت بهداشتی کودک و خانواده بر روی درد را نیز شامل شود (سازمان بهداشت جهانی، ۱۳۷۹). سازمان بهداشت جهانی(۱۳۷۹) اصول الفبایی ارزیابی درد کودکان را به شرح زیر درنظر گرفته است : Assess (ارزیابی): کودکان ممکن است درد داشته باشند هر چند امکان دارد نتوانند حقیقت مسئله را در قالب کلمات بیان کنند. کودکان و شیرخواران درد خود را تنها با تغییر در چهره و عمل خود نشان می دهند. کودکان بزرگتر ممکن است به خاطر ترس از درمانهایی دردناکتر، درد خود را مخفی کنند. Body (بدن): درد باید به عنوان جزء جدایی ناپذیر معاینه فیزیکی مدنظر قرار گیرد. معاینه فیزیکی باید شامل کنترل جامع تمام بدن به منظور یافتن نقاط بالقوه ایجاد کننده درد باشد. عکس العمل های کودک در طول معاینه (در هم رفتن صورت، سفتی عضلات، جمع شدن و غیره) ممکن است نشانه درد باشند. Context (بررسی علل زمینه ای): اثرات مربوط به خانواده، مراقبت بهداشتی و فاکتورهای محیطی موثر بر روی درد کودک مدنظر قرار می گیرند. Document (تایید شدن): شدت درد کودک به صورت منظم ثبت شود. معیار سنجش درد باید هم از لحاظ سطح تکاملی کودک و هم از لحاظ جنبه های فرهنگی زمینه ای مورد استفاده، ساده و مناسب باشند. Evaluate (ارزشیابی): اثرات مداخلات انجام شده برای کاهش درد، به طور منظم ارزیابی و در صورت لزوم، طرح درمانی تغییر داده شود تا اینکه درد کودک کاهش یا تسکین یابد (سازمان بهداشت جهانی، ۱۳۷۹). به دلیل اینکه هر کودکی برای مقابله با دردش، راهکارهای مختلفی را از خود نشان می دهد، نمی توان شدت درد آنها را به یک صورت مورد سنجش قرار داد. به عنوان مثال، یک دختر پیش دبستانی ممکن است ساعت ها با اسباب بازی هایش مشغول باشد. در نگاه اول، ممکن است تصور شود که او شاد است و هیچ دردی ندارد. اما این رفتار او، به عنوان راهی برای مقابله با دردش به شمار می آید ( به این صورت که او می خواهد توجه اش را از درد منحرف سازد و تلاش کند که از فعالیت مورد علاقه اش لذت ببرد). با وجودی که چنین رفتاری مفید به نظر می رسد اما در عین حال گمراه کننده است. در چنین مواقعی، استفاده از مقیاس درجه بندی درد و توجه به شاخص های فیزیولوژیکی درد (مثل بررسی تغییرات فشار خون، ضربان قلب و میزان تنفس)، توصیه می شود (پاوار و همکاران، ۲۰۱۱). یکی از خلاء های مربوط به درد های طولانی مدت این است که مبتنی بر خودگزارش دهی نیستند. نوزادان و کودکان معلول یا کم توان ذهنی، از نظر سنجش مناسب درد، در معرض خطرند. هر دو این جمعیت ها، از لحاظ بیماری های زیر بنایی و هم چنین درمان های بیماری (مثل جراحی)، ریسک بالایی را از نظر تجربه ی درد دارند. ما برای غلبه بر این مشکلات باید روش های خلاقانه ای را در جهت سنجش درد به کار گیریم. یکی از مسائل مربوط به سنجش درد این است که تسکین درد در مقابل عوارض جانبی مربوط به آن، باید مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد (مک گرا و همکاران، ۱۹۹۵). سایر شرایط کودکان، مثل ترس یا اضطراب، بی خوابی، خستگی، تنگی نفس، افسردگی، تنهایی و ترس از عود بیماری، موجب بدتر شدن درد می شوند. به عنوان مثال، ممکن است وقتی کودک احساس فرسودگی می کند، مکانیسم های بازدارنده ی درد نتوانند به نحو موثری عمل کنند. این فاکتورها، نه تنها بر بدتر شدن درد اثر گذارند بلکه بر افزایش ادارک درد و افزایش واکنش فیزیولوژیکی نسبت به درد، تاثیر می گذارند. توجه به این مسائل منجر به موثر تر شدن کنترل درد می شود. متاسفانه، اقدامات کوچکی راجع به سنجش این فاکتورها صورت می گیرد (مک گرا و همکاران، ۱۹۹۵). یکی از مهمترین مشکلات مربوط به درمان درد کودکان، مخصوصا کودکان کوچک، مشکلات مربوط به ارزیابی درد می باشد. ما تا زمانی که ندانیم کدام ابزار مورد نیاز است و در چه زمانی باید آن را به کار گرفت، نمی توانیم سطح درد یا میزان تسکین درد را به طور موثری مورد سنجش قرار دهیم (پاوار و همکاران، ۲۰۱۱). ۲-۱۱-۳ رویکردهای سنجش درد مزمن کودکان الگوی تجربه ی درد، سطح گزارش درد و نوع راهکارهای مقابله ای، در سراسر دوره ی کودکی و نوجوانی تغییرات زیادی را از خود نشان می دهد. بدین ترتیب، برای ارزیابی تاثیر درد مزمن بر عملکرد جسمانی و اجتماعی کودک، اثربخشی درمان های مختلف و توسعه ی مطالعات تجربی، باید ابزارهای مرتبط با شرایط سنی کودکان وجود داشته باشد (والکر،۲۰۰۸). سنجش درد کودکان باید در زمانی صورت گیرد که نیاز به اطلاعات خاصی احساس شود، به عنوان مثال اطلاعات مربوط به میزان خطر مشکلات سازگاری کودک، اطلاعات مربوط به میزان اثربخشی داروهای ضد درد یا سایر درمان های دیگر، اطلاعات مربوط به فرایند تشخیص و هم چنین اطلاعات مربوط به میزان پیشرفت بیماری. در رابطه با سنجش درد کودکان می توان به هر دو مقوله ی فاکتورهای جسمی و روانی توجه کرد، اما باید این نکته را مدنظر قرار داد که دو شاخه کردن درد به دو مقوله ی روان زاد [۱۵۳]و سوماتوژنیک[۱۵۴]، چیزی بیش از یک نگرش ساده لوحانه نیست و باید از این وضعیت اجتناب کرد. روش خاصی که برای سنجش درد کودکان مورد استفاده قرار می گیرد بستگی به اطلاعات مورد نیاز، سطح رشد کودک، ویژگی های جمعیت شناختی و مهارت و دیدگاه متخصص دارد (چن و همکاران ،۱۹۹۷) جدول زیر، رویکردهای سنجش درد مزمن کودکان، با توجه به مقطع سنی اشان، دیده می شود. جدول ۲-۳ رویکردهای سنجش درد مزمن کودکان، اقتباس از چن و همکاران (۱۹۹۷)
|
حیطه های سنجش |
|
سطح رشدی کودک |
سنجش کلی |
شدت درد |
مکان و کیفیت درد |
اضطراب و افسردگی |
عملکرد خانواده |
جنبه های مرتبط |
|
نوزاد و نوباوه |
هیچ |
مشاهده |
مشاهده |
مصاحبه با والدین |
مشاهده خانواده |
مصاحبه با والدین |
|
بازگرد از رَطب و یابِس، حق نَوَرد
روح را مِـنْ اَمْـرِرَبّـی مُهرکرد
(مثنوی۶/۲۸۸۷)
حَمْــدُ و بِسْـمِ الله مُنـدَرَج بیِـن
اُوْ ژَ بـاغ بـا هـزارگُـل چِین
۱) ترجمه بیت: حمدوستایش خدایی راست که پروردگارجهانیان است، اشاره به افتتاح آیات با سوره حمد داردکه خداوندپس از افتتاح کلام به نام خداوند، بلافاصله به حمدخویش میپردازد. (معنی دوم: سخن بانام خداشروع شده ودرباغ بلبلان هم به ستایش خداوند مشغولند). ۲) شرح مفاهیم بلاغی و دستوری: تلمیح به سوره الحمد شروع کلام وحی، باغ با گل: مراعات النظیر، هزار: ایهام تناسب دارد به ۱- هِزارعدد ۲- هَزاربلبل، هزار عدد است برای کثرت و بین باغ،گل وهَزار رابطه هست. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳) شرح مفاهیم عرفانی: حمد: توصیف خدای سبحان است که خود را از توصیف واصفان وخودرا ازبندگانش منزه دانسته، بنده چگونه میتواندبدون حمدخداوندبه کمال برسد؛ زیرا بر جمال وکمال وافعال خداوند احاطه ندارد و خداوند عبادت را فقط محدود به انسان نکرده است، هرآنچه که مخلوق است ازانس تاجن همگی حمدخدایی را میکنند که تنها و واحد است. سوره یونس آیه ۱۰فرموده: (دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾.(ر. ک.طباطبایی،۱۳۷۱: ۳۵-۳۶) «حمد: مدح و شکر، ستایش و سپاس. حمد اگر در مقابل عمل بیحقیقتی ظاهرشود، آن را (چاپلوسی) ولی اگردرمقابل نعمت باشد، آن را (شکر) گویند».(معنییان،۳۱:۱۳۷۱)
حمدِعارف مرخدارا راست است
کـه گـواه حمـدِاوشدپا و دسـت
(مثنوی۴/۱۷۸۰) مندرج بین حمد و بسم الله در قرآن کریم در سورههای حمد، کهف، سبا، فاطر و تغابن به چشم میخورد.بدین معنی که درسورههای مذکوربلافاصله در ابتدای آیات پس از: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ) به حمد خداوند اشاره شده است. میبدی نیز برآن است که: (الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) در شش سورهی حمد، انعام، یونس، زمر، مؤمن و صافات آمده است. ازنبی مکرم اسلام نیزروایت شده است که «کُلُّ اَمْرِذِی بَالٍ لَمْ یَبْدَأفِیهِ بِالحَمْدِ أَقطَع» ابوبکروراق گفت: دوحرف است معنی آن بس است. یکی باء بسم الله است ودیگری لام الحمدلله.(ر. ک. میبدی،ج۱ص۱۱)، دراین بیت ملا بیان میدارد که لفظ بسم الله دربین تمام موجودات هستی سار و جاری است، اما حمدو ستایش ایزد متعال خواست بشراست وازبین بشرعارفان به این امربیشتر واقفند، بایدازطریق طی مراحل سیروسلوک مزهی آن را بهتروشیرینترچشید. قُمری با ترانه وبلبل باغزل خوانی زیبایی خداوند را ستایش میکنندوحمدخدای را به جای میآورند.مدح وستایش خداوند درابیات مولانا موج میزند که سرچشمهای برای عارف وارستهی قرن هشتم دلفان شده است.حمد: بین حمد با مدح فرق هست، هردوبرای ستایش به کارمیروند اما مدح حسن ثنا است، درمقابل قُبح وزشتی قراردارد وحمد شکربه معنی شناخت احسان است، شکرکه به معنی سپاسگذاری است وشناخت احسان نعمت است، مخصوص خداونداست. حمدستایش خاص خداوند است که خداوند درسورهی سبأ آیهی(۱۳) میفرماید: (اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ) این جامقام بزرگ شاکران رابیان میدارد، که شکرهمان حمدخداونداست. (ر.ک، رضانژاد، ۱۳۸۳: ۶۴۰-۶۴۱) «حَمد: به معنی ستایش ودرمعنی عرفانی اظهارکمال محبوب ازلی به صفات جمال ونعوت جلال برسبیل تعظیم وتجلیل».(سجادی،۳۲۹:۱۳۸۹)
بادُو، یَک خدا، یَکِی رَسُولَنْ
نُقْطِه ی تَحْتِ بَازُوجِ بَتوُلَنْ
۱) ترجمه بیت: با مشتمل بردو چیزاست یکی احدیت و واحدیت خداوندو دیگری رسول خدا پیامآور وحی است و حضرت علی علیه السلام همسرحضرت زهرا بعد از خدا و رسولش خال و مرکزهستی است و نقطهی زیرحرف(ب) است. ۲) نکات بلاغی: رَسُولَن با بَتُولن: کلمه قافیه است، (ل حرف اصلی یا روی و ن حرف وصل است، یک: تکراربرای تاکید، تلمیح: به حدیث معروف حضرت علی که میفرماید: «اَنَاالْنُقْطَه الّتی تَحتِ البَاءِ الْمَبسُوطیِ» و یا «اَنَا النُّقطه بَاء بِسمِ الله»، با: با حرف دوّم الفبا است ودرحروف ابجد برابرعدد ۲ است. ۳) شرح مفاهیم عرفانی: دراین بیت ملا اشارهای به جریان حروف تهجی دارد، که انبیاء الهی هرکدام به ازای مراتب موجودات آن را بیان کردهاند، حضرت عیسی تاحضرت علی بیان میدارند، که موجودات ازبای «بِسْمِ الله» وجودیافتهاند (ب) به دنبال (الف) وجودیافته است. (الف) به ازای ذات باری تعالی خود وجود یافته و (الف) اشاره به اوّلین چیزی که خداوندخلق کرده؛ یعنی عقل اشاره دارد، اصل چیزی که خداوندخلق کرده است عقل میباشد. (ر.ک، سلیمانی، ۱۳۹۰: ۸۷) «وقتی که حضرت عیسی را به معلم سپردندتا اوراعلم بیاموزد معلم به اوگفت: (الف، ب، ج). حضرت عیسی فرمود: (الف) نشانی خداونداست،(ب) به جهت خداوند و(ج) جمال خداوند، معلم گفت: اوجلوی من وازمن هم عالمتراست. درنتیجه حضرت عیسی علیه السلام راترک کرد، درنتیجه موجودات از(ب) بسم الله وجود یافتهاند که (ب) دنبالهی الف اســت که ذات خداونداست».(سلیمانی مرضیه،۱۳۹۰: ۸۷)
قَالَ مَولَانَا عَلیِ بنِ عُمران
اَنَا نُقْطِه ی مِنْ تَحْتِ بَا بِزَان
۱) ترجمه بیت: سروروآقای ما حضرت علی(ع) فرزندعمران فرمودند: مرانقطهی تحت با بِسْمِ الله بدان. ۲) نکات بلاغی ودستوری: کلمه عُمران با بزان: قافیه است، اقتباس: از حدیث «اَنَا النُّقطه بَاء بِسمِ الله»، مولانا: تمیزبرای علی، علی بن عمران: اضافی. ۳) شرح مفاهیم عرفانی: حضرت علی علیه السلام میفرماید: «اَنَا النُّقطه بَاء بِسمِ الله» بیان حضرت علی (ع) این است؛ که وسیلهی سنجش عابدازمعبوداست، بعداز مبدا (با) نقطه وحدت ذاتیه خداونداست، که این نشانه امتداد فیض بر کاینات است.(الف) که مصورگشته آن الف نفس رحمانی است ومنشا موجودات و حروف است و از تعلقات فیض وجوداست والف نسبت علیت راموجب تعلق وانصراف به معلول میگردد، از آن جایی که هرمعلولی علتی دارد که منشا فیض آن میباشد. نتیجه این بحث این خواهد بود که عابد از معبود شناخته شود:«بِالباءِ ظَهَرَ الْوُجودُ وَ بِهِ تَمَیَّزَ العابُدعنِ المَعبودِ» واشاره به سورهی ذاریات آیهی (۴۹) که می فرماید: (وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ)، از هر چیزی دو گونه نر و ماده آفریدیم شاید شماپند بگیرید. باتوجه به این موارد صورت (با) همان الف است که درشکل خود خمیده ودگرگون شده است، درنتیجه حرف (با) هم نقطهی وحدت است و (با) برالف مقدم میشود، ودربدایت «بِسْمِ الله» مبدأ ظهور کلام وحی است. حدیث حضرت علی علیه السلام که فرموده: «اَنَا النُقطه تحت الْباء» که اشاره تمام و کمال دارد و حرف (با) کنایه از ظهور اعیان و اکوان است و مظهر الحاق وصف و وجوب و امکان است.(ر.ک، سلیمانی، ۱۳۹۰: ۷۸)
- - Peter Lindsay , “The Ambiguity of GATT Article XXI: Subtle Success or Rampant Failure “, Duke Law Journal ,۲۰۰۳ , ۱۲۸۵. ↑
- - الف ـ آمریکا، با توسل، تحریک و تشویق، تسلیح، تجهیز، تامین مخارج و اداره عملیات نظامی و شبه نظامی در داخل نیکاراگوئه و علیه این دولت تعهدات قراردادی صریح خود و به ویژه منشور ملل متحد (مواد ۲ و ۴) را که متضمن اصل عدم توسل به قوه قهریه در روابط بین الملی است و نیز مواد ۱۸ و ۲۰ منور سازمان دولتهای آمریکا را که مؤید اصول عدم مداخله و مصونیت سرزمینهاست، نقض کرده است. ب ـ دولت آمریکا از مقررات حقوق بینالملل عمومی و حقوقی عرفی تخلف کرده است و در نتیجه: ـ حاکمیت نیکاراگوئه را با حملات نظامی خود از طریق زمین و هوا و دریا و نیز با تجاوز به فضای دریائی و هوائی وی نقض کرده و در ارعاب و تهدید حکومت نیکاراگوئه کوشیده ـ قوه قهریه و تهدید به اعمال قوه قهریه ر علیه نیکاراگوئه به کار گرفته، ـ در امور داخای نیکاراگوئه مداخله نموده، ـ اصل کشترانی آزاد و آزادی تجارت را نقض کرده، ـ و سرانجام شهروندان نیکاراگوئه را کشته و مجروح کرده و بازداشت نموده است. ↑
- - Military and Paramilitary Activities in and against Nicaragua (Nicaragua v. United States of America), op.cit, para.116 and para. 282. ↑
- - Djibouti v France , JudgmentICJ. , 2008. ↑
- - ماجرای مرگ یا قتل یک قاضی فرانسوی در سال ۱۹۹۵ در جیبوتی، موجب شد تا در فرانسه و جیبوتی قضیه هایی برای رسیدگی به موضوع تشکیل شود و دولت جیبوتی از فرانسه درخواست کند تا در اجرای موافقت نامه ۱۹۸۶ کمک متقابل سوابق تحقیقات انجام شده در مورد موضوع را به جیبوتی ارسال نماید. در حالی که قضیه تشکیل شده در فرانسه، برخی مقامات جیبوتی را متهم به دست داشتن در قتل قاضی مزبور می کرد، دولت فرانسه به استناد ماده ۲ همان کنوانسیون که مقرر میکرد که هرگاه اجرای درخواست معاضدت قضایی مخالف حاکمیت، امنیت، نظم عمومی یا منافع ملی دولتی باشد که از او چنین درخواستی شده است، میتواند از معاضدت امتناع نماید»، از انجام نیابت قضایی مورد درخواست جیبوتی امتناع میکند. جیبوتی تصمیم میگیرد که از نقض معاهده به دیوان بینالمللی دادگستری شکایت کند و فرانسه نیز میپذیرد تا دیوان به این دعوی رسیدگی کند. ↑
- - Roger B. M. Cotterrell, The Sociology of Law, Butterworths , London, 1992, p.234. ↑
- -Eva Brems, “the Margin of Appreciation Doctrine in the case-Law of the Europen Court of Human Rights”, op.cit., pp.240-241. ↑
- - Jonathan I.Charney, “Judicial Deference in Foreign Relations”, The American Journal of International Law, 83, No. 4, Oct., 1989, p.810. ↑
- -Eyal Benvenisti, ,” Judicial Misgivings Regarding the Application of International Law: An Analxsis of Attitudes of National Courts”, European Journal of International Law, Vol. 4, 1993,p.160. ↑
- - دومینگ کارو، حقوق بینالملل در عمل، ترجمه مصطفی تقی زاده انصاری، تهران، نشر قومس، ۱۳۷۵، ص۵۱۲. ↑
- - Ireland v UK , op.cit., p. 92. ↑
- - H. Waldock, “The Effectiveness of the System Set Up by the European Convention of Human Rights”, Human Rights Law Journal, ۱, ۱۹۸۰ , p. 15. ↑
- - Helen Stacy, Human Rights for the 21st Century: Sovereignty, Civil Society, Culture, Stanford University Press , 2008, p.221. ↑
- -. متقاضی در این قضیه ناشر یک کتاب حاوی اطلاعات در مورد مسائل جنسی برای نوجوانان بود.انتشارات توسط مقامات انگلستان مصادره و ضبط گردید و هند سایت به پرداخت جریمه نقدی محکوم گردید. شاکی استدلال می نمود که این عمل به مثابه نقض آزادی بیان ( ماده ۱۰ کنوانسیون ) محسوب میگردد. ↑
- -Necessary in a democratic society’ ↑
- - Handyside v. United Kingdom, op.cit. , para.45. ↑
- - Yutaka Arai-Takahashi, op.cit,p. 9. ↑
- - Kratochvíl Jan, op.cit, p. 354. ↑
- -Prescribed by law/in accordance with law. ↑
- -The Johannesburge Principles on National Security,Freedom of Expression and Access to Information ,U.N. Doc. E/CN.4/1996/39.,Principle 1.1. ↑
- -Sunday Times v. United Kingdom,op.cit, para 49: “In the Court’s opinion, the following are two of the requirements that flow from the expression “prescribed by law". Firstly, the law must be adequately accessible… Secondly, a norm cannot be regarded as a “law” unless it is formulated with sufficient precision to enable the citizen to regulate his conduct: he must be able - if need be with appropriate advice - to foresee, to a degree that is reasonable in the circumstances, the consequences which a given action may entail…” ↑
- - Kruslin v. France, App. No. 11801/85, judgment of Apr. 24, 1990, para. 29:… the Court has always understood the term “law” in its “substantive” sense, not its “formal” one; it has included both enactments of lower rank than statutes… and unwritten law “ ↑
- - Yutaka Arai-Takahashi, op.cit., p. 10. ↑
- - Sunday Times v. United Kingdom,op.cit, para 49”:… the law must be adequately accessible: the citizen must be able to have an indication that is adequate in the circumstances of the legal rules applicable to a given case… “ ↑
- - Silver v. The United Kingdom, op.cit., para. 87. ↑
- - هگل به این نکته تصریح میکند و الزام آور بودن قانون را منوط به آگاه شدن همگان و نیز در دسترس بودن همگان می داند. جهت مطالعه بیشتر رجوع کنید به: محمد راسخ، پیشین، صص ۲۶۲-۲۶۳. ↑
- - فدریش فون هایک، قانون، قانونگذاری و آزادی، ترجمه مهشید معیری و موسی غنی نژاد، تهران، طرح نو، ۱۳۸۰، صص ۳۹-۱۳۸. ↑
- -Silver et al. v. United Kingdom, op.cit. , para. 88. ↑
- - S.Foster , Human Rights and Civil Liberties, Longman, 2003, p. 44. ↑
- - Halford v. the United Kingdom, Judgment stasbourg 25 June 1997 , para. 50-51. ↑
- -Malone v. the United Kingdom, judgment of 2 August 1984, para 67:” … must be a measure of legal protection in domestic law against arbitrary interferences by public authorities with the rights safeguarded by paragraph 1 (art. 8-1). Especially where a power of the executive is exercised in secret, the risks of arbitrariness are evident… “ ↑
- -Limitation on use of restriction on rights. ↑
- -به عنوان مثال در کنوانسیون اروپائی حقوق بشر، امنیت ملی به عنوان هدفی برای تحدید آزادی دینی بیان نشده، به همین سبب، دولت نمیتواند با قیاس آزادی دینی به سایر آزادی ها، این محدودیت را در این آزادی نیز اِعمال نماید. ↑
- - مواد ۸(۲)، ۱۰(۲)، ۱۱(۲) ↑
- - مواد ۸(۲)، ۹(۲)، ماده ۱۱ (۲) ↑
آزمون استانداردبه شیوه مشاهده چشمی برای تعیین دمای ابری شدن نمونهای است که تحت نرخ سرمایش معین قرار گرفته است. نمونه از دمایی که به قدر کافی بالاتر از دمای ابری شدن تخمینی باشد، تحت سرمایش قرار میگیرد. دمایی که اولین بلور مشاهده شود به نام دمای ابری شدن ثبت میگردد. در این روش لازم است که مایع در لایهای به ضخامت mm 30 شفاف باشد و مناسب نفتهای خام سیاه به دلیل عدم رویت بلورهای تشکیل شده نمیباشد. روش مشاهده چشمی برای دمای ابری شدن سوختهای تقطیری مناسب میباشد و فقط برای سوختهای کوره، سوخت دیزل و سوخت موتور توربین با دمای ابری شدن در محدوده °C 26- تا °C 2 اعتبار دارد (Hammami et al., 2003). (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کروکا در سال ۱۹۹۵ مرحله سرمایش روش فوق را بدین صورت اصلاح کرد که نمونه را حین سرمایش به هم میزد. تیواری برای اصلاح فرایند تعیین دمای ابری شدن، مرحله سرمایش را با گامهای Cْ ۱ انجام داده و نمونه را قبل از بررسی مشاهده ظهور بلورهای واکس به مدت ۱۵ دقیقه در همان دما نگهداری میکرده است (Tiwary, 2002). نتایج بین این روش و روش گرماسنجی روبشی تفاضلی حدود Cْ ۱ با هم فرق دارد (Fong , 2007). روش انسداد فیلتر[۹] در این روش محلول نفتی فیلتر شده و پیش گرمایش شده از میان یک لوله مویین به سمت فیلتر عبور داده میشود. هم فیلتر و هم نمونه نفت در حمام آب دما ثابت قرار دارند. هنگامی که نفت تحت نرخ پایا سرمایش داده میشود، افت فشار در حین عبور از لوله مویین و فیلتر ثبت شده و مقایسه بین این افت فشارها برای تعیین دمای ابری شدن به کار میرود (Monger-McClure, Tackett , & Merrill, 1999). این روش برای اندازهگیری دمای ابری شدن نفت های زنده برتری دارد و مناسب نفتهای خام ویسکوز نمی باشد. روش اندازه گیری ویسکوزیته زمانی که دمای نفت بالاتر از دمای ابری شدنش است رفتار سیال را میتوان نیوتنی در نظر گرفت و طبق رابطه آرنیوس برای سیالات نیوتنی لگاریتم تغییرات ویسکوزیته با عکس دمای مطلق رابطه خطی دارد. با سرد کردن نفت و رسیدن نفت به دمای ابری شدن اولین بلورهای نفت تشکیل می شود. در این حالت نحوه تغییرات ویسکوزیته با دمای نفت از حالت خطی ذکر شده منحرف میگردد که نشاندهنده شروع تشکیل بلورهای واکس است. بنابراین از نحوه تغییرات ویسکوزیته با دما به عنوان روشی جهت تعیین نقطه ابری شدن نفت استفاده میشود (Krukaet al., 1995). روش میکروسکوپی قطبی[۱۰] اساس این روش بر پایه این فرض است که بلورهای واکس میتوانند حول سطح دو قطبی نور عبوری بچرخند در حالیکه هیدروکربن های مایع این توانایی را ندارند. این روش احتیاج به منبع نور، حایل مادون قرمز، دوقطبی کننده، کنترل کننده دما و یک میکروسکوپ دارد. نمونه نفت معمولاً تا دمایی بالاتر از نقطه ابری شدن ( دمایی که هیچ بلوری مشاهده نمیشود) گرما داده میشود و برای تقریباً ۱۰ دقیقه در آن دما نگه داشته می شود. سپس نمونه با نرخ ۵/۰ درجه ساتیگراد بر دقیقه تا زمانیکه بلورهای واکس مشاهده شودسرد می گردد. این روش در مقایسه با دیگر روشها بالاترین مقدار دمای ابری شدن را گزارش میدهد و از این رو به عنوان یکی از دقیقترین روشها لحاظ میگردد (Bidmus, 2009). روش گرماسنجی روبشی تفاضلی[۱۱] روش گرماسنجی روبشی تفاضلی ابزاری قدرتمند برای تعیین مشخصات نفت خام است. در این روش گرمای آزاد شده از نمونه در حین تبلور واکس اندازهگیری میشود. نفت تا دمای °C80 درجه سانتیگراد در یک کپسول آلومینیمی گرم میشود و سپس با سرعت سرمایش معین (°C10-1) در دقیقه سرد میشود. دمای تبلور در این روش با شروع پیک گرمازایی متناظر با تبدیل فاز مایع- جامد مشخص می شود (Tiwary, 2002). روش انتقال مادون قرمز فوریه[۱۲] در این روش برای تعیین دمای ابری شدن افزایش انرژی منتشر شده بواسطه جامد تشکیل شده در اثر تبلور واکس توسط دستگاه اسپکتروسکوپی اندازه گیری می شود. طول موجهای متوسط مادون قرمز بین ناحیه ۴۰۰۰- ۶۵۰ مورد استفاده قرار میگیرند، زیرا این ناحیه طیفی شامل طول موجهایی است که انرژی کمی توسط هیدروکربنها جذب میشود. همچنین طولموجهای مشخصه جذب تبلور واکس که برای تشخیص واکس مورد استفاده قرار میگیرند، در این محدوده قرار دارد(Monger-McClure et al., 1999). در مقایسه با روش FP، روش FTIR مناسب برای نفتهای زنده میباشد. طیفسنجی مادون قرمز نزدیک[۱۳] نیز به عنوان یک روش در تعیین دمای ابری شدن به کار میرود (Leontaritis, 1996). تبلور واکس تبلور واکس طی سه پدیده پی در پی : تشکیل هسته، رشد و تشکیل خوشه واقع میشود. تشکیل هسته هسته زایی یک بلور از توده محلول زمانی رخ میدهد که محلول فوق اشباع باشد. فوق اشباعی در شرایطی که مقدار حلشونده در محلول بیش از مقدار مورد نیاز جهت شرایط تعادل ترمودینامیکی اتفاق میافتد. فاصله تعادل اشباع دمایی است که در آن دما گرمایش محلول با نرخی بینهایت کوچک سبب انحلال میشود. نقطه هستهزایی در توده محلول و یا نقطه ابری شدن دمایی است که در آن دما، از سرمایش محلول با نرخی بینهایت کوچک فاز جامد تشکیل میشود. اختلاف بین این دو دما پهنای منطقه فرا پایدار نامیده میشود. هسته زایی درون منطقه فرا پایدار صورت میگیرد. هستهزایی در نتیجه خوشه شدن مونومرهای حلشونده از طریق یک سری واکنشهای دو ملکولی صورت میگیرد. رقابت بین سهمهای حجم و سطح در انرژی آزاد امکانپذیری فرایند را روشن میکند. بعد از اینکه تعداد بهینهای از مونومرها به یکدیگر اضافه شدند، خوشهای از مونومرها با اندازه بحرانی تشکیل میشود. افزایش بیشتر مونومرها به خوشه باعث کاهش انرژی آزاد آن میشود و در نتیجه سبب تشکیل هسته و رشد آن میشود. فرایندهای هستهزایی و رشد تا زمانی که فوق اشباعی در سیستم وجود دارد ادامه مییابد(Hennessy et al., 1999). هنگامیکه تشکیل هستهها در یک ساختار فاز داخلی صورت گیرد، هستهزایی خودبهخود یا همگن نامیده میشود. اگر هستهزایی به سبب ناخالصیها صورت گیرد مانند ذرات خارجی یا عیب در سطح تماس، هستهزایی غیر همگن نامیده میشود (Turner, 1971). رشد بلور رشد بلور واکس بر روی مکانهایی اتفاق میافتد که در آن نقاط انرژی سطحی چسبندگی بین بلور و پارافین آزاد بزرگترین مقدار را داشته باشد. بنابراین رشد بلور در سطوح جانبی سریعتر میباشد. نرخ این افزایش شدیداً با افزایش فوق اشباعی محلول افزایش مییابد. پارافینها به شکلهای مختلف و با ساختارهای منظم میتوانند متبلور شوند. این ساختارها میتوانند متشکل از یک لایه و یا چند لایه ملکولی باشند. در ساختارهای چند لایه زنجیرههای ملکولی به شکل زیگزاگی به موازات یکدیگر قرار میگیرند. بنابراین گروههای متیل آخری زنجیره متعلق به صفحات موازی می باشند و بر محور اصلی زنجیر عمود بوده و یا آن را قطع می کند. هر واحد از بلورهای پارافین به چهار دسته تقسیم میشوند: هگزاگونال، ارتورومبیک، تری کلینیک و منو کلینیک. این طبقه بندی برای تعیین ساختار تمام نرمالآلکانهای با تعداد کربن بالای ۹ مناسب است و نرمالآلکانهای پایینتر از نونان در هیچیک از طبقه بندیهای بالا قرار نمیگیرند (Turner, 1971). تحقیقات در زمینه ساختار بلورهای واکس پارافینی هنگامیکه در یک محلول ساکن یا جریان کند متبلور میشوند تأکید میکند که بلورهای واکس ساختاری لوزی شکل یا چهار گوشه بهخود میگیرند (Dirand et al., 2000). خوشه شدن یکی از مهمترین مکانیزمهای افزایش اندازه ذرات در فرآیندهای رسوبی و یا تبلور واکنشی، خوشه شدن ذرات میباشد. خوشه شدن ذرات به موازات رشد بلور انجام می شود. در یک محلول با فوق اشباعی بالا، هستههای اولیه پس از تشکیل به دو روش امکان رشد دارند. ذرات هم به تنهایی میتوانند رشد نمایند و یا بر اثر برخورد با یکدیگر به همدیگر بچسبند و ذرات و یا خوشههای بزرگتری را بوجود بیاورند. رشد بلور و خوشه شدن شدیداً به فوق اشباعی محلول بستگی دارد. تفکیک خوشه شدن ذرات از رشد بلورها مشکل میباشد. در شرایطی که فوق اشباعی در سیستم بالا باشد معمولاً مکانیزم خوشه شدن بر رشد ذرات برتری دارد. زمانیکه نمونه تا دمایی پایینتر از دمای تبلور واکس سرد شود افزایش اندازه بلور خواص رئولوژی محلول را به شدت تغییر می دهد و سرانجام بلورها به شکل خوشه در میآیند. این خوشهها یا رسوب مینمایند و یا درون شبکههای محکم گرفتار میشوند و منجر به رسیدن محلول به نقطه ریزش خود میشوند (سلیمانی نظر, دبیر, ۱۳۸۲). رئولوژی نفت خام در دماهای Cْ ۲۰۰- ۷۰ و فشار های مخزن(Mpa 101)، پارافینها به صورت حل شده در مخلوطهای نفتی باقی میمانند و مخلوط مانند یک سیال نیوتنی رفتار میکند. هنگامیکه نفت توسط پمپ از مخزن خارج میگردد، دمای خط جریان به دمای دریا ( حدود Cْ ۴) نزدیک میشود و معمولاً واکس جامد ایجاد شده و منجر به رسوب در دیواره لوله و رفتار جریانی پیچیده میگردد. در دمای پایینتر از دمای ابری شدن، افزایش سریع در ویسکوزیته و شروع رفتار غیر نیوتنی اتفاق میافتد. حضور بلورهای واکس در نفت خام آنرا به یک سیال غیر نیوتنی پیچیده که خواص جریانی آن سخت قابل اندازهگیری میباشد، تبدیل می کند. یکی از دلایل رفتار غیر نیوتنی این است که بلورهای چهار ضلعی واکس در محلول به صورت انبوه تجمع میکنند و مخلوطی ژلهای شکل را تشکیل میدهند که منجر به افزایش ویسکوزیته میگردد (Dirand, 1998). به دلیل وجود ساختار ژلهای شکل، نفتهای خام پارافینی رئولوژی پیچیدهای را از خود نشان میدهند و حداقل ۸ پارامتر تاثیرگذار بر رفتار جریانی آنها تشخیص داده شده است(Cawkwell & Charles, 1989). پارامترهای مهم از بین این ۸ پارامتر حرارت، تغییر سرعت(تنش برشی)، زمان و ترکیب درصد نفت میباشد (Tiwary, 2002; Kane et al., 2004). نفتهای خامی که بلورهای واکس در آنها پدیدار شده است برای شروع مجدد جریان نیاز به غلبه بر تنش تسلیم دارند و جز سیالات تیکسروتروپیک[۱۴] میباشند که به صورت همدما ویسکوزیته آنها با گذشت زمان کاهش پیدا میکند(Tiwary, 2002;2005 Vignati et al.,). روشهای حذف و کنترل رسوب واکس معضلات ناشی از تشکیل رسوبات واکسی از همان ابتدای راه اندازی اولین چاه نفت گریبانگیر صنعت نفت بوده است. راه حل پیشنهادی برای کنترل رسوب واکس بر اساس اولویت پیش بینی یا تشخیص وقوع آن، ممانعت یا جلوگیری از پیدایش رسوب و در صورت تشکیل زدایش رسوب هستند(Leontaritis, 1996). در هنگام ارزیابی مشکلات رسوب واکس توجه به شرایط زیر حایز اهمیت است: ۱- غلظت نرمالپارافینها، ۲- توزیع عدد کربن، ۳- غلظت پارافینهای شاخه دار، نفتنها و آروماتیکها ۴- غلظت رزینها و آسفالتنها، ۵- آب و هوای منطقه (۱۹۹۵, Singh). روشهای زیادی برای کنترل و حذف رسوب واکس ارائه شده است. اما مهمترین و رایجترین آنها روشهای مکانیکی، حرارتی ،شیمیایی و بیولوژیکی میباشد. روشهای مکانیکی این روشها یکی از قدیمیترین شیوه های حذف رسوبات واکسی هستند که با وجود نوآوریها و ابداعات جدید در روشهای دیگر، حتی هم اکنون جز پرکاربردترین روشها محسوب میشوند. در زمان بروز توقف در تولید نفت به دلایل اضطراری یا غیره، نفت خام واکسی در خطوط لوله تحت شرایط ساکن (بدون جریان) سرد می شود. به منظور راه اندازی مجدد، جریان ژل باید شکسته شود. این شکست می تواند با اعمال فشار بر ژل انجام شود. به منظور پیش بینی فشار مورد نیاز برای راه اندازی جریان در حالت ایمن، قدرت ژل باید تخمین زده شود. از اینرو دانستن قدرت ژل نکته مهمی در راه اندازی دوباره جریان در خط لوله ژل شده میباشد. قدرت ژل با پارامتر تنش تسلیم ژل اندازه گیری می شود. اگر تنش برشی اعمال شده روی ژل از تنش تسلیم ژل تجاوز کند، شکست ژل نفت- واکس اتفاق میافتد. یکی از معمولترین روشهایی که برای اعمال فشار در خطوط لوله جریان استفاده می شود ، عملیات توپکرانی [۱۵] نامیده می شود. در این عملیات یک توپک (یک جسم جامد با قطر کمتر از قطر داخلی لوله) از خط لوله عبور داده می شود تا واکس رسوب یافته بر سطح خط لوله را پاک کند. برای سهولت توپکرانی یک سیستم خط جریان مشابه با طراحی مخصوص که اجازه عملیات توپکرانی را بدهد، باید ایجاد شود. توپکرانی باید به طور منظم برای جلوگیری از انسداد لوله بدلیل تشکیل مقادیر زیاد رسوب واکس صورت گیرد. اگر ضخامت رسوب واکس زیاد شود، فشار کافی برای هل دادن توپک از میان خط به دلیل تجمع واکس در جلوی آن وجود نخواهد داشت. بعلاوه توپکرانی در خطوط زیر دریا احتیاج به خاموشی سیستم نفت، پایدار شدن سیستم توسط تزریق متانول و خروج آن و سرانجام شروع به کار مجدد سیستم بعد از اتمام عملیات توپکرانی دارد. این فرایند ممکن است منجر به از دست دادن تولید ۱ تا ۳ روز شود. محققان با بهره گرفتن از مدلهای رسوب ایجاد شده بر پایه آنالیز سیالات و محاسبات اطمینان جریان، به دنبال راه حل تعیین مدت زمان بین عملیات توپکرانی هستند که نه خیلی سریع و مکرر باشد تا سبب زیان اقتصادی گردد، و نه خیلی طولانی باشد که سبب ریسک چسبیدن توپک به خط جریان گردد (Yang & Qiang, 2010). روشهای حرارتی روشهای حرارتی به صورت وسیعی برای جلوگیری از تشکیل واکس جامد مورداستفاده قرار میگیرند. حفظ ( عایق کاری) یا تنظیم (گرم کردن) دمای سیال در دماهای بالاتر از دمای ظهور واکس اساس این روشها را تشکیل میدهد. این روش در صورت طولانی بودن خط لوله محدودیت دارد. حتی استفاده از مواد عالی عایق کاری در داخل لوله کاملاً نمیتواند از سرد شدن سیال در محیطی که دمای آن پایینتر از دمای ظهور واکس است و در مسیری طولانی مثلاً به طول km20 جلوگیری کند. درعین حال عایق کاری مزایایی هم دارد. نرخ رسوب متناسب با نرخ اتلاف حرارت از خط لوله می باشد. بنابراین عایقکاری اگر چه تا حدودی می تواند نرخ رسوب را کاهش دهد، ولی به ندرت کاملاً از رسوب شدن جلوگیری می کند. استفاده از گرما به صورت القاء یا چرخش سیال داغ در جلوگیری و حذف رسوب واکس می تواند مؤثر باشد. ولی همان گونه که بیان شد، امکان پذیری هزینه اجرای طرح تعیین کننده میباشد. از سیالاتی مانند آب، سوخت دیزل و سیال نفتی در از بین بردن رسوب استفاده میشود. این کار نیز همراه با حرارت دادن مجموعه صورت میگیرد(سلیمانی نظر, ۱۳۸۵). روش تبخیر ناگهانی رسوبات در لولههای قرار گرفته در زیر دریا نیز روش عملی می باشد. برای تثبیت دمای تبخیر ناگهانی در طول مسیر خط لوله، عایق کاری و انرژی گرمایی کافی میبایست در دسترس باشد. در این روش خطوط لوله دو تایی لازم است. در حین تبخیر ناگهانی کاملا باید مراقب بود که رسوبات ذوب شده به طرف پایین لوله و در نتیجه مخزن هدایت نشوند. سیستمهای متعددی در زیر دریا، برای بکارگیری روش تبخیر ناگهانی داغ در خطوط لولهای تا طول ۱۰ کیلومتر طراحی میشوند. انجام واکنش گرمازا در لولههای نسبتاً مسدود شده روش نوینی میباشد. تولید گرمای شدید و گاز فراوان سبب ذوب و اختلاط مکانیکی رسوب میشوند. این روش با موفقیت زیادی در حذف مقادیر بالای رسوبات در لولههای انتقال مورد استفاده در عمل انتقال روبرو شده است. ولی این روش به دلیل هزینه بالا و مخاطرات ناشی از آن تنها برای شرایطی مناسب میباشد که مجبور به حذف مؤثر مقادیر بالای رسوب باشیم(سلیمانی نظر, ۱۳۸۵). روشهای شیمیایی انواع مختلفی از ترکیبات شیمیایی به منظور پیشگیری، حذف یا کاهش اثرات نامطلوب رسوب واکس بکار میروند که به میتوان به دو گروه عمده ممانعت کنندهها[۱۶] و حلالها اشاره کرد (Fong, 2007). ممانعت کنندهها یا بازدارندههای شیمیایی ممانعت کنندهها ترکیبات پلیمری هستند که از یک بخش هیدروکربنی و یک بخش قطبی تشکیل شده اند. بخش هیدروکربنی موجب اتصال بازدارنده به پارافین شده و بخش قطبی با تغییر مورفولوژی بلور بر فرایند تبلور تأثیر می گذارد(Fong , 2007). بازدارندههای شیمیایی در کل بسیار پرهزینهتر از توپکرانی مکانیکی هستند. اگرچه مقایسه هزینه وابسته به تناوب توپکرانی مورد نیاز، بازدهی بازدارندههای شیمیایی و بسیاری از فاکتورهای دیگر دارد (Chen et al., 1997). بازدارندههای شیمیایی میتوانند سبب کاهش نرخ رسوب شوند اما به ندرت میتوانند سبب حذف کامل رسوب شوند. بنابراین توانایی امکان توپکرانی هنگامیکه بازدارندههای شیمیایی مورد استفاده قرار میگیرند، همچنان به عنوان یک پشتیبان باید فراهم باشد. برای بازدهی مناسب بازدارندههای شیمیایی باید با نفت در شرایط عملیاتی تطابق داشته باشند. آزمایش موثر بودن بازدارندهها در شرایطی مشابه با شرایط عملیاتی برای هر کاربرد ضروری است. بازدارندههای شیمیایی برای جلوگیری از رسوب واکس عبارتند از (Yang & Qiang, 2010): بازدارنده واکس ترمودینامیکی[۱۷] کاهش نقطه ابری شدن، کاهش ویسکوزیته و نقطه ریزش. احتیاج به حجم بالایی دارد. کاهنده نقطه ریزش[۱۸] اصلاح ساختار بلورهای واکس، کاهش ویسکوزیته و تنش تسلیم، اما نرخ رسوب واکس را کاهش نمیدهند. پخش کنندهها[۱۹] / مواد فعال سطحی[۲۰] به عنوان پوشش بلورهای واکس برای جلوگیری از رشد آنها، تغییر تر شوندگی برای کاهش چسبیدن واکس به دیواره لوله یا دیگر بلورها به کار میرود. اصلاح کننده بلور[۲۱] سبب کاهش نرخ رسوب می شود اما مانع تشکیل آن نمیگردد. چسبندگی بلورهای واکس را ضعیف می کند و از تشکیل واکس روی دیواره لوله جلوگیری می کند. از تجمع و انباشتگی واکس جلوگیری می کند و برای شرایط پایا و خاموشی مناسب است. کاهش ویسکوزیته یا نقطه ریزش، هزینه بالا، احتیاج به عملیات توپکرانی و تزریق بالای نقطه ابری شدن از ویژگیهای آن است(Yang & Qiang, 2010). حلالها استفاده از حلالها برای رسوب واکس و آسفالتن معمولاً موفق ترین و در عین حال گرانترین روش زدایش می باشد (Yang & Qiang, 2010). حلالهای مورد استفاده در انحلال رسوبها معمولاً محتوای آروماتیکی بالایی دارند و قبل از تزریق باید گرم شوند. با این حال میتوان بدون نیاز به دمای بالا، برای مقابله با واکسهای با نقطه ذوب زیاد از بیشتر حلالها استفاده نمود(Becker et al., 1998). ترکیبات آروماتیکی نظیر تولوئن، زایلن و کروزن و آلکانهایی مانند پنتان و بوتان و هیدروکربنهای ترکیب شده با کلر از قبیل تتراکلریدکربن به عنوان حلال برای جلوگیری از تشکیل واکس استفاده میشوند، که بدلیل هزینه بالای حلالها از این روش فقط در موارد خاص استفاده می شود (Hennessy et al., 1999). روشهای بیولوژیکی
تهیه بافر STE (Sodium Cloride , Tris. EDTA) مواد مورد نیاز: NaCL 1/0 مولار، Tris اسیدی ۰۵/۰ مولار ، EDTA 01/0 مولار، NaOH 01/0 مولار نحوه ساخت بافر: جهت ساخت ۵۰۰ میلیلیتر STE، ۹۲۲/۲ گرم NaCl 1/0 مولار، ۳ گرم تریس ۰۵/۰ مولار و ۸۶/۱ گرم EDTA 01/0 مولار را در ۴۵۰ میلیلیتر آب مقطر دوبار تقطیر حل نموده و pH را با بهره گرفتن از محلول آب و سود به ۸ رسانده و حجم نهائی به ۵۰۰ میلیلیتر افزایش داده میشود. تهیه SDS 20 درصد (سدیم دودسیل سولفات) مواد مورد استفاده: کریستال SDS، HCL و آب مقطر نحوه ساخت محلول: مقدار ۱۰۰ گرم کریستال SDS در ۴۵۰ میلیلیتر آب مقطر در دمای ۶۸ درجه سانتیگراد حل گردید. با افزودن HCL، pH را به ۲/۷ رسانده و سپس حجم محلول به ۵۰۰ میلیلیتر رسانده شد و در نهایت این محلول در دمای آزمایشگاه نگهداری گردید. بافر TAE (Tris, Acetic Acid, EDTA) مواد مورد استفاده: Na2EDTA ، Tris و اسید استیک گلاسیال طرز تهیه: مقدار ۴/۴۸ گرم تریس در ۵۰۰ میلیلیتر آب مقطر حل گردید، سپس ۲۰ میلیلیتر Na2EDTA نیم مولار و ۴۲/۱۱ میلیلیتر اسید استیک گلاسیال به بافر اضافه شد. حجم محلول با بهره گرفتن از آب مقطر به یک لیتر رسانده و در دمای اتاق نگهداری گردید. آمونیوم پر سولفات[۲۵] (A.P.S) مواد مورد استفاده: پودر آمونیوم پر سولفات ، آب مقطر. نحوه ساخت: یک گرم پودر APS را در ۱۰ میلی لیتر آب مقطر حل کرده و و در دمای ۴ درجه نگهداری می شود. TEMED این ماده به صورت محلول بوده و فوق العاده سمی است. TEMED دارای خاصیت کاتالیزوری جهت تسریع پلیمریزه شدن ژل آکریل است. بافر سنگین کننده (Loading Buffer) مواد مورد استفاده: برموفنل ۱%، زایلن سیالن ۱%، گلیسرول ۵۰% نحوه ساخت: مقدار ۲۵۰ گرم برموفنل بلو با ۲۵۰ گرم زایلن سیالین را در ۳۳ میلیلیتر تریس ۱۵۰ میلیمولار (۶/۷pH=) حل نموده و پس از آن مقدار ۶۰ میلی لیتر از ماده گلیسرول و مقدار ۷ میلیلیتر آب مقطر اضافه کرده و محلول فوق در دمای آزمایشگاه نگهداری گردید. تهیه آکریل آمید ۳۰ درصد مواد مورد استفاده: آکریل آمید ، متیلن بیس اکریل آمید، آب مقطر. طرز تهیه: ۴۹ گرم آکریل آمید به همراه یک گرم متیلین اکریل آمید (N , N methylen bis acrylomid) در ۷۰ میلیلیتر آب مقطر به ۱۰۰ سیسی رسانده و در دمای ۴ درجه نگهداری میشود. تهیه TBE X 10 (Tris, Boric Acid, EDTA) مواد مورد استفاده: تریس بازی، اسید بوریک، EDTA نیم مولار و آب مقطر. نحوه ساخت: برای تهیه یک لیتر بافر TBE 10X، ۱۰۸ گرم تریس بازی به همراه ۵۵ گرم اسید بوریک و ۴۰ میلیلیتر EDTA نیم مولار (pH=8) مخلوط نموده و حجم نهایی به وسیله آب مقطر دو بار تقطیر به یک لیتر رسانده می شود. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فنل کالیبره فنل کالیبره با توجه به خطرات و مشکلاتی که برای آماده سازی آن وجود داشت، بصورت آماده از شرکت سیناکلون خریداری گردید.
۳-۳- نحوه استخراج DNA
در این مطالعه از روش فنل- کلروفرم (هیلیس و همکاران، ۱۹۹۶) جهت استخراج DNA استفاده شد. مواد مورد نیاز: فنل متعادل (pH=8)، کلروفرم، ایزوامیل الکل، بافر STE، اتانول مطلق ۷۰ درصد، پروتئیناز K، محلول SDS 20 درصد (سدیم دوسیل سولفات)، آب مقطر تزریقی و بافت مورد نظر. وسایل مورد نیاز: قیچی، میکروسانتریفیوژ، ترمومیکسر، شیکر، تیوپ، رک، نمونهبردارها و نوکهای نمونهبردار آنها با قابلیت نمونهبرداری ۱۰۰۰، ۱۰۰ و ۲۰ میکرولیتر، دستکش یکبار مصرف.
۴-۳- مراحل استخراج DNA
۱۰۰ تا ۵۰۰ میلیگرم بافت باله را در یک ویال ۵/۱ میلیلیتری استریل قرار داده شد. اضافه کردن ۵۰۰ میکرولیتر بافر STE به هر نمونه؛ اضافه کردن ۳۰ میکرولیتر بافر SDS و ۱۰ میکرولیتر پروتئیناز K به هر نمونه؛ فعالیت اپتیمم پروتئیناز K قلیائی و در دمای ۵۰-۶۰ درجه سانتیگراد میباشد. بدیم منظور تیوپها را در ترمومیکسر با دمای ۵۵ درجه سانتیگراد با تعداد دور rpm600 به مدت ۵ تا ۲۴ ساعت قرار گرفتند تا بافتها بطور کامل هموژن شوند و به صورت امولسیون غلیظ درآیند. ۴- سپس بهمنظور جداسازی پروتئین از بافت و حل نمودن چربیها به هر تیوب ۵۰۰ میکرولیتر فنل اشباء (۸=pH) اضافه شد. تیوبها چند بار با ورتکس مخلوط شده و بمدت ۳۰-۲۰ دقیقه شیکر شده و سپس با دور ۱۳۰۰۰ و بمدت ۱۰ دقیقه سانتریفوژ گردیدند. ۵- سپس فاز بالایی به آرامی توسط یک نمونه بردار با ظرفیت کم (۲۰ تا ۵۰ میکرو لیتر) با دقت جدا و در داخل تیوب جدیدی انتقال داده شد. برای حذف فنل باقی مانده به هر تیوپ جدید ۵۰۰ میکرو لیتر کلروفرم اضافه شد و سپس بمدت ۲۰ دقیقه شیکر شده و بدنبال آن سانتریفوژ۱۳۰۰۰ دور بمدت ۱۰ دقیقه انجام گردید. سپس مجددا فاز رویی جدا و به داخل تیوپ جدیدی انتقال یافت و به هر تیوپ جدید ۸۰۰ میکرولیتر اتانول مطلق سرد اضافه گردید. ۶- به هر نمونه ۴۰ میکرولیتر استات سدیم سه مولار اضافه شده و سپس به آرامی تیوبها را سرو ته نموده و بدنبال آن سانتریفوژ بادور گردش۱۳۰۰۰ دور بمدت ۱۵ دقیقه انجام گردید. بعد از اتمام سانتریفوژ بر کف تیوب رسوب سفیدرنگ DNA دیده شد. ۷- الکل و استات را دور ریخته و به هر تیوپ ۲۰۰ میکرولیتر الکل ۷۰% اضافه شد، سپس به مدت دو دقیقه عمل سانتریفیوژ با سرعت ۱۳۰۰۰ دور صورت گرفت. پس از آن الکل را خالی و اقدام به خشک نمودن تیوبها گردید. جهت تبخیر کامل الکل، تیوبهای حاوی DNA بمدت ۱۵ الی ۲۰ دقیقه در دمای ۵۰ درجه سانتیگراد در انکوباتور قرار داده شدند بطوری که در انتها تیوبها بوی الکل نمیدادند. ۸- بعد از خشک شدن کامل تیوب و رسوب DNA، مقدار ۱۰۰ میکرو لیتر آب مقطر استریل به هر یک از تیوبها اضافه گردید و به مدت ۳۰ دقیق در بنماری با دمای ۳۷ درجه سانتی گراد قرار گرفتند تا DNA استخراجی بطور کامل حل شود و قطعات RNA باقیمانده نیز هضم شوند. پس از این مدت تیوبهای حاویDNA در فریزر با دمای ۲۰- نگهداری گردیدند.
۵-۳- ارزیابی کیفیت و کمیت DNA استخراج شده
کیفیت DNA استخراجی با بهره گرفتن از ژل آگاروز یک درصد و کمیت آن نیز با بهره گرفتن از روش اسپکتروفتومتری بررسی گردید. ارزیابی کمیت DNA استخراج شده با بهره گرفتن از روش اسپکتروفتومتری تجهیزات مورد نیاز: دستگاه بیوفتومتر روش ارزیابی: برای تعیین کمیت DNA نمونهها پس از کالیبره کردن دستگاه اسپکتروفتومتر با آب مقطر، ۲۰ میکرولیتر DNA ژنومی به وسیله آب مقطر به حجم ۳۰۰ میکرولیتر رسانده شد، مقدار جذب نوری نمونهها در طول موج ۲۶۰ تا ۲۸۰ نانومتر و نسبت جذب در طول موج ۲۶۰ نانومتر به طول موج ۲۸۰ نانومتر به وسیله دستگاه اندازه گیری و ثبت گردید. غلظت DNA با بهره گرفتن از رابطه زیر محاسبه گردید: = ۵۰ × D × OD260 (ng / ml) غلظت DNA OD: میزان جذب نوری در طول موج ۲۶۰ نانومتر D: نسبت رقت چنانچه نسبت جذب ۲-۸/۱A1/A2 = باشد، مقدارDNA مناسب است و اگر این نسبت بیشتر از ۲ باشد، بیانگر این مطلب است که DNA استخراجی دارای ناخالصی RNA است و اگر نسبت جذب کمتر از ۸/۱ باشد، نشان دهنده ناخالصی بهعلت حضور فنل و پروتئین در DNA استخراجی است.
|
|